فوتبال "ناندانی" منفعت طلبان!
کدام کارشناس واقعی درباره عزل درخشان و استخدام برانکو نظر داد؟
در این فوتبال بیدر و پیکر و در این فوتبال مریض و معیوب درباره انتخاب مربی برای تیم ملی و تیمهای بزرگی مثل پرسپولیس، «همه» حق نظر دادن و القا و تحمیل خواستههای خود را دارند، چون «پول» دارند، «زور» دارند و «قلم» و روزنامه دارند، «میکروفون» و برنامه تلویزیونی دارند، «بوق» و «بیلبورد» دارند، اما آنهایی که «فکر» دارند، «نظر» دارند، صاحب فکر و صاحب «نظر» هستند، حق اظهارنظر ندارند و دراین موارد اصلا به بازی گرفته نمیشوند! سوال میکنیم، در بحث بر سر تمدید قرارداد با کیروش از کدام فرد صاحب نظر و از کدام مربی و استخوان خردکرده فوتبال نظر خواسته شده جز اینکه مشتی پاچه ورمالیده و هوچی با قلم و میکروفون خود وسط افتاده و شهر را شلوغ کرده و مسئولان مرعوب فوتبال هم از ترس اینان، برای اجابت خواسته و تمنای اینان- که بدون تردید ریشه در منافع شخصی آنها دارد-به دست و پا افتاده و برای حفظ کیروش به تلاش برخاستند؟!
داخل پرانتز عرض میکنیم: خواننده عزیز میداند اینجا بحث ما کیروش نیست، در جای دیگر به این موضوع خواهیم پرداخت. بحث بر سر مکانیزم انتخاب مربی است که سخن را با آن آغاز کرده بودیم. حال پرانتز را میبندیم، ادامه سخن:
کدام کارشناس واقعی درباره عزل درخشان و استخدام برانکو نظر داد؟
میپرسیم برای عزل درخشان و استخدام برانکو، مسئولان پرسپولیس از کدام پیشکسوت و کارشناس و مربی سابق پرسپولیس و کارشناس و مربی سابق پرسپولیس، نظر خواستند؟ آیا در این ماجرا فقط آنکه «پول» داشت، تصمیم اصلی و نهایی را گرفت و هیئت مدیره و سرپرست هم بناچار در برابر این تصمیم سر تسلیم فرود آوردند، آیا آنان برای آوردن برانکو از امثال پروین، آشتیانی، وطنخواه، کلانی، مایلیکهن، پنجعلی، پیوس، دایی، آشوری و... یعنی افرادی که صاحبنظر هستند، کارشناس به معنی واقعی - نه رسانهای!- آن هستند، نظر خواستند؟
چون پاسخ سوال مطرح شده، معلوم است ما هم دیگر این بحث را ادامه نمیدهیم و به همین جا بسنده میکنیم.
آقایان میخواهند کار خودشان را بکنند
نکته بعدی که تقریبا نتیجه نهایی این مبحث و به طور کلی همه بحثهای جدی و خیرخواهانه - و نه منفعتجویانه- فوتبال ماست، این نکته است که وضع فوتبال ما این طور است. برای این که آقایان دستاندرکار ورزش و فوتبال تاکنون میخواستهاند که چنین باشد! در این فوتبال که قرار است «وضع موجود» حفظ شود، معلوم است که به حرف کارشناسان واقعی نه رسانهای و... توجه نمیشود. چون آقایان میخواهند کار خودشان را بکنند، دأب و دغدغه ساختن فوتبال را ندارند و میخواهند اهداف خود را تأمین کنند. آنها به فوتبال به عنوان «ناندانی»! نگاه میکنند پس دیگران یا نباید حرف بزنند یا اگر میزنند نباید توقع داشته باشند که فردی، دستگاهی یا فدراسیونی، به حرف آنها اعتنا کند و بالاتر از آن به فکر عملی کردن آن حرفهای اصلاحی باشد و باز در چنین فوتبالی که قرار نیست تغییری حاصل شود و کاری به نفع خود فوتبال انجام شود، معلوم است که در کارهای حساس و تعیینکنندهای مثل آنچه بالاتر به عنوان «نکته مهم» آوردیم، یعنی«انتخاب مربی» مکانیزم عقلایی و مورد قبول در همه جای دنیا، مورد استفاده قرار گیرد و صاحبان زور و زر و بوق و تبلیغ و جریانات هوچی مسلک و منفعتجو در آن تصمیمگیرنده اصلی هستند.
