تبیان، دستیار زندگی
نمایشگاه کتاب هر ساله عده زیادی را حداقل در ظاهر به کتاب می رساند. حالا چه اندازه از این بازدید کنندگان کتاب خوان هستند و چه تعداد برای تفریح به نمایشگاه می آیند موضوعی است تکراری که هر سال مطرح می شود. در هفتمین روز از برگزاری نمایشگاه سری به آنجا زدیم؛
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خواندنی ها و خوردنی های نمایشگاه

نمایشگاه کتاب هر ساله عده زیادی را حداقل در ظاهر به کتاب می رساند. حالا چه اندازه از این بازدید کنندگان کتاب خوان هستند و چه تعداد برای تفریح به نمایشگاه می آیند موضوعی است تکراری که هر سال مطرح می شود. در هفتمین روز از برگزاری نمایشگاه سری به آنجا زدیم؛ از مسیر ورودی مصلی تا شبستان سوژه های زیادی پیدا می شود:

زهرا فرآورده -بخش کتاب و کتاب خوانی تبیان
نمایشگاه کتاب

بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران 15 اردیبهشت ماه با حضور دکتر روحانی در مصلی افتتاح شد و تا 26 اردیبهشت مطابق هر سال در یک تایم ده روزه ادامه دارد. نمایشگاه امسال با شعار «خواندن، گفت‌و‌گو با جهان» به استقبال کتاب دوستان رفته.
رسانه ها هر سال با برگزاری نمایشگاه به انتشار اخبار و  اتفاقات این رویداد فرهنگی می پردازند. بعضی از اخبار این چند روز نمایشگاه:
* خبر بازدید رهبری از نمایشگاه که توسط رئیس دفتر ایشان عنوان شد. سال گذشته برخلاف دوره های قبل رهبری به نمایشگاه کتاب نیامدند که بحث های زیادی پیرامونش مطرح شد. روز گذشته ایشان به نمایشگاه آمدند.
* یکی از مهم ترین خبرها تعطیلی 29 غرفه متخلف بود که 26 ناشر در بخش عمومی و سه ناشر در بخش دانشگاهی به تعطیلی یک روزه و محرومیت از حضور در نمایشگاه سال آینده محکوم شدند. امیرزاده رئیس کمیته رسیدگی به تخلفات ناشران در این باره گفت: "علت این حکم عرضه بدون اجازه کتاب های سایر ناشران بوده؛ عرضه کتاب های ناشران توسط ناشران دیگر بدون اجازه آنها غیرقانونی است و باعث صدمه جدی به این گروه از ناشران می شود."
* در بازرسی رئیس اداره کل تعزیرات حکومتی استان تهران مطلب جالبی مشاهده شد، بنرهای کوچکی که در تمام غرفه های نمایشگاه ثبت شده بود و روی آن نوشته شده بود که افراد شکایات و گرانفروشی ‌های مشاهده شده را به شماره ای که روی بنر نوشته شده بود اطلاع دهند؛ شماره‌ای که همه می‌گفتند مربوط به تعزیرات حکومتی است اما رئیس گشت مشترک اداره کل تعزیرات حکومتی استان تهران از آن بی اطلاع بود!

جمعیت زیاد مقابل بعضی از غرفه ها خبر از آمدن یک نویسنده یا چهره ای مطرح دارد. قسمت انتهایی سالن که معمولا به انتشارات پر تیراژی مثل سوره مهر، نی، چشمه، قطره، ثالث و... اختصاص دارد تعداد قابل توجهی از بازدید کنندگان را مشغول کرده؛ معمولا کسی از این غرفه ها دست خالی بیرون نمی آید


