آدرسی به این راحتی
صاحبخانه این خانه حتی از خود آدرس هم عجیبتر بود. مادری ۸۰ ساله که چهار فرزندش بافاصله کمی از هم شهید شدهاند و یکی از دخترانش را هم در تصادف ازدستداده؛ اما تابهحال یکبار هم با صدای بلند گریه نکرده است. مادری که وقتی از فرزندان شهیدش میگفت، آرام و شمرده تعریف میکرد؛ حتی از نحوه شهادت عزیزانش؛ اما وقتی به یاد کودکان یمنی میافتاد، برافروخته میشد. مادری که فرزندانش را راهی جبهه کرد تا از آنها فقط نامی بر خیابان و کوچه یادگاری بماند.
اولین ساکنان محله
«فاطمه عباسی» متولد ورده ساوه است؛ اما بعد از ازدواج به تهران آمده و از ۱۸ سالگی در این محله ساکن شده است. خودش میگوید که از اولین ساکنان این منطقه بوده و تمام فرزندانش بهجز فرزند ارشدش در این محله متولدشدهاند. از حاجآقا میگوید که اولین اذان سحرهای ماه رمضان در این محله را او میگفته است و از فرزندانی که اینقدر مراقب تربیتشان بوده است که اجازه نداده حتی لقمهای حرام به سفره آنها راه پیدا کند. آدرس خانه این مادر را بهراحتی میتوان پیدا کرد: خیابان شهید احمد جوادنیا، بنبست شهیدان جوادنیا، منزل خانواده جوادنیا.
امالبنین ایران
احمد اولین فرزند این خانواده بوده که شهید شده است: «احمد از قبل از انقلاب فعالیت میکرد. یادم هست همان موقع شبی دیر به خانه آمد. ساعت دونیمه شب بود؛ اما من بیدار بودم. دنبالش تا اتاق رفتم و دیدم چیزی را لابهلای روزنامه پنهان کرده است. در صندوق را که باز کردم، فهمیدم قوطی رنگ است و ازآنجا بود که فهمیدم که او شبها «مرگ بر شاه» را دیوارنویسی میکند.» احمد آن زمان جواهرساز بوده و به قول مادر بیکار نبوده است تا اینکه او در سال ۵۹ به دست کوملهها شهید میشود. مادر تا خبر شهادت احمد را میشنود نه شکایت میکند نه حتی گریه: «من سریع سجده شکر بهجا آوردم؛ چون احمد بالاخره به آرزویش رسید.» چیزی از شهادت احمد نگذشته بود که علی و یونس ۱۸ و ۱۶ ساله هم بهانه جبهه گرفتند تا دو سال بعد این دو برادر هم به برادر بزرگترشان بپیوندند: «علی و یونس هر دو برای عملیات خرمشهر رفته بودند. علی شب شهید شده بود و یونس صبح؛ اما چون یونس جلوتر بود، جنازهاش چند روز دیرتر و موقع مراسم ترحیم علی رسید.» محمد پسر تهتغاری و شوخطبع خانواده هم پنج سال بعد به شهادت رسید تا بالاخره مادر خود را «امالبنین ایران» کند.
نماز را اول وقت
ساعت خانهاش را پنج دقیقه جلو کشیده است. خودش با خنده میگوید: «به خاطر نماز این را جلو کشیدهام که مهمانان را پنج دقیقه زودتر بیرون کنم تا زودتر به نمازم برسم!» در مورد نماز اول وقت با هیچکس رودربایستی ندارد؛ حتی با مهمانانی که هر هفته در هیئت خانگی سادهاش شرکت میکنند. سالهاست که در خانهاش هیئت برگزار کرده و قرآن و انعام ختم میکند. تاسوعا و عاشورا قورمهسبزی نذری میدهد، آنهم با سبزیای که خودش پاککرده باشد. هرسال محرم خانه این مادرحسابی شلوغ میشود.
در انظار گریه نکنید
نکته جالب درباره این مادر روحیه قوی اوست و اینکه بههیچعنوان گریه نمیکند: «وصیت فرزندان من این بوده که در انظار گریه نکنید. کاری نکنید که دشمنشاد شویم. من هم هیچ موقع در انظار گریه نکردم و هر موقع هم گریه کردم برای مظلومیت حسین (ع) گریه کردم.» این روحیه تا جایی است که حتی وظیفه دلداری دادن به مادران شهدای دیگر را هم بر عهده میگیرد: «وقتی آدم باخدا معامله میکند دیگر ناآرامی نمیکند. همه به من آن زمان میگفتند تو گرمی نمیفهمی؛ اما الآن چند سال است که از این قضیه گذشته است؟ خدا هر مصیبتی که به انسان میدهد، صبرش را هم میدهد. اصلاً خود حضرت زینب بر قلب من دست کشیده است و به من یاد مصیبتهایی که بر ایشان گذشته است، مصیبت خود را فراموش میکنم.»
آمریکا حق دخالت ندارد
بر دیوار خانهاش در کنار عکس پسرانش، عکس امام خمینی و رهبری به چشم میخورد. تمام اخبار و حرفهای رهبری را دنبال میکند. از کودکان یتیمشده یمنی خبر دارد و بااینکه هشتادساله شده، اندکی از انقلابی بودنش کم نشده است. «ذرهای از اینکه بچههایم شهید شدهاند، ناراحت نیستم. پشیمان شویم؟ مگر کسی که این راه را انتخاب کرد، پشیمان میشود؟ من هر بار که آقا را در تلویزیون میبینم، کلی قربانصدقهاش میروم و از اینکه اینقدر قاطع و محکم جواب آمریکا را میدهد، لذت میبرم. آمریکا دشمن است. در زمانهای قدیم، قبل از انقلاب یک سگ آمریکایی به این محله آمد و ۱۶ نفر را زخمی و یک دختر ۱۲ ساله را هم کشت؛ اما هیچکس حق اعتراض یا شکایت نداشت. الآن هم مخالف این هستم که اینها را داخل کشور بیاورند و این تجهیزات [نظامی و هستهای] را نشانشان بدهند.»
خانم عباسی از اینکه دوباره جنگ بشود، ترسی ندارد. از اینکه دو پسر دیگرش را به جبهه بفرستد، هم هراسی ندارد: «خودم هم همراهشان اسلحه برمیدارم و به جبهه میروم.» بهرسم تمام مادرها هم دعا میکند، هم توصیه: «خدا ان شاالله تمام دشمنان این مردم و اسلام را ریشهکن کند. جوانها هم باید پشتیبان آقا، دولت و شهدا باشند. ربطی به دیروز و امروز ندارد. در هرزمانی باید جوانها به این موارد عمل کنند تا عزت اسلام و ایران حفظ شود.»
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع: مجله مهر