تبیان، دستیار زندگی
در حوزه چیزی به نام طب اسلامی است و طب اسلامی بابی در فقه بوده. ابن ادریس در کتاب سرائر، بابی در طب دارد. بقیه علما نیز همین طور
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طب اسلامی و جایگاه طب در روایات معصومین – علیهم السلام - (۳)

گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین تبریزیان نویسنده کتاب «طب الرسول»

استاد عباس تبریزیان

گفت‌وگو از: محمد حسن نظریان

بخش قبلی را اینجا ببینید

*آیا دوره‌های ویژه تربیت شاگرد داشته‌اید؟

بله. در مشهد عده‌ای را آموزش داده‌ام و مشغول به فعالیت هستند. در اصفهان هم، دوره‌ای را برگزار کرده‌ام که هنوز به اتمام نرسیده.

* در قم چطور؟ آیا دوره‌هایی برگزار کرده‌اید؟

بله در قم تازه شروع کرده‌ایم؛ در حال حاضر در مدرسه فیضه و در پردیسان به طور منظم جلساتی را برگزار می‌کنم.

* گویا در قدیم، طب اسلامی جزء دورس حوزوی بوده. آیا واقعاً در حوزه این درس تدریس می‌شده؟

بله. در حوزه چیزی به نام طب اسلامی است و طب اسلامی بابی در فقه بوده. ابن ادریس در کتاب سرائر، بابی در طب دارد. بقیه علما نیز همین‌طور. ولی مدتی است که بر اثر انقلاب صنعتی، این علم را مصادره کردند و از ما گرفتند. ما در روایت جامع امام رضا - علیه السلام - چند روایت داریم؛ کسی از امام سوال می‌پرسد این دارو چیست؟ امام هم می‌فرماید: این داروی معروفی در نزد شیعه است؛ این داروی شناخته‌شده‌ای نزد شیعیان است. ولی اکنون ما شیعیان، طب امام رضا - علیهم السلام - را نمی‌شناسیم.

* در خصوص انتزاع مطالب از روایات طبی، آیا کاری تدوین شده است یا نه؟

بله. بنده، کاری که در این کتاب انجام دادم، همین است. کاری شبیه به کار یک فقیه؛ یعنی در این تحقیق، متن اسناد و بررسی تعارضات و فقه الحدیث و امثال این‌ها بررسی شده که این کار را در این 4 جلد انجام داده‌ام.

* به فرض مثال، روایاتی که درباره دارویی خاص یا بیماری خاص وجود دارد در یک دسته‌بندی قرار داده‌اید؟ آیا تحقیقات گسترده‌ای در این زمینه صورت گرفته است؟

نه، نشده. زیرا غیر از این کتاب، کتاب‌های دیگری نبوده و کتاب حاضر اولین متن در این زمینه است که کل روایات را درباره موضوع آورده‌ام و با تألیف کتاب مذکور، اشکالات این حوزه را حل کرده‌ایم.

* راجع به اهمیت آشنایی طلاب با طب اسلامی بفرمایید؟

در اینجا لازم است دو نکته را توضیح دهم. نکته اول این‌که روایاتی که تا به‌حال جمع‌آوری و فیش‌برداری شده، حدود یازده هزار روایت است که در قالب 2500 صفحه گردآوری شده و در هر صفحه چند روایت ذکر گردیده. این امر نشان دهنده فراوانی روایات درباره بیماری‌ها می‌باشد، لذا وقتی پیامبر – صلی الله علیه و آله - یا ائمه - علیهم السلام - به کاری اهمیت داده‌اند، روایات فراوانی نیز درباره آن صادر شده و باید این کار برای ما هم الگو باشد. پیامبر – صلی الله علیه و آله - فرمودند: "العلم علمان علم الادیان و علم الابدان" یعنی علم دو تا است، علم دین‌ها و علم بدن‌ها. جالب این است، طبق نظری، الابدان بر علم الادیان مقدم شده و حضرت امیرالمومنین - علیه السلام - آن را چنین معنا می‌کنند: والفقه للأدیان و الطب للأبدان.
بنابراین امروزه هر چه هستیم، تابع آنها هستیم و طب شیمیایی به ما تعلق ندارد. لذا به برخی از اساتید دانشگاه هم گفتم که شما هر کاری کنید شاگرد علم غربی بوده و تابع آنها هستید، پس چیزی برای گفتن ندارید، ولی اگر طب اسلامی را بپذیرد و آن را تبلیغ کنید و عمل کنید در دنیا حرفی برای گفتن خواهید داشت.
پیامبر – صلی الله علیه و آله - به قریش فرمود: یک کلمه از من بپذیرید، تضمین می‌دهم که مالک کل دنیا شوید. گفتند این کلمه چیست؟ پیامبر – صلی الله علیه و آله - فرمودند: لا الا الله الا اله. بنده هم به شما عرض می‌کنم یک کلمه را از من بپذیرید که طب اسلامی است؛ اگر به آن عمل کنیم نیازمند دیگران نمی‌باشیم بلکه دیگران به شما نیازمند خواهند بود.