بنابراین میتوان گفت که «ارادهای» برای اصلاح وضع فوتبال وجود ندارد. اگر مسئولان به ویژه مسئولان فوتبال حرف از اصلاح و درست کردن فوتبال میزنند، بیخودی میگویند و وعده سر خرمن میدهند، آنان عملا خواستار وضع موجود هستند و یا به خاطر حفظ منافع خود یا از ترس صاحبان زر و زورو بوق! جرأت و جسارت و در یک کلام «اراده» تغییر وضع موجود را ندارند و تا وضع و اوضاع چنین است، از فوتبال- نه از نظر فنی و نه از حیث اخلاقی و رفتاری و فرهنگی- بیش از این نمیتوان انتظار داشت.
نقشآفرینان بینقش!
بالاتر درباره ماجرای تمدید قرارداد و ادامه همکاری با کیروش حرفی به میان آمد. آنجا همانطور که اشاره شد هدف بحث چیز دیگری بود و آن مکانیزم انتخاب مربی در فوتبال ما در ردههای ملی و باشگاهی بود و این که این مکانیزم به درستی عمل نمیکند و در این مکانیزم آنها که باید نقشآفرین اصلی باشند، خبره و اهل فن و مورد اعتماد علاقهمندان به فوتبال هستند، کوچکترین نقشی ندارند و «دیگران» که در این باره به طور عقلانی نقشی ندارند، نقش اصلی! را بازی میکنند و برای حفظ منافع خود از «مردم» خرج میکنند و یک باره سخنگوی مردم! میشوند. کسانی که خواسته و ناخواسته به این مردم و فرهنگ جامعه و ورزش این مملکت ضربات مهلک در حد خیانت وارد آوردهاند! در آن بحث برای مثال به انتخاب یا تمدید قرارداد مربی برای تیم ملی و عزل و انتخاب مربی برای تیم پرسپولیس، اشاره کردیم، در این جا میخواهیم ولو به طور مختصر اما دقیق نظر خود را درباره کیروش و ادامه همکاری او با تیم ملی چند جملهای رابا خوانندگان محترم در میان بگذاریم. هرچند که همانطور که ملاحظه خواهید کرد، این حرفها تکراری است و پیش از این نیز در مناسبتهای مختلف مشابه بر این حرفها پافشاری کردهایم.
هرکس سرجای خودش، حتی سرمربی!
بارها به طور صریح نوشتهایم که کارلوس کیروش مربی خوب و مقبولی است و میتوان او را جزو مربیان خارجی موفق و تأثیرگذار دانست که برای فوتبال این مملکت کار کردهاند. بالاخره از نظر ما این مربی، بهترین مربی خارجی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در فوتبال ایران به کار گمارده شده است.
با این حال و علیرغم این نظر بارها گفتهایم در این فوتبال نه فقط کیروش بلکه کوچک و بزرگ اجزاء آن، خرد و کلان سیستم تشکیلدهنده آن باید در محدوده وظایف و اختیارات خود عمل کنند. نه کم و نه بیش. این فوتبال برای اینکه سر و سامان پیدا کند، روند عقلایی، منطقی و اصلاحی در پیش بگیرد، هرکس باید سرجای خودش بنشیند و هرچیزی سر جای خود قرار بگیرد. کیروش و هر کس دیگری که در جایگاه «سرمربی» تیم ملی مینشیند از این قاعده مستثنی نیست. اگر این طور شد و اگر هر کسی و هر چیزی در فوتبال سرجای خود قرار گرفت و در حیطه وظایف و مسئولیتهایش حرکت کرد و عمل نمود، آن وقت نتیجه نهایی این حرکتها و انجام وظایف، «خدمت به فوتبال» و حرکت دادن این رشته ورزشی مستعد در مسیر پیشرفت است و اگر غیر از این باشد به قول حکیم توس:
چو این کار آن جوید و آن کار این
پرآشوب گردد سراسر زمین
چرا کیروش دخالت میکند؟
متأسفانه همانطور که بالاتر اشاره شد در فوتبالی که برای انتخاب سرمربیاش، کسانی رأی و نظر میدهند که اصلا اجازه این کار را ندارند و صاحبان رأی و نظر به بازی گرفته نمیشوند، اگر مرجعی نظارتی مثل وزارت ورزش حرف و نظری بروز دهد از طرف همان جریانات هوچی منفعتجو به «دخالت»!! متهم میشود و... طبیعی است که اگر هر کسی و هر چیزی سرجای خودش قرار نگیرد و هر کسی به وظیفه خود عمل نکند و... آن وقت درنگاهی خوشبینانه در چنین شرایطی یک مربی حرفهای مثل کیروش برای انجام وظیفه و حداقل دفاع از نام و سابقه و حیثیت کاری خودش مجبور میشود وظایف دیگران را هم انجام دهد و دنبال کارهایی برود که جزو وظایف او نیست، اما باید حتما انجام شوند و بدین ترتیب او به مداخلهگری و زیادهخواهی متهم میشود. معنی حرف ما این است که ریشه مداخلهگری و زیادهخواهی کیروش که به حق از سوی منتقدان او جزو نقاط ضعف این سرمربی است آنجاست که دیگران سرجای خود قرار نگرفته و بهطور طبیعی به وظایف خود نمیتوانند عمل کنند، آن وقت کیروش مجبور میشود در اموری که به او ربطی ندارد دخالت کند، درباره مسائلی که خارج از حیطه وظایف اوست اظهارنظر کند و در معرض واکنشهای منفی از جانب مخاطبان و منتقدان قرار بگیرد.
