دوربین مخفی برای یک شغل ساختگی!
این یک شغل نیست و احتمالا از مهمترین شغلهاست.
عنوانش به نوعی مدیر اجرایی است اما شما خیلی بیشتر از یک مدیر اجرایی هستید.
این کار نیاز به مسئولیتپذیری بالای شما دارد.
اولین پیش نیاز این کار تحرک و پویایی است.
یکی از شرایط این کار این است که باید اغلب اوقات ایستاده باشید.
مدام خم و راست شوید و کارهای طاقت فرسا انجام دهید.
تمام این کارها را برای 165 ساعت در هفته و حتی بیشتر انجام دهید.
زمان استراحت ندارید. ناهارتان را وقتی میخورید که بقیه خورده باشند.
باید قدرت مذاکرهی عالی و مهارت ارتباط با افراد مختلف را داشته باشید.
مدارک عالی در پزشکی، مدیریت مالی و آشپزی لازم است.
افراد و شرکتهایی که با آنها در ارتباط هستید نیاز به توجه دایم شما دارند.
گاهی باید تمام شب را کنار آنها بگذرانید.
توانایی کار دقیق در محیط نامنظم راداشته باشید.
هیچ مرخصی و عیدی برایتان وجود ندارد.حتی در تعطیلات فشار کاری شما بیشتر میشود.
حقوق و مزایایی نداردو یک کار خیر خواهانه است.
در عوض روابط معنادار عاطفی با آدمها و شرکتهایی که با آنها در ارتباط هستید خواهید داشت که همهی این تلاشهایتان را جبران میکنید.
وقتی خودمان بزرگ میشویم و صاحب فرزند، وقتی از روزهای امن خانهی پدری فاصله میگیریم و مادرمان میشود یک تماس روزانه و حال و احوال خیلی کوتاه، گاهی در روزهایی مثل امروز، کلمات کم میآورند و فقط اشکی که در چشمانم جمع میشود میتواند بگوید چقدر قدردان حضور او هستیم
جواب افرادی که با وبکم در این مصاحبه شرکت میکردند از این قرار بود:
دیوانگیست انجام چنین شغلی
خیلی بیرحمی است
ستم است و غیر انسانی
هیچکس را نمیتوانید پیدا کنید با این شرایط کار کند.
بعد از این فرد مصاحبه کننده به آنها میگفت که همین الان یک نفر دارد این کار را انجام میدهد. و بعد از کمی مکث میگفت: مادر شما و میلیاردها مادر دیگر....
ابتدا افرادی که با آنها مصاحبه میشد، خیلی متعجب نگاه میکردند، میخندیدند و عکسالعمل خاصی نداشتند اما بعد انگار تک تک این گزینهها در ذهنشان مرور میشد. کار بیست و چهار ساعته! بدون تعطیلات، بدون حقوق و مزایا و فقط به خاطر علاقه و یک کار عام المنفعه.
بعد عکسالعملها تغییر می کرد، همانها که خیلی جدی و با کمی خشونت میگفتند : این کار دیوانگی است! حال با چشمانی اشک آلود میگفتند: مادر من بهترین مادر است، او همیشه کنار من بوده واقعا درست است همهی ساعتها بدون هیچ دستمزدی! مادرها بهتریناند.
دیدن این کلیپ و افرادی که وقتی یاد مادرشان میافتادند برایشان تمام شرایط سخت یک شغل در عوض محبت و عشق به فرزند عادی نشان داده میشد چون مادران خود را دیده بودند، حس خوبی در من ایجاد کرد. حسی که امیدوارم در شما از خواندن این مطلب ایجاد شده باشد.
وقتی خودمان بزرگ میشویم و صاحب فرزند، وقتی از روزهای امن خانهی پدری فاصله می گیریم و مادرمان میشود یک تماس روزانه و حال و احوال خیلی کوتاه، گاهی در روزهایی مثل امروز، کلمات کم ِمی آورند و فقط اشکی که در چشمانم جمع میشود می تواند بگوید چقدر قدردان حضور او هستیم .کسی که یک عمر بیوقفه، بیاستراحت و بدون هیچ چشمداشتی کنارمان بوده و شاید ما خیلی دیر متوجه میشویم چقدر آنها در زندگی مان حضور داشتند و بودنشان یعنی همهی لحظات شاد کودکی، همهی دلقرصیها در روزهای پرالتهاب بلوغ و همهی موفقیتها در روزگار جوانی!
اگر هستند دستشان را ببوسیم و اگر نیستند به یادشان باشیم. مدیران عاطفی خانهی دلمان را فراموش نکنیم.