*بعضی‌ها این اشکال را مطرح می‌کنند که نسخه‌های طب اسلامی، چون به صورت سوال اشخاص بوده، به صورت قضیه شخصیه است و شاید قابل تعمیم نباشد.

این اشکال درست نیست. زیرا روایات ما، بیشتر، کلی است و اگر در موارد سوال باشد، کبرایش کلی است. عین همین اشکال را می‌توان در فقه نیز مطرح کرد، مانند اینکه بگوئیم نماز نمی‌خوانیم چون نماز در آن زمان بوده، لذا برای آن زمان است. فقط فرقش این است که در فقه، فقهای ما کار کرده‌اند ولی در طب اسلامی کار نکرده‌اند.
پیامبر – صلی الله علیه و آله - می‌فرماید: "الحبة السوداء شفاء من کل داء". این حدیث متواتری است و شیعه و سنی آن را قبول دارند، لذا روایت‌های ما از این قبیل است.

* برخی از کارشناسان طب اسلامی بر این باورند که نسخه‌های موجود در روایات باید متناسب با عصر حاضر تعدیل شود، آیا شما با این نظریه موافق هستید؟

نه، موافق نیستم؛ اعتقاد ما این است باید کاملاً اجرا شود، چون حضرات ائمه - علیهم السلام – می‌فرمایند: داروهایی که ما می‌گوییم، حق ندارید حتی یک قیراط (به اندازه کمتر از یک گرم) کم یا اضافه کنید و یکی از مشکلات طب سنتی این بود که بدان پای‌بند نبودند. چون معتقد هستیم منشأ طب سنتی انبیا بودند، ولی جالینوس می‌گوید من این ماده را خودم اضافه می‌کنم، یا ابن سینا می‌گوید، من این را کم می‌کنم و این باعث شد تا طب سنتی تحریف شود. لذا منشأ آن، انبیاء بوده و فرق طب اسلامی با طب سنتی در این است که طب اسلامی شرط دارد و باید همان دقت در حدیث فقهی، اینجا هم رعایت شود. البته باید گفت همان دقتی که در حدیث فقهی رعایت شده، در احادیث طب نیز رعایت شده است. راویان ما حدیثی را از کتاب نقل نمی‌کنند، بلکه باید از خود راوی آن را بشنوند؛ یعنی تا حدی در این گونه مسأله‌ها دقت شده، همان امنیت و دقتی که در فقه هست، در طب نیز وجود دارد. بنابراین این روایات با زحمات زیادی به دست ما رسیده. لذا طب اسلامی سند است اما در طب جدید و شیمیایی این گونه نمی‌تواند ادعای سند کنند وبگویند این دارو به فلان شخص تعلق دارد.
نکته دیگر این که برخی موارد در طب هستند، اما در فقه وجود ندارد. این را بیان کردم، اما بعضی‌ها قبول نکردند. به عبارت دیگر گفتم: فقه ظنی است و طب علم است. فقه، ظنی است که به جهل و ظن می‌ماند، ولی طب، ظنی است که تبدیل به علم می‌شود. به همین دلیل است وقتی فقیه فتوا می‌دهد، نمی‌داند آیا این فتوا مطابق واقع است یا نه. ولی وقتی که در طب، استنباط کرده و دارویی را به بیمار می‌دهیم، اگر فرد بیمار خوب شد، یقین می‌شود روایت درست است و اما اگر بیماران خوب نشدند، روایت مذکور را کنار می‌گذاریم. بنابراین هر چه در سند وجود داشت، ظنی است که به یقین تبدیل می‌شود.

بخش بعدی را اینجا ببینید


منبع: خبرگزاری حوزه

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان