کیتس؛ شاعری درد آشنا
نهضت رمانتیسم و تلاش برای نزدیکتر شدن به مردم عادی و احساساتی که به دور از هرنوع پیچیدگی بودند از همان آغاز در مقابل سنتهای خشک نئوکلاسیسیم ایستاد. یکی از شاعرانِ پرآوازهی این نهضت جان کیتس بود.
در پی تأکید بیش از حد روشنگری بر مقولهی عقل و مرکزیت تکنولوژی و پیشرفت بود که در برابر آن نهضت رمانتسیم پا گرفت. با انتشار کتاب ترانههای غنایی اثر وردزورث و کلریج در سال 1798، موضوع شعر، زبان شعر و تعریفی که از یک شاعر تا آن زمان در میان اهل ادب وجود داشت، دستخوش تغییر شد. به جای توجه به عنصر خرد در شعر، وردزورث بر اهمیت احساسات و عواطف و توجه به طبیعت تأکید کرد و تلاش کرد زبان شعر را به زبان مردم نزدیک کند. از نگاه او به جای تقلید از شاعران کلاسیک و استفاده از صنایع ادبی پیچیده که از زبان مردم فاصله گرفتهاند، شاعر وظیفه دارد به موضوعاتی بپردازد که برای همگان ملموس هستند. از نقطه نظر رمانتیکها شاعران وارث ویژگی خالق در زمینهی خلق کردنِ توصیفهای جدید هستند. وردزورث در مقدمهای که بر کتاب ترانههای غنایی نوشت عناصری که تا آن زمان توسط نئوکلاسیسیمها مورد تأکید قرار داشت را زیر سوال برد. در ادامه بخشهایی از این مقدمهی جنجالبرانگیز او را میخوانیم:
« هدف اصلی من در این شعرها این بوده است که، به جد و نه از سر فضل فروشی، نشانی از قانونمندیهای اولیهی طبیعت در وقایع زندگی روزمره بیابم- به ویژه در چگونگی تداعی افکار به هنگام هیجانزدگی- تا از این طریق آن وقایع را جالبتر جلوه دهم. عموماً زندگی روستاییان و فرودستان را برگزیدهام زیرا در این گونه زندگی احساسات ماهوی قلب آدمی زمینهی بهتری برای نیل به کمال مییابد» (وردزورث، 1798).
کیتس نیز از جمله شاعران رمانتیک بود که همراه با دیگر شاعران معاصر خود یعنی شلی، بایرون، وردزورث و کلریج در این عرصه آثاری از خود برجای گذاشت. او شاعری پرآوازه بود که در سال 1795 در لندن به دنیا آمد. با وجود عمر کوتاهِ 25 سالهای که داشت، آثار پرباری برجای گذاشت که هنوز هم توجه بسیاری از منتقدان ادبی را برمیانگیزد. این شاعر رمانتیک بدون داشتن تحصیلات دانشگاهی و تنها با مطالعهی آزاد و نبوغ خارق العادهاش توانست 60 شعر بدیع در پروندهی خود ثبت کند.
زندگی سختی که کیتس داشت و مصائبی از جمله بیماری و مرگ ناگهانی پدر مادر و برادرش، بر اشعار او بسیار تأثیرگذار بود به طوری که میتوان گفت عنصر مرگ و اندوهِ از دست دادن یکی از عناصر اصلی آثار او بود. آثار برجستهی او از جمله قصیدهای به هزاردستان، قصیدهای به پاییز و بانوی دلربای بی رحم نیز بر پایهی همین آهنگ محزون نوشته شدهاند. در ادامه اشارهای به قصیدهای به پاییز خواهیم کرد.
در این شعر، کیتس با توصیفاتی بدیع و خلاقانه فصل پاییز را به تصویر میکشد. او ابتدا از پیوند پاییز و خورشید و در پی آن رسیدن میوهها و پربارتر شدن محصولات سخن میگوید. روزهای آغازین پاییز و تصور ادامه یافتن روزهای گرم تا همیشه در ذرات طبیعت موج میزند. رسیدن به تکاملی که در ابتدا مطبوع و بی پایان در نظر گرفته میشود اما در پی خود غروب و به صدا در آمدن طبل رحیل پرستوهای مهاجر و مویه کردن پشهها و جیرجیرکها را به ارمغان میآورد. تکاملی که به تاریکیِ پایان و مرگ ختم میشود. شاعر در مرحلهای که نقطهی پایان را دیده است ناباورانه از بهار و سرانجامش میپرسد. پرسشی که از همان ابتدا محکوم به سکوت است. کیتس اما در برابر این چرخه و به فرجام رسیدن آن همه زیبایی واکنشی مختص به خود دارد. او پاییز را نیز دارای آوازی میداند که تنها از آن اوست:
ترانههای بهاری کجایند؟ آی کجایند؟
به آنها اندیشه مکن، تو نیز آواز خود داری،-
در آن هنگام که ابرهای رگه رگه، روز محتضر را میشکفند،
و صحراهای درو شده از غله را گلگون میکنند؛
آنگاه پشههای ریز با همسرایی ماتمباری مویه سر میدهند
...جیرجیرکهای شمشادها آواز میخوانند؛ و اکنون سینه سرخ
با صدایی دلپذیر از میان بوستانی سوت میکشد
و دستهی پرستوها در پهنهی آسمان آواز سر میدهند.
منابع
بیاد, مریم. (1383). اهمیت و دلالت موضوعی مرگ در آثار جان کیتس. پژوهش ادبیات معاصر جهان, 72-61.
کیتس, جان. (1377). به پاییز. (ت. صفدر, ترجمه) بخارا, 174-173.
قیطانچی, جاوید. (1378). زندگی جان کیتس و تفسیری از "غزل پائیزی". دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه تهران, 384-368.
وردزورث, ویلیام. (1373). بخش هایی از مقدمه ویلیام وردزورث بر ترانه های غنایی. (ح. پاینده, ترجمه) ارغنون, 54-47.