ورزش سکوی پرتاب مهمانان ناخوانده
انتخابات فدراسیون وزنهبرداری که قبل از آن با حرف و حدیثهایی مواجه، و حواشی مربوطه سخت اصل ماجرا را تحتالشعاع قرار داده بود، انجام شد و فردی نام آشنا که پیش از این و در سالهای گذشته نیز تصدی این پست را تجربه کرده بود، به ریاست فدراسیون وزنهبرداری منصوب شد.
در همین حین و درگیر و دار این انتخابات خبر آمد که استعفای رئیس یکی از فدراسیونها که چند ماهی خارج از کشور بوده و تازه بازگشته از سوی مقامات ورزشی پذیرفته شده و برای فدراسیون مربوطه فعلا سرپرست تعیین شده است، این داستان چندی پیش برای فدراسیون دوومیدانی اتفاق افتاد.
بعد از استعفای رئیس قبلی فدراسیون، همین هفته پیش سرپرست این فدراسیون که رشته مادر را اداره و مدیریت میکند، تعیین شده است و...
امیدواریم ملاک اصلی این رفتوآمدها و حاصل این عزل و نصبها، بیش از هر چیز و هر کس به نفع ورزش باشد - ورزشی که بارها نوشتهایم و این البته نکتهای بدیهی است و همه روی آن فهم مشترک و اتفاقنظر دارند که بیش از هر چیز به کار، آن هم کار مخلصانه و مدبرانه احتیاج دارد.
بدون رودربایستی این ورزش سالها و بیش از اندازه کافی! به این و آن «کولی» داده و سکوی پرتاب میهمانهای ناخوانده شده و از قبل آن خیلیها به نان و نوایی رسیدهاند. دیگر بس است. دیگر وقت آن رسیده که اصل مدیریت در ورزش جدی گرفته شود و کسانی که در ورزش به کار گمارده میشوند، برای خود ورزش کار کنند! خدمتگزار واقعی و صدیق ورزش باشند، از ورزش پلی برای رسیدن به مقاصد شخصی نسازند، از ورزش و ریاست آن برای خود «پرستیژ» درست نکنند و شاه سلطان حسینی عمل نکنند و وا داده و مرعوب نشوند و کار را به دیگران واگذار نکنند و قدمی برای انجام مسئولیت بردارند! یا اینکه امروز با هزار زحمت و بگیر و ببند رئیس فلان فدراسیون شوند و فردا چمدانها را ببندند و راهی آن سوی دنیا شوند و کار و بار فدراسیون را به این و آن بسپارند چرا که ریاست فدراسیون را آنقدر مهم نمیدانند که «همه وقت» خود را صرف آن کنند. کارهای مهمتری هم هست بهویژه در خارج از مرزها و با آقایان خارجی! که باید انجام شود و...
از وزیر ورزش که خود فردی ورزشی است، دردها و مشکلات ورزش را میشناسد، تاثیر سوء برخی از شیوههای مدیریتی را - که نمونه آن بالاتر اشاره شد - بر جسم و جان ورزش میداند، از او و این دوره مدیریتی ورزش این توقع هست که به این طرز تلقیها، وجهه نظرها، نگرشهای مدیریتی در ورزش خاتمه دهد و دست و پای این عناصر را که از یکسو عشق ریاست هستند و از سوی دیگر ریاست بر فلان فدراسیون را کسر شأن خود میدانند! از پیرامون حوزههای مدیریتی ورزش قطع کند و ورزش را و مدیریتهای آن را به کسانی بسپارد که اولا کار بلد هستند ثانیا عاشق ورزش هستند و فقط مدیریت آن را دوست ندارند ثالثا خدمت به ورزش و کار برای مردم را افتخار - و نه کسر شأن! - میدانند و مهار کار و امور را در حوزه مدیریتی کاملا در دست دارند و رابعا مدیریت را نه به عنوان «طعمه» بلکه فرصتی برای حرکت در جهت رضای خدا میدانند و حاضرند شبانهروز وقت خود را صرف مسئولیت و وظیفهای که برعهده گرفتهاند، نمایند و... اینها که گفتیم نشانههای کار و یا همان مدیریت جهادی است که این همه از آن حرف میزنیم و از زبان مسئول و غیرمسئول میشنویم که ورزش به چنین مدیریتی نیاز دارد.
سخن را کوتاه کنیم، ورزش ما ظرفیت زیادی برای پیشرفت دارد. در ورزش کارهای معطل مانده و انجام نشده کم نیست و... برای به فعل در آوردن آن ظرفیتها و استعدادها، و همچنین برای انجام کارهای معطل مانده، به مردانی نیاز است که خود را از هر نظر برای خدمت و کار کردن برای ورزش آن هم بیمنت و توقع، آماده کرده باشند. امیدواریم تغییرات اخیر و اقداماتی که در گذشته - منظور طی یک سال و نیم اخیر - و آینده انجام میشود، با این نیت و هدف انجام شده باشد و ملاک عزلها و نصبها بهویژه در حوزه مدیریت «میزان خدمت» به ورزش باشد و نه ملاکهایی که تاکنون تعیین تکلیف میکرد، ملاکی که آنقدر به نفع این و آن بوده، به ضرر ورزش عمل کرده است و... بدون تردید اگر مدیریت ورزشی اصلاح شود، خیلی از نواقص برطرف و بسیاری از مشکلات در این حوزه حل میشود.
بخش ورزشی تبیان