با من صنما، دل یک دله کن!
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود، یک شهری بود که مردمش خیلی چیزها بلد بودند. آن ها یادگرفته بودند که چگونه به آسمان بروند ، چگونه روی دریا بمانند و چگونه بجای هیزم ، آتش و شکار ، غذاهای کنسروی بخورند و در اشعه ی مایکروفر در چند دقیقه غذا بپزند.
این شهر یکی هم نبود ، شهرهای زیادی و مردمان زیادی بودند که اینگونه زندگی می کردند. از قعر دریا تا دل آسمان را تصاحب کرده بودند اما در یک چیز هنوز نتوانسته بودند تواناشوند. آن ها هنوز در تصاحب دل یکدیگر مشکل داشتند.
باورتان می شود؟ افرادی که می توانستند از یک طرف کره ی زمین به سادگی با مردمان آن طرف کره ی زمین همصحبت شوند ، هنوز یاد نگرفته بودند با نزدیک ترین افراد زندگی شان همدل شوند و این بزرگ ترین مشکل ارتباطی مردم آن شهر بود. خلاصه ، مردم آن شهر دچار مشکلات زیادی شدند چه در خانه های شان چه در شهرشان و تصمیم گرفتند یاد بگیرند تا بایکدیگر همدل باشند و این شروع یک زندگی متفاوت شد. این شهر برای تان آشنا نیست؟فکر کنم حال و هوای شهر ما و خانه های ما همینطور است .ماهم باید یادبگیریم در زندگی مان همدل باشیم. کار چندان سختی نیست ، کمی تغییر می خواهد که فصل بهار بهانه ی این تغییر در رفتار و نگرش را به ما خواهد داد.
مثل همیشه می گویم برای هر تغییر اول باید از چهاردیواری خانه مان شروع کنیم. اینجا نقطه ی فرماندهی جهان است . اگر باور کنیم که خانه ما می تواند از دنیا جای زیباتری برای زندگی بسازد ، بیشتر دقت می کنیم.حرف های مان ، خواسته های مان وحتی نگاهمان را زیر ذره بین می گذاریم تا خودمان و فرزندانمان برخی مهارت های لازم و ضروری برای زندگی را بیاموزیم.
همدلی که یکی از مهم ترین مهارت های زندگی است اولین جایی که باید تمرین شود بین همسران است. همسر ، همراه ، همسفر ، هم بستر وهمراز وقتی معنا پیدا می کند که همدلی وجود داشته باشد وگرنه اینها به تنهایی باعث ایجاد عشق بین زن و مرد نخواهد شد. اول یک تعریف مختصر از همدلی را باهم مرور می کنیم و بعد به طور خاص تری به این مهارت مهم بین همسران می پردازیم.همدلی نوع خاصی از توجه داشتن به دیدگاه دیگری است. به این معنا كه “فرد از طریق ادراك واكنشهای عاطفی دیگران، واكنشهایی عاطفی از خود نشان میدهد كه به آن همدلی میگویند.”
دانشمندان معتقدند، همدلی دو جزء شناختی و یك جزء عاطفی دارد. اجزای شناختی همدلی عبارتند از توانایی در شناسایی و نامگذاری حالات دیگران و توانایی در حدس زدن دیدگاه شخص دیگر و جزء عاطفی آن توانایی نشان دادن پاسخ عاطفی مناسب است.
پس با توجه به تعریف بالا به منظور برقراری روابط همدلانه، فرد باید بتواند خود را به جای دیگران بگذارد، امور را از دیدگاه آنان ببیند و از خود بپرسد كه اگر من به جای او و در شرایط او بودم چه احساسی داشتم؟ وقتی این جملات را می خوانیم متوجه می شویم اگر بین زن و شوهری این مهارت وجود داشته باشد دیگر بسیاری از مشکلات و سو تفاهم ها خود به خود حل خواهد شد. اما اگر بخواهید باهمسرتان همدل باشید باید خود را مجهز به چه رفتارهایی کنید؟کار چندان سختی نیست !
اول از همه برای آنکه باکسی بتوانیم رفتارخاصی را داشته باشیم باید نگاهی به خودمان بیاندازیم و به شناخت درستی از احساسات خودمان برسیم.تا خودآگاهی وجود نداشته باشد ، نمی توان از دیگران و احساسات شان آگاهی پیدا کرد. وقتی شما ویژگیها، موفقیتها و شكستهای خود را شناختید، آنها را پذیرفتید و به خود به عنوان یك “انسان ارزشمند” احترام گذاشتید، آنگاه میتوانید دیگران را با همان وضعیتی كه هستند با تمام ضعفها و توانمندیهایشان بپذیرید و به آنها احترام گذارید.پس اگر می خواهید باهمسرتان ، همدل باشید اول خودتان را خوب بشناسید. با نیازها و خواسته هاو رویاهای تان طرف شوید و اینجا دیگر رودربایستی را کنار بگذارید.
اما وقتی خودتان را شناختید قبول کنید همسر شما قرار نیست یک کپی از شما باشد و یا یک رونوشت از رویاهای شما. تفاوت در سر انگشتان انسان ها را به یاد بیاوریدو قبول کنید که تفاوت های فردی همان چیزی است که دنیا را زیبا کرده است پس هر جا تفاوتی بین خودتان و همسرتان دیدید ، آنرا تحمل نکنید بلکه بپذیرید. فکرکنید که چه احساس خوبی در خانه تان موج خواهد زد اگر هر دوی شما بپذیرید که برای همراهی با هم نیازی نیست مانند هم باشید اما می توانید هر انچه هستید را بیان کنید و طرف مقابل آنرا قبول می کند و دوست دارد.
همسران همدل از این نمی ترسند که از مشکلاتشان و آنچه در ذهن شان می گذرد باهم حرف بزنند . آنها همیشه حرف هایی برای گفتن دارند. برای رسیدن به همدلی باید همصحبت بود. دل های ما از پشت چشمانمان دیده نمی شوند باید از ابزار کلمات کمک بگیریم تا طرف مقابل بداند درونمان چه می گذرد.
داشتن شریک همیشگی که می شود با او همدل بود ،نعمت بزرگی است که ارزش آنرا دارد که سعی کنیم تا این مهارت را کاربردی کرده و به خانه های مان بیاوریم.اگر در خانه های ما همدلی باشد ، شهرمان هم تغییر می کند. کوچه ها و خیابان های مان هم رنگ همدلی می گیرد. باز هم می گویم ، همه چیز از چهاردیواری ما شروع می شود.
از همین امروز برای آنکه یک همسر همدل باشید ، تلاش کنید. دل به دل همسرتان بدهید و خود را جای او بگذارید و از دریچه ی نگاه او به دنیا نگاه کنید. درک کنید چیزهایی را که برایش دغدغه است و بفهمید موضوعاتی را که در روز وشب های او نقش دارند حتی اگر آن چیزها به نظر شما چندان مهم نباشند.
«بامن صنما دل یک دله کن گر سر ننهم آنگه گله کن» شما همدل شوید ، عشق همسرتان را چند برابر خواهید دید.
فرآوری : نداداودی
بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع: جام جم سرا
مقالات مرتبط:
مادرشوهرم چسب دارد
تعطیلات بدون بد اخلاقی همسر
یک مذاکره کاملا اصولی و عاشقانه