تبیان، دستیار زندگی
«زلزله سیاسی»، «سیلی مردم آمریكا به بوش»، «انتقام مردم آمریكا از یك كابوی دیوانه»، «شكست سیاست های جنگ طلبانه بوش»، «كشیدن دندان های دراكولا» و... واژه ها و تفسیرهایی است كه رسانه ها، محافل و صاحبنظران سیاسی برای توضیح آنچه ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كابوی در آخر خط


«زلزله سیاسی»، «سیلی مردم آمریكا به بوش»، «انتقام مردم آمریكا از یك كابوی دیوانه»، «شكست سیاست های جنگ طلبانه بوش»، «كشیدن دندان های دراكولا» و... واژه ها و تفسیرهایی است كه رسانه ها، محافل و صاحبنظران سیاسی برای توضیح آنچه در انتخابات میان دوره ای آمریكا اتفاق افتاده است، به كار می برند و این همه، در حالی است كه شكست یا پیروزی هر یك از دو حزب اصلی جمهوریخواه و دموكرات در انتخابات میان دوره ای و یا انتخابات ریاست جمهوری، بارها در تاریخ آمریكا اتفاق افتاده است ولی هیچیك از این شكست ها و پیروزی ها مانند شكست اخیر بوش و دار و دسته اش با اهمیت و سرنوشت ساز تلقی نشده و بازتابی با این گستردگی و فراگیری نداشته اند، چرا...؟!

1- طی چند دهه اخیر و تقریباً بعد از جنگ جهانی دوم تاكنون در هیچیك از دوره های انتخاباتی آمریكا، تعداد شركت كنندگان در انتخابات از رقم 20 تا 25 درصد واجدین شرایط بیشتر نبوده است ولی در انتخابات میان دوره ای اخیر 40 درصد از واجدین شرایط در انتخابات شركت كرده بودند، یعنی نزدیك به دو برابر میزان شركت كنندگان در دوره های پیشین.

اما، عملكرد بوش طی 6 سال حاكمیت او و همراهانش بر آمریكا، خودكامگی نزدیك به دیوانگی، شكست های مفتضحانه و پی درپی و جنگ افروزی های بی حاصل او، دغدغه های جسته و گریخته آمریكایی ها در جریان انتخاب مجدد بوش به ریاست جمهوری در سال 2004 را به مرز «دلهره» نزدیك كرده است.

افزایش 100درصدی- دو برابر- تعداد شركت كنندگان در انتخابات اخیر بدون كمترین ابهامی از دغدغه جدی مردم آمریكا نسبت به سیاست های جنگ طلبانه دولت بوش و دار و دسته نئومحافظه كار وی حكایت می كند. چرا كه برای مردم آمریكا در دوره های قبلی جابه جایی قدرت میان جمهوریخواهان و دموكرات ها تفاوت چندانی نداشت و در تصمیم گیری ها و سیاست سازی های این دو حزب اصلی اختلاف فاحش و تعیین كننده ای نمی دیدند. اما، عملكرد بوش طی 6 سال حاكمیت او و همراهانش بر آمریكا، خودكامگی نزدیك به دیوانگی، شكست های مفتضحانه و پی درپی و جنگ افروزی های بی حاصل او، دغدغه های جسته و گریخته آمریكایی ها در جریان انتخاب مجدد بوش به ریاست جمهوری در سال 2004 را به مرز «دلهره» نزدیك كرده است و دقیقاً به همین علت است كه بازپس گیری قدرت از بوش و كادر حكومتی او را ضروری دانسته و به صحنه آمده اند. این «دلهره» و احساس نیاز به حضور در انتخابات برای مقابله با بوش می تواند، آنگونه كه برخی از مردم آمریكا در مصاحبه با رسانه های این كشور بیان كرده اند ناشی از «صلح دوستی» آنان بوده و یا به قول شماری دیگر از آنان، پیشگیری از رسوایی بیشتر آمریكا و تضعیف رو به رشد جایگاه آن در معادلات قدرت جهانی باشد.

