خط قرمز رعایت نشده توافق
این روزها از حرف های بسیاری درباره خطوط قرمز رعایت نشده در توافق می شنوید اما واقعا چه خط قرمزی رعایت نشده است؟
"موفقیت تضمین نشده" این عبارتی است که اوباما در اولین کنفرانس خبری خود چند دقیقه پس از قرائت بیانیه لوزان آن را درباره تفاهم گفت؛ شاید تا به حال این کلمات از بهترین مضامین است که درباره تفاهم سیاسی به کار گفته شده است. در واقع در لوزان ایران و 5+1 به یک تفاهم رسیده اند که دارای ابهامات، تناقضات و برخی خطوط قرمز است اما هنوز برای یک قضاوت تمام عیار زود است بلکه باید منتظر زمان بود تا در سه ماه پیش رو راه حل های ارائه شده چگونه بر روی کاغذ می نشینند، متن توافق نهایی چیست و آیا توافق در نهایت حاصل خواهد شد یا خیر.
آنچه مشخص است باید نگاه منطقی به مذاکرات داشت و این نگاه منطقی است که بیش از عبارات توافق برای کل جامعه می تواند زمینه ساز تحولات باشد. اما این نگاه منطقی چیست؟
1. مذاکره برای مذاکره: ابتدا برخی در زمینه توافق دچار تفریط می شوند آنها خیال می کنند توافق یا مذاکره پلی برای رابطه و دوستی میان ایران و آمریکا خواهد بود. این افراد در واقع نه تنها به حصول توافق بلکه به مذاکره نگاهی بسیار خوش بینانه و به عبارت بهتر نادرست دارند. ابتدا در این زمینه به جمله هایی از اوباما اشاره می کنیم اوباما در گفتگوی تلویزیونی خود در ١٦ آذر ماه گفت : ""اگر گزینهای وجود داشت که این امکان را بوجود بیاوریم که تک تک پیچ و مهرههای برنامه هستهای آنها را حذف کنیم و احتمال داشتن برنامه هستهای ایران را کلاً از بین ببریم تا در نتیجه قابلیتهای نظامی آن را هم نداشته باشند، آن را انتخاب میکردم."(١)
وی در نطق پس از تفاهم خود نیز اینچنین گفت:" تحریم ها دیگر درباره موشکهای بالستیک و حقوق بشر ادامه خواهد یافت" (٢) او همچنین بارها درباره گزینه های روی میز و عدم اعتماد به ایران و تلاش برای عقب انداختن برنامه هسته ای اشاره داشته است، آنچه مشخص است از هیچ کدام از این جملات بوی دوستی به مشام نمی رسد بلکه دست چدنی زیر دستکش مخملی است که کاملا آشکار است و معلوم نیست کسانی که به دنبال رابطه بهتر با آمریکا هستند از چه زاویه ای صحبت های اوباما را نگاه می کنند و گویا نمی دانند دوستی های یه طرفه سرانجامی خوش ندارد!
اما رهبر همیشه از ابتدا در کنار حمایت از مذاکرات بیان داشته اند که به مذاکرات خوش بین نبوده که علت آن را در رفتار و سابقه سیاسی غرب می توان یافت. شاید طلایی ترین جمله رهبر در اینباره این است که فرمودند: "دشمن با اصل انقلاب مخالف است و حتی با قبول دیکتههای آن در مسئله هستهای نیز تحریمها برداشته نخواهد شد" (٣) این جملات ناظر به آن است که تفاهم امری صرفا تاکتیکی و ابزاری است و الا تا زمانی که ایران اسلامی باشد امریکا نخواهد توانست با آن کنار آید مگر اینکه بپذیرد ما از اسلام شیعی خود دست نمی کشیم، دشمنی خود را با اسرائیل حفظ خواهیم کرد و...
2. امتیاز گیری و امتیاز دهی: عده ای به توافق نگاه افراط و تفریطانه دارند. اهالی تفریط می گویند به هر صورت باید امتیاز دهیم تا تحریم ها برداشته شود حتی اگر انرژی هسته ای تعطیل شود تا بتوانیم چرخ زندگی مردم را بهتر بچرخانیم. این افراد نگاهی کوتاه مدت داشته و توجهی به اهمیت انرژی هسته ای برای حال و آینده کشور ندارند.
مقاومت ایران بر سر انرژی هسته ای و تحمل فشارها لج بازی نیست بلکه مقاومتی است که برای آینده بدان نیاز داریم مصارف مختلف این انرژی در صنعت، پزشکی و کشاورزی و همینطور نیم نگاهی به ذخایر اتمام پذیر سوخت می گوید که انرژی هسته ای برای ایران نه یک ابزار نظامی بلکه ابزاری برای زندگی و آینده ای بهتر است. اما عده ای که افراطی به مذاکرات نگاه می کنند می خواهند ایران بدون دادن امتیازی صرفا امتیاز بگیرند البته که هر چه بیشتر و بهتر از غرب امتیاز گیری شود برد بهتری خواهد بود اما باید پذیرفت در کنار امتیاز گیری باید امتیازاتی هم داد هر چند تلخ باشد زیرا مذاکرات میدان بده بستان امتیاز است و راه گریزی از آن نیست .این افراد باید دقت کنند که مهمتر از امتیاز دهی عدم عبور از خط قرمزها، و مراقبت از خدعه های طرف مقابل است که انشاالله تیم یتم مذاکره کننده که بارها مورد حمایت رهبر واقع شده اند و فرزندان انقللاب نامیده شده اند پایبندی خود را به اثبات خواهند رساند البته امتیاز دهی و کند شدن روند هسته ای باید با منطق درست، پشتوانه علمی و نگاه به آینده و اقدامات جانبی دیگر باشد که در ادامه بدان اشاره می کنیم.
