پاتوق های چند میلیاردی
خرید و فروش ملک در تهران چارچوب و عرف ندارد، البته قانون هم ندارد گویا از فروش و اجاره خیابان و پیادهرو گرفته تا پارکینگ منازل. کمی بیشتر اگر در این بازار پرسه بزنید با انبارهای زیرزمینی غیر مجاز مغازهها و تراسهای بدون مجوز هم روبهرو خواهید شد.
فرآوری: هانیه اخباریه- خش اجتماعی تبیان
اینجا تهران است، شهر عجایب و شگفتیها، شهری که نگهبان جلوی رستورانی در فرشته شیفت خود را به 500 هزار تومان میفروشد. باور کنید یا نه اینجا آشفته بازاری است که از هیچ منطق اقتصادی پیروی نمیکند. بساطهایی از این دست در اکثر بوستانهای شهر به چشم میخورند و داستان آنها هم همین است با چندصد میلیون تومان کمتر یا بیشتر.
در یكی از بوستانهای شمال شهر، مرد میانسالی كه از چند سال پیش با تاریك شدن هوا بساط عرضه قلیان راه میاندازد، پاتوق خود را به 300 میلیون تومان هم واگذار نمیكند. پای صحبت آنها هم كه بنشینی حرف كم ندارند برای گفتن
برای همین بد نیست بدانید كه به گفته محمد كه بساط قلیان دارد، درآمد این كار با اندك هزینه خیلی خوب است و این درآمد توجیه میكند تمام مشكلات و گرفتاریهای آن را. وی در مورد برخورد ماموران شهرداری و اماكن با بساط عرضه قلیان در پارك هم میگوید. محمد از درآمد شبی یك میلیون تومان گفت و ادامه داد: ساعت كار مشخصی ندارم، بعد از تاریكی هوا هستم تا زمانی كه در پارك تردد باشد، البته مشتری ثابت هم دارم كه 2 شب به بعد میآیند. سرگرم صحبت كه هستیم چند نفری را راه میاندازد، 20 هزار تومان بابت قلیان و 30 هزار تومان هم گرویی برای بازگرداندن قلیان از مردم میگیرد.
ضلع جنوبی پارك بساط بلال است و بلال فروش اما كارگری است با روزانه 30 هزار تومان دستمزد. میگوید اینجا زمستانها لبو و باقالی داریم و تابستانها گوجهسبز و چاغاله و بلال. امیر از شهرستان آمده و یكسالی است كه به دستفروشی مشغول است. میگوید تمام دستفروشیهای این منطقه در اختیار شخصی به نام كاظم است و در حال حاضر 30 نفر برای وی دستفروشی میكنند كه دستمزد 20 تا 40 هزار تومانی به هر نفر میدهد.
امیر میگوید شنیده است كه كاظم برای در اختیار داشتن 30 نقطه برای دستفروشی، چند سال پیش یك میلیارد تومان پرداخت كرده است. اینجا تهران است، شهر عجایب و شگفتیها، شهری كه نگهبان جلوی رستورانی در فرشته شیفت خود را به 500 هزار تومان میفروشد. باور كنید یا نه اینجا آشفته بازاری است كه از هیچ منطق اقتصادی پیروی نمیكند.
بساطهایی از این دست در اكثر بوستانهای شهر به چشم میخورند و داستان آنها هم همین است با چندصد میلیون تومان كمتر یا بیشتر. در این شهر مواد فروشان هم پاتوق دارند و گرانترین پاتوق متعلق به آنهاست. یكی از این پاتوقها گوشه دنج و خلوتی است در الهیه، درست مشرف به ورودی صدر به مدرس. پارك كوچكی كه محلی هم هست اما محلیها هیچ توجهی به آن ندارند تا پاتوق مواد فروشان باشد. چند ساعتی را اگر برای رصد این پارك وقت بگذارید، یكی از ساختمانهای نزدیك به این پارك را شناسایی خواهید كرد كه منبع تغذیه فروشندگان است. یكی از كسبه محل میگوید بیشتر نوجوانهای محل مشتری این پارك هستند و مشتری عبوری هم كم ندارد.
توجه به تحركات پارك را بیشتر كه میكنی پسرك لاغری را میبینی كه اعتیاد نخستین مشخصه ظاهری اوست. با 20 هزار تومان به راحتی سفره دل باز میكند. از شهرستان آمده و دنبال كار بوده تا اینكه به واسطه یكی از هم اتاقیها وارد این كار شده است. میگوید رئیس ما یك آپارتمان در همین نزدیكها دارد و بیشتر وقت خود را هم آنجا سپری میكند. احسان از فروش روزانه 2 میلیون تومانی خود میگوید و با ناراحتی از كار در برابر مواد پرده بر میدارد. 10 نفر برای این شخص در منطقه كار میكنند و به ظاهر یكی از امنترین و گرانترین پاتوقهای تهران است، برای افرادی از این قبیل چراكه یكی از اهالی محل میگوید شنیدهام چند ماه پیش شخصی برای در اختیار گرفتن این مكان برای فعالیت خود 3 میلیارد پیشنهاد داده است اما معاملهای صورت نگرفته است.
در جنوب شهر هم همین بساط است، جنوبیترین نقطه شهر، جایی در كنار اتوبان آزادگان، میدان میوه و ترهبار مركزی قرار دارد كه اینجا سالهاست كه رسما خیابان جلوی حجرهها معامله میشود. حجرههای میدان میوه و ترهبار به چند قسمت تقسیم میشود، داخل حجره، سكوی جلوی حجره، فضای پارك خودرو در جلو سكو، خیابان و بازهم آنسوی خیابان كه به روبهرو معروف است در ادبیات ترهباری. تمام فضاهای یاد شده به راحتی خرید و فروش میشود و خیلیها هم اجارههای سنگین دریافت میكنند. بهطور مثال اجاره ماهیانه 5 میلیون تومان برای روبهرو آنهم به اندازه پارك یك خودرو. روبهرو ظرفیت پارك دوخودرو را دارد یعنی 10 میلیون تومان برای اجاره بخشی از خیابان كه عمومی است. جلوی سكو هم داستان خود را دارد البته با قیمتهایی گرانتر.
با بررسی این چند مورد می توان به سادگی نتیجه گرفت که بساط کردن شاید باعث بند آمدن معابر عمومی شود اما ظاهرا برای صاحبان اجناس مختلف گزینه ی خوبی برای در آمد زایی است!!! انتظار می رود که شهرداری تدابیر جدی تری را برای اینگونه افراد در نظر بگیرد یا لا اقل مکان هایی مانند تره بارها و جمعه بازارها را طراحی نماید تا بدین وسیله بتوان دستفروش ها را مدیریت و آنها را قانونمند به قوانین شهری و شهروندی نمود.
متابع: خبرآنلاین، ایران اسلامی، روزنامه آرمان