سوءاستفاده از «مردم»!
چندین بار نوشتهایم بار دیگر تأکید میکنیم، توافق با کیروش و ادامه همکاری با او خوب است اما نه به هر قیمتی و نه به قیمت تن دادن به هر توهینی و اهانتی. سرزمینی که برای احیای عزت و احترام خود هزاران شهید داده و برای حفظ آن باز هم جانهای ناب فدا کرده و خونهای پاک نثار کرده و پنجه در پنجه قویترین قدرتهای جهانی و سلطهگر انداخته و در هیچجا چه در میدان نبرد و چه در عرصه دیپلماسی- علیرغم قلت و کمبود نفر- ذرهای عقبنشینی نکرده در همه جا از جمله در ورزش و فوتبال هم باید از این روحیه برخوردار و اینگونه دغدغهها برایش مطرح باشد. مردم برخلاف جریانات ضد مردمی که گفتیم تازگیها برای حفظ منافع خود دم از مردم و رأی مردم و نظر مردم میزنند، درحالی که پیش از این، آنجا که منافعشان ایجاب میکرد، مردم را «عوام» میخواندند که نباید در کار مربیگری تیمملی دخالت کنند!! و... بسیار هوشیار و فهمیده هستند. آنها حاضر نیستند به هیچ قیمتی عزت و حرمت کشورشان زیر سوال برود و لکهدار شود. در فوتبال حاضر نیستند قهرمانی جهان را به قیمت اندکی خدشهدار شدن اعتبار و عزت کشورشان با فلان مربی داخلی و خارجی به دست بیاورند. برای حفظ این روحیه، دفاع از حرمت و اعتبار فوتبال کشور و مسئولان آن، فحش دادن به کیروش و قطع همکاری با او چارهساز نیست، تغییر آدمها هم کافی نیست، بلکه همانطور که بارها گفتهایم «تغییر نگرش و رفتار در مدیریت»ها لازم است. فوتبال را درست اداره کنید تا هر کس «کم و بیش» خود را بشناسد و در چارچوب و حدود وظایف خود عمل و اظهارنظر نماید.
مدیریت فوتبال را اصلاح کنید
اگر کیروش گاهی به بیراهه میرود، اگر او بیش از اندازههای یک سرمربی درباره فوتبال اظهارنظر میکند و از مسئولان امر میطلبد، اگر برخی حرکات او موجب جریحهدار شدن «غیرتملی» علاقهمندان فوتبال میشود که چون استعمارگران و مستشاران عهد قاجاری فوتبال ایران را «مستعمره» میداند و... اگر درباره بودن یا نبودن او کسانی که خود و روزنامه و برنامههایشان در دلالی و بند و بستچی بودن «تابلو»ی عام و خاص هستند، دخالت میکنند و تأثیر میگذارند و اگر و اگر و اگر... ریشه را در کی روش یا فلان دلال قلم به دست و کارچاقکن میکروفون به دست و.... نبینیم، آنها کار خود را انجام میدهند از آنها توقعی نیست، مشکل را همانطور که گفتم در نحوه مدیریت فوتبال و نگرش و رفتار حاکم بر آن پیدا کنید. به قول شاعر:
چرا ز غیر شکایت کنم که همچو حباب
همیشه خانه خراب هوای خویشتنم
اگر بر فوتبال، مدیریتی علمی، جدی، مقتدر و در یک کلام «جهادی» حاکم باشد، محال است یک خارجی اینقدر جرأت عرض اندام به خود بدهد و یک دلال یا جریانات دلالی و رسانهای اجازه داشته باشند این همه در کار و بار فوتبال دخالت کرده تا آنجا که وقیحانه خود را «سخنگوی مردم» اعلام کنند. آری:
پس از گفتوگوها و راه دراز
رسیدیم آنجا که بودیم باز
چاره کار یک جمله است: «مدیریت فوتبال را اصلاح کنید!» اگر میخواهید فوتبال سر و سامان بگیرد، هرکس جا و اندازه خود را بداند و...
بخش ورزشی تبیان