"صِهر" در قرآن لقب کدام امام است؟
در سپهر آیات قرآن واژگانی چون قرب، نسب، صهر، آل، اهل، رحم، رهط و عشیره، مبین مفهوم خویشاوندیاند. در این مقال، نگاهی کوتاه خواهیم داشت بر جایگاه نظام خویشاوندی از منظر قرآن.
نویسنده: شکوری- شبکه تخصصی قرآن تبیان
در کریمه 54 سوره فرقان می خوانیم: وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِیرًا:فرقان/54 (او کسی است که از آب، انسانی را آفرید؛ سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد)؛ و پروردگار تو همواره توانا بوده است.)
"صِهر" به معنی "داماد" است و در پارهای از روایات،امام علی(ع) به عنوان مصداق این آیه معرفی شده. چه اینکه حضرت افزون بر اینکه پسر عموی پیامبر(ص) و مفتخر به خویشاوندی نسبی با وی بود، نیز از طریق ازدواج با دخت مکرمش، فاطمه(س) داماد وی و دارای خویشاوندی سببی با حضرتش گردید.
در این نوشتار، کریمه یادشده را بهانه بحث میکنیم و اندکی در باب اهمیت نظام خویشاوندی در اسلام سخن میگوییم.
انسان بزرگترین محصول کارخانه هستی است و سازنده این مصنوع، بیش و پیش از هر کسی نسبت به ویژگیها و نیازمندیهایش واقف است. از این رو، در کتاب راهنمایی که به همراه این محصول فرستاده است، از نیازهای فطری او و راه پاسخگویی بدانها سخن گفته است.
انسان نه تنها فطرتا موجودی اجتماعی است بلکه بدون ارتباط با دیگر اساس نمی تواند به کمال لائق خود دست یابد.. خداوند متعال، یکی از راههای پاسخ به این نیاز فطری را از طریق تشکیل خانواده، توالد نسل و تحکیم بنیان این نهاد اجتماعی میداند.
خانواده مبدا پیدایش نظام خویشاوندی در اسلام است. خویشاوندی، در كاربردهای اسلامی و فرهنگ قرآنی به معنای كسی است كه به واسطه نسبت یا از طرف پدر یا مادر و جز آن به شخص نزدیك باشد.(1)
در سپهر آیات قرآن واژگانی چون قرب، نسب، صهر، آل، اهل، رحم، رهط و عشیره، مبین مفهوم خویشاوندیاند.
خویشاوندی اعم از رحامت نسبی و سببی است. نوع دیگری از خویشاوندی هست که از طریق رضاع( شیر دادن به کودک با رعایت حدود شرعی) شکل میگیرد.
در اینجا سزاست به دو نکته لطیف اشاره شود:
1. نسب، سبب و رضاع اگرچه موجب خویشاوندی افراد با یکدیگر هستند و بر همین اساس نیز، یک سلسله قوانین عرفی و شرعی بر آن ها مترتب می شود اما این پیوندها، مبتنی بر عوامل خونی و مادی است حال اینکه در قرآن و متون معارف مکتوب، اصل بر پیوند و قرابت ایمانی و مکتبی است.
یکی از شواهد دال بر این مدعا آیه ای است از قول خداوند خطاب به حضرت (نوح) که می فرماید:
قَالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صَالِحٍ: ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است [= فرد ناشایستهای است]!
از امام على بن موسى الرضا (علیهماالسلام ) نقل شده که روزى از دوستان خود پرسید: مردم این آیه را چگونه تفسیر مى کنند (انه عمل غیر صالح ) یکى از حاضران عرض کرد بعضى معتقدند که معنى آن این است که فرزند نوح (کنعان ) فرزند حقیقى او نبود. امام فرمود: کلا لقد کان ابنه و لکن لما عصى الله نفاه عن ابیه کذا من کان منالم یطع الله فلیس منا: (نه چنین نیست ، او براستى فرزند نوح بود، اما هنگامى که گناه کرد و از جاده اطاعت فرمان خدا قدم بیرون گذاشت خداوند فرزندى او را نفى کرد، همچنین کسانى که از ما باشند ولى اطاعت خدا نکنند، از ما نیستند).(2)
در چنین مکتبی و بر مبنای چنین نگاهی، دورافتادهای چون سلمان فارسی به مدال افتخار "سلمان منا اهل البیت"، مفتخر می شود.
2. بر خلاف تصور عدهای که نقش زن را در ایجاد پیوند نسبی و سببی کمتر از مرد میدانند، باید گفت از آموزههای قرآنی و روایی، بر خلاف این دیدگاه مستفاد است.
«نقش زن، نه تنها ایجاد رابطه رحامت بین اعضای نسبی یك خانواده است، بلكه سهم آن در ایجاد پیوند رحمی بین وابستگان سببی نیز قابل انكار نیست، زیرا در اسلام، وابستگان سببی، همانند پیوستگان نسبی، از رحامت خاص برخوردارند و قانون مصاهرت مقررات فراوانی را به همراه دارد؛ چنانكه از خطبه رسول اكرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم)در مراسم عقد زناشویی حضرت امیرموءمنین علی (ع) و حضرت فاطمه زهراٍّ چنین استفاده میشود كه مصاهره و دامادی، ملحق به نسب بوده و عروس و داماد به منزله فرزندان دو خانواده محسوب شده و اعضای دو خانواده، مخصوصاً پدران و مادران، به منزله افراد یك خانواده به حساب خواهند آمد و این قانون كه از خطبه رسول اكرم و نیز از خطبه عقد زناشویی حضرت جواد (علیهالسلام) توسط حضرت امام رضا (ع) استفاده شده، از آیه (هو الّذی خلق من الماء بشراً فجعله نسباً و صهراً... )و اوست كه از آب بشری آفرید و او را دارای خویشاوندی نسبی و دامادی قرار داد، استنباط میشود.(4)
دلیل دیگری که می توان در تایید و اثبات این دیدگاه آورد، سخن امام سجاد(ع) در "رساله حقوق" است
که در تبیین لزوم پاسداشت حقوق ارحام، نخستین حق را در نظام خویشاوندی به جایگاه مادری اختصاص میدهد و آنگاه از حق پدر و فرزند سخن به میان می آورد:
« و حقوق رحمك كثیرة متّصلة بقدر اتّصال الرّحم فی القرابة فأوجبها علیك حقّ أُمّك ثمّ حقّ أبیك ثمّ حقّ ولدك ثمّ حقّ أخیك ثمّ الأقرب فالأقرب» (3)
پانویس ها:
1. لغت نامه دهخدا، ج6، ص8923- 8924.
2. تفسیر نمونه، ج9، ص 119.
3. جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج 5، ص 310
4. تحف العقول، ص255، رساله حقوق امام سجّاد(ع).