3. اقتصاد درون زا: همانطور که اشاره شد رهبری بارها در کنار حمایت از مذاکرات فرموده اند به غرب خوش بین نیستند و همچنین پیش بینی کرده اند که تحریم ها می ماند چون آنها با اصل انقلاب مخالفند که در اولین واکنش اوباما به تفاهم نیز شاهد آن بودیم .غرب بارها نشان داده است که اهل خلف وعده است و این مورد قبل و بعد از انقلاب هم نمی شناسد.
برای همین هم است که رهبری تاکید داشته اند که: "من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجی و مذاکره بوده و هستم و توصیه همیشگی من به مسئولان این بوده که در سیاست خارجی و مبادلات بینالمللی هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند اما نباید نیازمندیهای کشور و برخی مسایل همچون تحریمها، به مذاکره گره زده شود." (٤)
یا " برداشته شدن تحریمها جزیی از مذاکرات است و نه نتیجه مذاکرات" (٥)
در واقع این دید که مذاکرات خوب است چون لغو تحریم ها را به دنبال دارد و علت اصلی نجات و رونق اقتصادی است محاسبه ای اشتباه و کوتاه مدت است. اگر سیاست خارجی نقطه اتکا و رفع مشکل اقتصادی کشور شود این نقطه شکست کشور و مذاکرات و برنامه دولت و یا هر کسی است که چنین نگاهی دارد.
در واقع باید دنبال راه حل دیگری گشت که حتی اگر توافق نهایی انجام نشد یا در صورت توافق طرف مقابل زیر قول خود زد و باز به گزینه های دیگر از جمله تحریم روی آورد ما از این مقطع و در بلند مدت بدون آسیب گذر کنیم و آن راه حل چیزی نیست جز رونق اقتصادی از طریق اقتصاد مقاومتی که رهبری تاکید فراوان بر آن دارند. رهبری اخیرا هم تاکیدی دوباره بر اقتصاد درون زا داشتند و از مهمترین توصیه های ایشان به دولت یازدهم «توجه به ظرفیتهای درونی کشور و استعدادهای ملت ایران» می باشد.
در نهایت چه توافق شود و چه نشود باید خیلی زود دولت تمرکز خود را بیش از هر مورد دیگر با برنامه ریزی های متناسب روی اقتصاد مقاومتی قرار دهد و از تمرکز روی موضوعات دیگر از جمله سیاست خارجی به عنوان محور اصلی و راه گشا دست بردارد اگر توافق ادامه دار باشد باید به این ده سال به عنوان فرصتی مناسب نگریسته شود تا پایه های اقتصاد مقاومتی محکم و بالنده شود.
متاسفانه اکنون از فضای افکار عمومی می توان متوجه شد که به دلایل تمرکز اشتباه و عدم فرهنگی سازی درست رسانه ها و نهادهای مربوطه نقطه امید ملت به جای توان داخلی، لغو تحریم ها شده است، برای همین برخی از واکنش های افراطی در امیر کبیر یا مصدق دانستن ظریف را می شنویم البته در زحمات بی شائبه وزیر خارجه شکی نیست اما این طرز تفکر به خاطر برداشت اشتباه از راه نجات اقتصادی ملت است.
آخر کلام:
شاید اولین وظیفه نهادهای مسئول در کنار اقتصاد و سیاست خارجی ، فرهنگ سازی برای افکار عمومی است که نگاه منطقی به مذاکرات داشته باشند اینکه ایران در مذاکره خود را اهل منطق نشان داده است، از راه مذاکره برای بهبود اقتصاد سود جسته است، می خواهد اقتصاد مقاومتی را دنبال کند نمی تواند به غرب اعتماد کند .
یقینا دشمنی غرب با ملت ایران و مقاومت در مقابل آن مادام اسلام خواهی ما ادامه دارد و مذاکرات صرفا نوعی میدان مبارزه دیپلماتیک است و نباید دوستی و یا لغو تحریم ها نقطه خواب زدگی ما باشد بلکه باید تازه خط بیداری را برای جبران عقب ماندگی های اقتصادی و نیل به اقتصاد مقاومتی برای مقاوم کردن کشور در برابر تهدیدهای آینده و رفاه مردم دنبال کرد.
توهم تفاهم لوزان همان تفکر مغایر توصیه رهبری است که "نباید نیازمندیهای کشور و برخی مسایل همچون تحریمها، به مذاکره گره زده شود".
امیر رضوانی
بخش سیاست تبیان
پی نوشت:
١- سخنرانی اوباما در مجمع سالانه مرکز هائیم سابان وابسته به اندیشکده بروکینگز
٢- اولین کنفرانس خبری اوباما در واشنگتن بعد از قرائت بیانیه تفاهم سیاسی
٣- رهبر معظم انقلاب در دیدار قشرهای مختلف مردم استان آذربایجان (۱۳۹۳/۱۱/۲۹)
٤- بازدید دو ساعته فرمانده کل قوا از نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه پاسداران (۱۳۹۳/۰۲/۲۱)
٥- سخنرانی رهبر انقلاب در اجتماع پرشور زائران و مجاوران حرم رضوی (١/١ /٩٤)
مطالب مرتبط: