قرارمون یادت نره
این جمله برای خیلی از ما والدین آشناست، حتی خودمان هم گاهی در روزهای تعطیل در دلمان به دنبال جایی برای استراحت و وقت گذراندن هستیم. انتخابهای مختلفی پیش روی ماست، اگر بخواهیم هر هفته هزینهی زیادی برای تفریحمان داشته باشیم، احتمالا خیلی زود کم میآوریم و مجبور میشویم قید تفریح را بزنیم. مهم این است که برای اوقات فراغت و تعطیلاتمان برنامه داشته باشیم و از روی فکر عمل کنیم. تا هم حالوهوایمان عوض شود و هم برجمان بیشتر از خرجمان نشود.
بیشتر ما خانوادههای ایرانی چند گزینه روی میز داریم و از بین آن ها یکی را انتخاب می کنیم .مثلا:
_ خانهی پدربزرگ و مادربزرگ (یا مهمانی رفتن و مهمانی دادن به طور کلی)
_ کوه، پارک و یا پیک نیک یک روزه
_سینما و تئاتر
_ماندن در خانه و تماشای تلویزیون و انجام کارهای عقب مانده
اما تعطیلات و بیشتر باهم بودن، میتواند فرصتی برای آموزش هم باشد. آموزشی بدون کتاب و دفتر و کاملا پنهانی. یاد دادن چیزهایی که دوست داریم در زندگی فرزندمان پررنگ شود اما زندگی به روش جدید و تکنولوژی اجازهی این آموزش را نمیدهد. این هفته میخواهم به شما یک پیشنهاد تفریحی آموزشی مهم بدهم.
بگذارید کمی واضح تر بگویم، باهم به چند سال قبل برویم، سالهایی که خانههایمان پر از تیر و تخته و مبل و میز نبود اما در هر خانه ای یک کتابخانه به چشم میخورد. شاید همین چند دهه قبل بیشتر خانهها کتابخانهای هر چند کوچک داشتند اما کم کم وسایل تزیینی و کریستال ها و به دنبال آن بوفههایی برای به نمایش گذاشتن آنها سر و کلهشان پیدا شد و کتابها به داخل اطاق و بعد داخل کمد و بعد از آن انباریها نقل مکان کردند.
فرزندان ما از کجا باید بدانند که کتاب یار مهربان است؟ از همان شعر معروفی که میگوید من یار مهربانم، دانا و خوش بیانم، گویم سخن فراوان، با آنکه بیزبانم، من دوستی هنر مند ......همان شعری که بارها از انها می پرسیم تا برای امتحان فارسی حفظ شوند، اما هیچ وقت به صورت عملی نمی بینند که والدین آنها چقدر این دوست مهربان همیشه خموش اما خوش بیان را در زندگیشان جدی میگیرند.
حال که کتابهای دیجیتال هم آمدهاند و هر چند مهم خواندن کتاب و لزوم یادگیری برای زندگیست اما هیچ نوعی از کتاب، به مهربانی همان کتابهای سنتی که می توانی دراز بکشی و آن را ورق بزنی و سیر افاق و انفس کنی، نمی شود.در هرصورت تا در خانه ای کتاب ارج و قرب نداشته باشد، فرزندانی کتاب خوان بزرگ نمی شوند و این ارج و قرب تنها به داشتن کتابخانه نیست.
وقتی خانوادهای در ماه آخر سال برای خرید عید برنامهریزی میکند، یعنی به فرزندش میآموزد که عید نوروز رسم و رسومی دارد . حالا در شهری یک نمایشگاه بزرگ برپاست که قرار است مهم ترین محصول فرهنگی در آن ارائه شود، اگر خانوادهای دوست دارند جایگاه کتاب را در زندگی فرزندشان جای بیاندازند، آیا نباید سری به آن نمایشگاه بزنند؟
این آخر هفته و تعطیلاتی که چند روز کنار هم صف کشیدهاند، بهترین فرصت برای یک برنامهریزی متفاوت است. در ابتدای صحبت گفتیم که اصولا جمله ی اعتراضی: حوصله ام سر رفته ! باعث می شود تا ما در تعطیلات آخر هفته به این فکر کنیم که چگونه وقت مان را بگذرانیم. این هفته یک فرصت عالی خواهیم داشت البته بیشتر مخصوص پایتختنشینان و همسایههای تهران است که میتوانند با یک سفر کوتاه به تهران بیایند و از نمایشگاه کتاب دیدن کنند.
وجود غرفههایی برای کودک و نوجوان و برنامههای شاد و حتی انواع خوراکی های مورد علاقه فرزندان ، همه باهم می تواند یک روز خوب و در عین حال فرهنگی را رقم بزند. از قبل از ورود به نمایشگاه میتوانید برای هر کس مبلغی تعیین کنید تا خرید کتاب بی حساب و کتاب نباشد و البته قول و قرار محکمی که حتما کتابهای خریداری شده خوانده شود. این دوست به شرطی مهربان است که به سراغش برویم نه فقط در گوشه ای از خانهمان برایش جایی درست کنیم. آنهایی که از شهر تهران دور هستند هم می توانند به همین بهانه، این آخر هفته سری به کتابفروشیها بزنند، شهر کتاب و مکان هایی که می توان در آن هم کتاب خرید و هم گردشی کرد. مهم این است بچهها همراه خانوادهشان گاهی روزشان را با کتاب صرف کنند.
اول خودمان باید باور کنیم که کتاب یک یار مهربان است و بعد فرزندانمان هم باور خواهند کرد. کتابهای خوبی بخرید و از خواندن آنها لذت ببرید.
مطالب مرتبط:
بچههای تعطیل یا تعطیلی بچهها؟
به نام عذرخواهی، به کام گستاخی
جذاب ترین لحظات زندگی