تبیان، دستیار زندگی
توهین ها و واکنش های قابل تأمل در شبکه های اجتماعی همچنان ادامه دارد و ظاهرا بی اخلاقی های فضای مجازی در بین کاربران کم کم به یک عادت تبدیل شده؛ متأسفانه تفاوتی نمی کند موضوع مرگ یک فرد باشد یا مطلبی دیگر.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ترکش های پورشه در فضای مجازی



توهین ها و واکنش های قابل تأمل در شبکه های اجتماعی همچنان ادامه دارد و ظاهرا بی اخلاقی های فضای مجازی در بین کاربران کم کم به یک عادت تبدیل شده؛ متأسفانه تفاوتی نمی کند موضوع مرگ یک فرد باشد یا مطلبی دیگر.

تصادف پورشه زرد

هجوم آوردن به یک صفحه در شبکه های اجتماعی و روانه کردن انواع و اقسام توهین ها و بی اخلاقی ها نسبت به یک اتفاق، دیگر موضوع تازه ای نیست و اگر کمی به قبل برگردیم متأسفانه نمونه های زیادی دارد؛ ظاهرا این رفتار برای عده ای از کاربران شبکه های اجتماعی تبدیل به یک عادت شده.

تصادف،در یک شب در دو خیابان، به یک دلیل

بامداد دوشنبه‌ای که گذشت، در خیابان شریعتی و بزرگراه همت تهران دو ماشین مدل بالا تصادف کردند و روی هم پنج نفر به دلیل شدت تصادف کشته شدند. تا اینجای ماجرا، قضیه عادی است. حادثه‌ای مثل بقیه حوادثی که روزانه در خیابان‌های تهران اتفاق می‌افتد؛ تصادف پورشه زردرنگی که در خیابان شریعتی با سرعت و به دلیل نامعلوم به درخت برخورد کرد و دو پسر و دختر جوان در آن کشته شدند و داستان خودروی بی‌ام دبلیویی که در بزرگراه همت با سرعت بالا و آنهم به دلیل نامعلوم از مسیر خارج شد، به گاردریل خورد و چهار سرنشین آن از اتومبیل پرت و سه نفر از آنها کشته شدند.

مثل همیشه شایعه ‌ها یکی‌یکی از راه رسیدند؛ بعضی گفتند یکی از سرنشینان بی ‌ام دبلیویی که با سرعت ١٧٦ کیلومتر در بزرگراه همت حرکت می‌کرده، «فرزاد حسنی»، مجری تلویزیون بوده و بعضی گفتند مالک پورشه زردرنگی که در خیابان شریعتی با درخت برخورد کرد، «هوتن قلعه‌نوعی»، پسر «امیر قلعه‌نوعی»، سرمربی تیم فوتبال استقلال تهران است. شایعه‌ها البته با تشخیص هویت سرنشینان این دو خودرو یکی‌یکی تکذیب شدند، داستان اما از وقتی عوض شد که خبر این دو تصادف همه جا پیچید و معلوم شد سرنشینان این خودروها از طبقات بالا یا به اصطلاح «بچه پولدار» بوده‌اند. برای همین هم بود که تعداد زیادی از کاربران اینترنتی به صفحه اینستاگرام این افراد رفته و با نظرهایی که پایین عکس‌های آنها نوشتند، همه را تعجب‌زده کردند؛ وجه مشترک تعداد زیادی از این نظرها هم یک موضوع بود: اعلام رضایتمندی از مرگ جوانانی که «با پول پدرهایشان، ماشین‌های گران سوار می‌شوند و با ویراژ در خیابان‌های تهران، جان بقیه را به خطر می‌اندازند.»

ماجرا اما فقط به این‌جا ختم نشد؛ کاربران اینترنتی، صفحه‌ای را برای تنها زن قربانی یکی از این تصادف‌ها ساختند، عکس‌هایش را از صفحه شخصی او در اینستاگرام به این صفحه منتقل کردند و تا لحظه تنظیم این گزارش، در صفحه جدید و صفحه شخصی «پریوش»، زن ٢٥ساله، حدود ١٨‌هزار نظر نوشتند؛ نظرهایی که فقط نظر شخصی نیست و تعداد زیادی از آنها مربوط به درگیری‌های لفظی کاربران است. عده‌ای از مرگ این زن که عکس‌های بدون حجاب از خودش در صفحه‌اش منتشر کرده، خوشحال بودند و عده‌ای به این افراد تاختند و از آنها خواستند«به جای این حرف‌ها برای این زن جوان فاتحه بخوانند.» تعداد «فالوئر»های «پریوش» در اینستاگرام هم حالا خیلی بیشتر شده؛ حالا از صفحه او که تا قبل از مرگش ٢٠‌هزار فالوئر داشت حدود ٤٠‌هزار نفر دیدن می‌کنند!

نمونه‌ای از نظرهایی که کاربران برای او نوشته‌ اند: سارا نوشته: «اون موقع که با این سر و وضع تو خیابونا می‌گشتی، باید به فکر این روزت هم می‌بودی. همون بهتر که مردی.»  همه اما نظرشان با او یکی نیست و همین هم باعث شده تعداد زیادی از کاربران صفحه «پریوش» به جان هم بیفتند.

بعضی‌ها هم از ناراحتی تعداد زیادی از کاربران از مرگ این زن جوان ناراحتند؛ نمونه‌اش هم این: «خدایش بیامرزد. فقط با خود چنین می‌پندارم که اگر جای پورشه، پراید و به جای خیابان شریعتی، راه‌آهن و به جای خانمی خوش‌پوش، یک خانم با ظاهر به اصطلاح دمده بود، باز هم این ملت به این اندازه ناراحت می‌شدند؟ جامعه ما نیازمند اصلاحات بیشتری است. قصدم به هیچ‌وجه بی‌احترامی به این بزرگوار نیست فقط کمی از مردمان سرزمینم دلخورم.» و این هم از نظر «الهه» که نظرش را زیر همه عکس‌های او کپی کرده است: «تازه به دوران رسیده که باشی همین میشه نتیجه‌ا‌ش.»

بعد اجتماعی فرهنگی این مسأله قطعا اهمیت زیادی دارد و ظاهرا کاربران شبکه های اجتماعی در حال تولید فرهنگی جدید در فضای مجازی هستند


این رفتارها از طرف خیلی از اهالی رسانه و تحلیلگران اظهارنظرهایی را به همراه داشت که در ادامه یک نمونه از آنها را میخوانید؛ این یادداشت بعددیگری از تصادف پورشه را هم در بر می گیرد.
آرش خوش‌خو/ روزنامه نگار: این تصادف پورشه زرد خبر مهمی است. مثل حادثه تشییع مرتضی پاشایی. نه در کلیات که خب مساله خاصی در ایران محسوب نمی شود. تصادف و سرعت و کشته شدن. نه .از این زاویه نمی گویم. بیایید به جزییات نگاه کنیم. به سه ضلع این اتفاق: پورشه زرد ابتدا به هوتن قلعه نویی تعلق داشته است. هوتن کیست؟ یک بازیکن درجه دو، یک آقازاده کم هنر فوتبالی. ایشان دارای یک پورشه زرد تک بوده اند. لابد پدر شان برایشان خریده. پدر مشهور و همیشه معتمد هوتن خان. به تصویر و ادبیات پدر فکر کنید. خب؟ هوتن این پورشه را به دوستش فروخته است. دوستش چه کسی بوده است؟
برویم قسمت بعد: پسر جوانی که داخل پورشه بوده و احتمالا مالک جدید پورشه و دوست هوتن خان بوده. نوه یکی از روحانیون مهم دهه 60 ایران است. از خانواده ای متدین و معتمد.
برویم قسمت سوم : دختر جوان ، دختر خانم برازنده ای که راننده پورشه بودند آن هم در حالیکه با سرعت 205 کیلومتر در شریعتی تهران رانندگی می کردند(رانندگی که چه عرض کنم) ایشان از قرار خانم ثروتمندی بوده اند اما منزل ایشان در جنت آباد در غرب تهران است. یعنی یک خانواده به تازگی ثروتمند شده که هنوز فرصت نقل مکان به کامرانیه و فرمانیه را پیدا نکرده اند؟
این سه ضلع، این قهرمان های این فاجعه برایتان تابلوی کوچکی از شرایط جامعه را ترسیم نمی کنند؟"
این اولین بار نیست که بعد از اتفاقاتی، کاربران ایرانی اینترنت به تکاپو می‌افتند و نظرهای انتقادآمیز و همراه با ناسزا می‌نویسند؛ نمونه‌اش در همین یکی دو‌سال اخیر مراجعه تعداد زیادی از ایرانی‌ها به صفحه فیس بوک «لیونل مسی»، فوتبالیست آرژانتینی که در جام‌جهانی فوتبال به ایران گل زد یا داور مسابقه ایران و عراق در جام ملت‌های آسیا. در این مدت تعدادی از جامعه‌شناسان و تحلیلگران این موضوع را تحلیل کردند اما با همه اینها این اولین بار است که کاربران ایرانی رکوردی جدید را از خود به جای می‌گذارند و واکنش جدیدی را نشان می‌دهند؛ واکنش و حتی رضایتمندی از مرگ جوانان پولدار؛ موضوعی که حالا جامعه‌شناسان و روانشناسان می‌گویند باید یک بار دیگر تحلیلگران اجتماعی را به تکاپو بیندازند.



فرآوری: علی احمدی

بخش ارتباطات تبیان


منابع: روزنامه شهروند/ پارسینه/ کافه سینما
مطالب مرتبط:
عواقب خطرناک شبکه های اجتماعی
شخصیت هایی که شبکه های اجتماعی می سازند
قریشی و ضیغمی هم رفتند