تبیان، دستیار زندگی
پهلوی ها ازطرفی به چاپ قرآن، رفتن به مشهد روی می آردند و از طرفی به حمایت از فحشا، کشف حجاب و برخورد با مجالس عزاداری.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از چاپ قرآن تا تنفر از اسلام+ سند


پهلوی ها ازطرفی به چاپ قرآن، رفتن به مشهد روی می آردند و از طرفی به حمایت از فحشا، کشف حجاب و  برخورد با مجالس عزاداری.
 قرآن پهلوی

پهلو ی ها در برهه های مختلف برای اینکه بگویند طرفدار و معتقد به اسلام هستند فعالیت هایی انجام داده اند عکس محمدرضا پهلوی و فرح دیبا در مشهد و چاب قرآن برخی از این اقدامات است اما هیچگاه تناقض این امر را با نوع برخورد حکوتشان با علمای اسلام، کشف حجاب، برخورد با مجالس عزاداری اباعبدالله را توضیح نداده اند؟!  اینکه چگونه از این اقدامات گاها دینی بوی تظاهر به شمام ملت نرسد؟
موردی از این تناقض را در زیر می خوانیم:

رژیم شاه پس از دستگیری حضرت امام خمینی (ره) و تبعید ایشان سعی كرد به اقدامی دینی دست زند بر همین اساس تلاشی در جهت چاپ قرآن مجید انجام داد. در سال 1344 اعلام شد رژیم پهلوی در نظر دارد كه قرآنی با نام “قرآن پهلوی” به چاپ برساند.
بر اساس اسناد آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، رژیم در زمینه چاپ این كتاب مقدس به تبلیغات زیادی پرداخت.  براساس طرح انتشارتی قرآن پهلوی آمده است: «شاهنشاه متدین به دین اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی هستند در طول سلطنت خود با الهام از قرآن عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی و عدالت زندگی را در میان ملت ایران مستقر كردند. برای بزرگداشت و تجلیل مذهب اثنی عشری از هیچ گونه اقدامی فرو گذار نكردند. به تازگی چاپ و نشر قرآن كریم كه منزله¬ی قانون اساسی مورد علاقه قاطبه مسلمانان است مورد توجه خاص شاهنشاه قرار گرفت و مقرر فرمودند قرآنی كه چاپ می شود از سایر قرآن ها از هر حیث ممتاز باشد.»
روی این اصل، یكی از نسخ ممتاز و خطی نفیس قرآن كه به خط استاد احمد نیریزی، در كتابخانه سلطنتی موجود است انتخاب شد، كه با مآخذ معتبر موجود، به وسیله علما و دانشمندان صاحب نظر و برگزیده كشور تصحیح و چاپ شود. چون نسخه ای كه برای تصحیح و چاپ انتخاب شد، از نظر تذهیب و حاشیه سازی و طلاكاری در نهایت نفاست، و از نظر نگارش خط نسخ، شاهكاری فناناپذیر می باشد، بدان جهت تلاش های مداوم و شبانه روزی برای تصحیح آن از روی دو دسته مآخذ معتبر انجام گرفته است.

" رضا در مورد عزاداری امام حسین می‌گفت من نمی‌فهمم چرا مردم برای عرب‌ها عزاداری می‌کنند؟!


 رژیم قبل و بعد از چاپ به تبلیغات گستره در حمایت از این اقدام پرداخت. در همین راستا شاه برای تظاهر هر چه بیشتر به دینداری، اعلام كرد كه درآمد حاصله از چاپ و فروش قرآن پهلوی، هزینه ساخت مسجد خواهد شد. از برنامه طرح انتشاراتی قرآن مذكور می توان به فعالیت گسترده و همه جانبه رژیم، برای حصول به اهداف خود  پی برد. یكی از اهداف اصلی دستگاه از این اقدام جلب نظر موافق علما و روحانیون بود. درعین حال این اقدام دربار با واكنش هایی از سوی مردم، علما و گروه های مذهبی مواجه شد. در گزارش های ساواك به استقبال و عدم استقبال از این اقدام شاه اشاراتی شده است. در ذیل به معرفی اسنادی درباره قرآن پهلوی می پردازیم:
سند شماره یك و دو : دستور ساواك مركز به ساواك كلیه استانها در خصوص صدور دستور به وعاظ و علمای طراز اول حوزه های استحفاظی خود مبنی بر تمجید و تجلیل از فرمان محمدرضا پهلوی در مورد انتشار قرآن پهلوی.

سند چاپ قران

سند چاپ قران

اما بر خلاف این مورد خاطرات و اظهارات خاندان پهلوی به موضوعی دیگر اشاره دارد:
دولت های آمریکا و انگلیس با به قدرت رساندن محمدرضا پهلوی، در پی آن بودند تا در ایران، یعنی پایگاه اصلی مذهب تشیع، یک حکومت غیر مذهبی (یا به عبارت بهتر ، ضد مذهبی) را که ادامه حکومت رضا خان باشد ، مسلط سازند  در پناه آن بتوانند به راحتی منابع ثروت خدادادی این کشور را غارت کرده، نفوذ و سلطه خود را در کل منطقه خلیج‌ فارس و خاورمیانه گسترش دهند.
تاج‌الملوک آیرملو (همسر اول رضا شاه) در خاطرات خود راجع به برخی ویژگی‌های رضاخان می‌گوید:
"رضا اوایل تظاهر به دین‌داری می‌کرد، اما بعدها از دین و مذهب اسلام رویگردان شد و می‌گفت اسلام دین اعراب بادیه‌نشین است، چه دخلی دارد به ایرانی‌ها؟!"
شاهپور غلامرضا پهلوی نیز در مورد رضاخان می‌گوید:
" پدرم می‌گفت اسلام دین عرب‌های وحشی است و ربطی به ایرانیان ندارد و تا وقتی ایرانی‌ها دست از اسلام برندارند، تحت قیمومیت اعراب قرار دارند و اگر ما می‌خواهیم از اثرات و آلودگی حمله اعراب خود را پاک کنیم، باید از دین آنها دست برداریم ... این حرف‌ها را افرادی مانند [محمد علی] فروغی و [احمد] کسروی به پدرم آموزش می‌دادند."
شاهپور غلامرضا در جای دیگر می‌گوید:
"پدرم از این که مردم ایران مسلمان هستند، همیشه ناخشنود بود اما قدرت مقابله با آنها را نداشت. پدرم به افتخارات گذشته ایران می‌اندیشید و اگر ماجرای شوم شهریور 1320 پیش نمی‌آمد و ایران اشغال نمی‌شد و فرصت و مجال کافی می‌یافت، بساط اسلام را از این کشور جمع می‌کرد و حوزه‌های علمیه را که آخوند تربیت می‌کنند، نابود می‌ساخت."
تاج الملوک آیرملو نیز می‌گوید :
" رضا در مورد عزاداری امام حسین می‌گفت من نمی‌فهمم چرا مردم برای عرب‌ها عزاداری می‌کنند؟!
بعد هم که رضا به ترکیه رفت و اوضاع آنجا را دید، دستور داد که در ایران هم کشف حجاب شود و زن‌ها چادر مشکی سر نکنند. البته آخوند‌ها با رضا از در مخالفت درآمدند و رضا هم دستور ضرب و شتم آنها را صادر کرد تا آنها گوشمالی ببینند و در کارهای حکومتی دخالت نکنند."
محمد رضا پهلوی نیز همچون پدرش تلاش بسیاری کرد تا اسلام را در این کشور نابود کند و حکومتی غیر مذهبی را بر مردم مسلمان ایران تحمیل کند.

رژیم قبل و بعد از چاپ به تبلیغات گستره در حمایت از این اقدام پرداخت. در همین راستا شاه برای تظاهر هر چه بیشتر به دینداری، اعلام كرد كه درآمد حاصله از چاپ و فروش قرآن پهلوی، هزینه ساخت مسجد خواهد شد

 فرح پهلوی نیز در مورد شوهرش (محمدرضا) چنین می‌گوید:
"محمدرضا می‌گفت من هیچ اعتقادی به اسلام ندارم. اسلام دین اعراب بدوی است. بنا بر این وقتی چیزی را قبول ندارم، چرا باید به دروغ خود را طرفدار آن نشان بدهم؟  ... وقتی تاریخ ایران از تاریخ هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی تغییر داده شد، محمدرضا نفس راحتی کشید و گفت خوشبختانه موفق شدیم تاریخ اعراب وحشی و بیابان گرد را به زباله‌دان تاریخ بیندازیم و امیدوارم یک روز از دست دین آنها هم راحت شویم  ... همسر فقیدم، آدم روشنفکر و دانائی بود و به هیچ‌وجه خرافات و باورهای مذهبی را قبول نداشت. او با بسیاری از اعتقادات دینی مخالف بود و آنها را ساخته ذهن بیمار بشر می‌دانست. به‌ویژه با اعتقادات شیعه مخالف بود اما نمی‌توانست در برابر آن موضع‌گیری کند زیرا از بازی‌های جالب تاریخ این بود که یک نفر آدم بی اعتقاد به مبانی اسلام و مذهب شیعه، حالا پادشاه تنها کشور شیعه جهان بود!  ... هویدا بارها و بارها محمدرضا را تشویق کرد تا بنیان‌های مذهبی اسلام را در ایران سست کند و معتقد بود اسلام، دین تازیان است و ایرانیان نباید از دین تازیان پیروی کنند."
فرح در جای دیگری به مجری رادیوی 24 ساعته لس‌آنجلس گفت:
"شاه اعتقادات مذهبی نداشت و به‌خصوص در این سال‌های آخر حکومتش که مرتب مورد مدح و چاپلوسی قرار می‌گرفت، به شدت بی دین شده بود و حتی بدش نمی‌آمد که توصیه هویدا مبنی بر لغو رسمی بودن دین اسلام در کشور و ترویج فرقه بهائیت را به کار بندد ، اما از مردم به شدت می‌ترسید و وحشت داشت که مردم علیه او دست به شورش بزنند. به همین خاطر از هویدا خواست تا در خفا وسیله رشد بهائیان را فراهم کند اما به‌طور رسمی و علنی در این مورد صحبتی نکند و حتی موضوع بهائی بودن خودش را هم پنهان نگه دارد."
شاهپور غلامرضا پهلوی نیز در مورد برادرش می‌گوید:
" محمدرضا همیشه از این که در قانون اساسی، اسلام دین رسمی معرفی شده، ناراضی بود و می‌گفت این بر خلاف حقوق‌بشر است! ... محمدرضا، روحانیون را ارتجاع سیاه می‌نامید و معتقد بود که بهترین راه مقابله با ملّاها، تضعیف آیین اسلام است که در حمله اعراب به ایران، به ملت ایران تحمیل گردیده و تا وقتی که مردم دست از تعصب دینی برندارند، ما ترقی و پیشرفت نخواهیم کرد!"

فراوری:  رضوانی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع :  کیهان/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی

مطالب مرتبط:

اسنادی از وابستگی رجال دربار پهلوی

فرقه‌های انحرافی در دوره پهلوی

فساد اخلاقی و مالی خاندان پهلوی / سند