تبیان، دستیار زندگی
ارتباط ادبیات واسطوره انکارناپذیر است. آنچه که پل مشترک میان این دو حوزه است تصورات و خیال پردازی است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اهمیت مطالعه‌ اسطوره‌ها در چیست؟

ارتباط ادبیات واسطوره انکارناپذیر است. آنچه که پل مشترک میان این دو حوزه است تصورات و خیال‌پردازی است.

مریم سمیعی- بخش ادبیات تبیان
اسطوره


آخرین باری که مشغول مطالعه‌ی یکی از کتاب‌های حجیم اسطوره‌شناسی بودم این فکر به ذهنم رسید که به راستی مطالعه‌ی داستان خدایان دروغی یونانی و تصورات یونانیان باستان به چه کار ما انسان‌های مدرن می‌آید. چه لزومی دارد که در لا به لای کتاب‌ها جستجو کنیم که یونانیان باستان برای نمونه چگونه آفرینش زمین را تعریف می‌کردند؟ یا اینکه نام خدای دریاها چه بوده است و ناخداهای کشتی چه قربانی‌هایی می‌کردند که از طوفان‌های خشمش به سلامت به ساحل آرامش برسند؟
داستان‌های اسطوره‌ای تنها قصه‌های نیستند که بخواهند نمایش‌گر پیروزی، شکست، خون‌ریزی و صلح باشند. اگر تنها به پوسته‌ی ظاهری آنها نظر شود چیزی جز میسر شدن ناممکن‌ها در دامان خیال یک مردم خلاق دیده نمی‌شود.  اما با قدری دقت متوجه می‌شویم که در پس یک اسطوره مفاهیمی اساسی نقش دارند. اسطوره‌های یک ملتی که حالا زیر خاک غنوده‌اند، در اصل بیان شیوه‌ی نگریستن آنها به زندگی است. لمس منظر و پنجره‌ی نگاه یک قوم تنها از طریق مطالعه‌ی این باورها میسر می‌شود. اما چه نیازی به مطالعه‌ی باورهای آنها وجود دارد؟
لزوم شناخت این طرز فکر از آنجایی ریشه می‌گیرد که اکثر ادبیات کلاسیک تحت تأثیر همین اسطوره‌ها نوشته شده‌اند. خواننده‌ی اثر اودیپس شهریارِ سوفوکل تنها زمانی می‌تواند این اثر ادبی را درک کند که به مفهوم قدرت خدایان یونانی و نقش پررنگ سرنوشت واقف باشد. اودیپس از همان ابتدا که متوجهِ تعبیری که معبد دلفی برایش کرده است می‌شود با توسل به اختیار خود و دایره‌ی قدرتش سعی می‌کند که از گناه و اشتباه بگریزد. اما طنز تلخ نمایشنامه زمانی است که متوجه می‌شود که در دایره‌ی قسمت، نقطه‌ی تسلیم بوده است و جز دست و پا زدن میان زنجیر سرنوشتی که در بندش کشیده است چاره‌ای ندارد. در این اثر سوفوکل با زبردستیِ تمام تصویری از باورِ آن روزهای مردم یونان خلق کرده است. گناه اودیپس چه عمدی باشد چه سهوی برخلاف قوانین حاکم خدایان بوده است و از این حیث مجرم است و باید مجازات شود. این طرز تفکر است که تراژدی اودیپس شهریار و سقوط یک پادشاه از کرسی سلطنت به نابیناییِ حاصل از گناه را قابل درک می‌کند.

درخت اسطوره‌ها‌ از ذهن و جوهر خون مردم سیراب شده است و در نتیجه مطالعه‌ی آنها ما را به درک هرچه بیشتر این باورها و ارزش‌ها می‌رساند. توجه به قدمت اسطوره‌ها و پیشگام بودن آنها در زمینه‌های مختلف خود نشان‌دهنده‌ی اهمیتشان است.


ارتباط ادبیات واسطوره انکارناپذیر است. آنچه که پل مشترک میان این دو حوزه است تصورات و خیال‌پردازی است. مایه‌‌ای که به یک اسطوره شکل داده ذهن خلاق مردم بوده است. ذهنی که ساختارش را فرهنگ و عقاید عمومی شکل داده است. لذا اسطوره‌ها تنها بر اساس تصورات دروغین بنا نشده‌اند. درخت اسطوره‌ها‌ از ذهن و جوهر خون مردم سیراب شده است و در نتیجه مطالعه‌ی آنها ما را به درک هرچه بیشتر این باورها و ارزش‌ها می‌رساند.
 توجه به قدمت اسطوره‌ها و پیشگام بودن آنها در زمینه‌های مختلف خود نشان‌دهنده‌ی اهمیتشان است. پیش از اینکه نوشتنی در کار باشد اسطوره‌ها بوده‌اند. حتی پیش از آنکه فلسفه‌ای نفس کشیده باشد اسطوره‌ها برای پاسخ دادن به سوال‌های بنیادین بشری بوده‌اند. تنها با مطالعه‌ی اسطوره‌ی ملل مختلف است که به وجود پاسخ‌های یکسان آنها به مسائل گوناگون پی می‌بریم. توجه به این شباهت‌ها و خط سیرهای واحد است که دنیای مملو از کثرت‌های رنگارنگ را زیباتر می‌کند.