در گزارشی میدانی با حال و هوای نمایشگاه کتاب امسال همراه باشید:
گزارشی از یک گشت چند ساعته
اگر مترو سوار باشید شلوغی مترو در ایام خاص نمایشگاه را تجربه کرده اید. نمایشگاه هایی که در مصلی برگزار می شود یکی از همین ایام خاص است که شلوغی مترو را دو چندان می کند.
وارد ایستگاه مصلی که می شویم جمعیت به اندازه ای است که تا رسیدن به ورودی اصلی مصلی چند دقیقه ای طول می کشد؛ به خصوص کسانی که فقط برای نمایشگاه از مترو استفاده می کنند حالا سردرگم که باید کدام سمت بروند این شلوغی را بیشتر کردند (البته بی توجهی به تابلوها معمولا یک عادت همیشگی است که آدم ها را بجای توجه به نشانه ها وادار به سوال کردن از دیگران می کند).
از همان ابتدا انواع بوروشورهای تبلیغاتی و اطلاع رسانی است که به سمتت می آید و برای نگرفتن باید کلی مقاومت کنی.
اولین اتفاق، دو نفری هستند که با چند کتاب کوچکی که در دست دارند اصرار بر خواندن داستانی از کتاب دارند که به گفته خودشان فقط سی ثانیه وقت می خواهد، اما فقط کافی است تا یکی از داستان ها را بخوانید تا داستان های بعدی هم به شما پیشنهاد شود و دیگر معلوم نیست آن سی ثانیه تا چند ساعت (البته با اغراق) طول بکشد.
بستنی میهن/ ساندویچ هایدا/ بستی به تک/ همبرگر ذغالی/ خدمات اینترنت/ تبلیغات اپراتورهای مختلف/ چادرهای اطلاع رسانی و... اولین بخش هایی است که در مسیر قرار دارد. و اگر برای بار اول به نمایشگاه آمده باشی فکر می کنی اشتباهی در آمدنت رخ داده. درست کمی آنطرف تر از این نمایشگاه محصولات خوراکی و تبلیغاتی غرفه های کودک است که نزدیکی این غرفه ها به مواد خوراکی والدینی که همراه با کودکانشان آمده اند را در فواصل خرید کتاب وادار می کند تا چند دقیقه یک بار سری به این قسمت بزنند.
برای فرار از آفتاب و گرما یکی از همین چادر ها را برای ادامه مسیر انتخاب می کنیم. در هر سنی که باشی غرفه های کودک جذابیت های بالایی دارد که دوست داری کتاب بخری مخصوصا کتابی هایی که مثل کدو قلقل زن یادآور دوران کودکی است؛ برای این که خیلی هم آمدنمان به این بخش بی فایده نباشد ذوقمان برای خرید کتاب کودک را نصیب چند کودک از دوستان و آشنایان می کنیم و برایشان کتاب می خریم.
بعد از یک مسیر نسبتا طولانی و پله های زیاد به شبستان که مربوط به ناشران عمومی است می رسیم. روبه روی ورودی شبستان برای دومین بار دو نفر دیگر دعوت به خواندن همان داستان های سی ثانیه ای ابتدای ورودمان می کنند؛ البته خوشبختانه با اصرار کمتر.
داخل شبستان راهروها براساس حروف الفبا به ترتیب شماره گذاری شده تا انتشارات مورد نظر بر اساس حرف اول انتخاب شود. کسانی که نام کتاب و انتشارات مورد نظرشان را می دانند زودتر موفق به خرید می شوند اما اغلب کسانی که نام یک انتشارات را کامل نمی دانند و بر اساس حروف الفبا به دنبال انتشارات مورد نظر هستند دچار مشکل می شوند. 
گوشه و کنار شبستان عده ای که چند دقیقه برای استراحت نشسته اند مشغول به خواندن شدند. چند نفری که از حجم کتاب هایشان مشخص است خیلی خسته شدند خیلی ماهرانه در این شلوغی گوشه ای دنج پیدا کردند برای چند دقیقه خوابیدن.
تعدادی دختر و پسر جوان تابلوهایی با موضوع محیط زیست در دست دارند و داخل محوطه شبستان پشت سر هم حرکت می کنند؛ فقط اشکالش این است که کمی تند راه می ورند و اصلا نمی شود متن تابلوها را خواند!
جمعیت زیاد مقابل بعضی از غرفه ها خبر از آمدن یک نویسنده یا چهره ای مطرح دارد. قسمت انتهایی سالن که معمولا به انتشارات پر تیراژی مثل سوره مهر، نی، چشمه، قطره، ثالث و... اختصاص دارد تعداد قابل توجهی از بازدید کنندگان را مشغول کرده؛ معمولا کسی از این غرفه ها دست خالی بیرون نمی آید.
جالب اینکه در سایر راهرو ها ظاهرا شبکه های اجتماعی و تکنولوژی به غرفه دارها هم سرایت کرده و مثل قبل تلاش چندانی برای معرفی کتاب هایشان ندارند و خیلی ها سر در گوشی های موبایل مشغول هستند.
در انتشارات قطره که نمایشنامه های زیادی دارد قطب الدین صادقی با عده ای که به قصد خرید نمایشنامه آمدند و اغلب هم از دانشجویان هنر هستند هم کلام شده.
به قصد دیدن سید مهدی شجاعی به انتشارات کتاب نیستان می رویم که به علت بیماری زمان آمدنش به نمایشگاه مشخص نیست اما چند دقیقه ای را با پسرش سید علی شجاعی همراه می شویم و برای یک گفتگو در مورد تازه ترین کتابش "به بلندای آن ردا" قرار می گذاریم.
خبرگزاری ها خارج از شبستان در قسمت انتهایی مصلی مشغول به ارسال خبر و گزارش از نمایشگاه هستند.
کمی آنطرف تر رادیو ایران با اجرای محمودرضا قدیریان از نمایشگاه گزارش می دهد و  به عنوان میان برنامه با بازدید کنندگان گفتگو می کند.
محوطه مصلی همچنان ساخت و سازش ادامه دارد اما استخر و باغچه ها فضای خوبی را برای استراحت فراهم کرده. اطراف باغچه ها و دور تا دور استخر گروه های چند نفره نشسته اند که ظاهرا بیشترشان دانشجو هستند.
بازار گرفتن عکس های سلفی هم به شدت داغ است. ظاهرا خود بازدید کنندگان پایین پله ها کنار آرم نمایشگاه و اطراف استخر را برای عکاسی انتخاب کردند؛ وقت هایی هم که جمعیت زیاد می شود باید لحظاتی برای انداختن عکس منتظر بمانند تا نوبتشان شود.
ساعت های پایانی نمایشگاه که نزدیک می شود به تعداد افرادی که در گوشه و کنار از خستگی نشسته اند و مشغول خوردن هستند اضافه می شود.
بعد از یک گشت چند ساعته ایستگاه شهید بهشتی را برای برگشت انتخاب می کنیم تا از حال و هوای این سمت هم باخبر شویم. جالب اینکه همان اتفاقات ابتدای آمدنمان دوباره تکرار می شود؛ بستنی میهن/ ساندویچ هایدا/ بستی به تک/ همبرگر ذغالی/ خدمات اینترنت/ تبلیغات اپراتورهای مختلف/ چادرهای اطلاع رسانی و...  بوروشورهای تبلیغاتی و دعوت به خواندن داستان های سی ثانیه ای هم همچنان ادامه دارد...


مطالب مرتبط:

نمایشگاهی متفاوت یا تکراری؟