2- شكست بوش- یا به تعبیر مفسر خبرگزاری آسوشیتدپرس، سیلی محكم مردم آمریكا به بوش- اگرچه پیروزی حزب رقیب، یعنی دموكرات ها را درپی داشته است ولی برپایه برخی از شواهد و قرائن، بی اعتمادی آمریكایی ها به بوش و جمهوریخواهان را نمی توان به مفهوم رویكرد و اقبال آنها به «دموكرات»ها تلقی كرد، چرا كه اولاً؛ حامیان و طرفداران حزب دموكرات در مجموعه 25درصدی شركت كنندگان همیشگی- بخوانید سنتی- در دوره های پیشین انتخابات قابل ارزیابی هستند و حال آن كه در دوره جدید این رقم به دو برابر افزایش یافته است و بدیهی است كه نمی توان شركت كنندگان جدید را حامی حزب رقیب جمهوریخواه، یعنی حزب دموكرات دانست، بلكه شواهد فراوانی، از جمله نظرسنجی های قبلی، تظاهرات اعتراض آمیز و گسترده مردم آمریكا علیه سیاست های جنگ طلبانه بوش، مخالفت های بارها اعلام شده نسبت به اشغال افغانستان و عراق و زمزمه های اخیر برای حمله به ایران و سوریه و... حكایت از آن دارد كه مخالفت مردم آمریكا با بوش دامنه ای فراتر از بینش و منش دو حزب جمهوریخواه و دموكرات دارد و خواستار سیاستی هستند متفاوت با آنچه كه طی- مخصوصاً- چند دهه اخیر دولت های آمریكایی- چه جمهوریخواه و چه دموكرات- دنبال می كرده اند و رویكرد آنها به دموكرات ها نشانه اعتقاد به این حزب نیست، بلكه رأی منفی مردم آمریكا به سیاست های بوش در پوشش رأی به دموكرات ها نمایان شده است.

بسیاری از محافل سیاسی و صاحبنظران آمریكایی و اروپایی بر این باورند كه كابینه بوش با دار و دسته كنونی شانسی برای ادامه ندارد و از رخداد اخیر با عنوان «یك زلزله سیاسی» یاد می كنند.

توضیح آن كه تمامی دموكرات ها نیز با سیاست های جنگ طلبانه بوش مخالف نبوده اند و از جمله در جریان حمله نظامی آمریكا به عراق بسیاری از شخصیت های برجسته حزب دموكرات ضمن حمایت از این لشكركشی تجاوزكارانه، درباره برخی از ابعاد آن با بوش و دار و دسته اش تفاوت نظر جزیی داشته اند تا آنجا كه بسیاری از اعضای دموكرات كنگره، در سال 2003 طرحی با عنوان «آزادسازی عراق» را كه اجازه حمله نظامی آمریكا به عراق بود امضاء كرده بودند و... بنابراین، اگر رأی منفی مردم آمریكا به بوش را برخاسته از سیاست های جنگ طلبانه او بدانیم- كه چنین است- رویكرد آنان به دموكرات ها به عنوان تنها راه موجود برای مخالفت با بوش، قابل ارزیابی است و نه حمایت از دموكرات ها.

3- بوش، وزیر دفاع خود دونالد رامسفلد را به عنوان اولین واكنش عملی نسبت به شكست اخیر كنار گذاشت. وی در حالی كه از موافقت با استعفای رامسفلد خبر می داد گفت؛ استعفای او ربطی به پیروزی دموكرات ها ندارد ولی دو ساعت بعد در یك كنفرانس خبری با اشاره به نتیجه انتخابات، اعتراف كرد كه مردم آمریكا آراء خود را به نشانه مخالفت با جنگ عراق به صندوق ها ریختند و به هنگام معرفی «رابرت گیتس» مدیر سازمان سیا به جای رامسفلد، ابراز امیدواری كرد كه این جابه جایی توانسته باشد نظر اكثریت رأی دهندگان را تأمین كند! اما، مردم آمریكا بركناری جان بولتون یكی دیگر از دار و دسته جنگ طلب بوش را دنبال می كنند و كاندولیزا رایس وزیر خارجه و دیك چنی را به عنوان خواسته های بعدی خود مطرح كرده اند.

بسیاری از محافل سیاسی و صاحبنظران آمریكایی و اروپایی بر این باورند كه كابینه بوش با دار و دسته كنونی شانسی برای ادامه ندارد و از رخداد اخیر با عنوان «یك زلزله سیاسی» یاد می كنند كه تغییرات گسترده در كابینه، تحولات چشمگیر در سیاست های آمریكا نسبت به عراق و... فقط اولین نشانه های این «زلزله سیاسی» و به قول ایندیپندنت «زلزله سیاسی ویرانگر» است.

اما، در همان حال خانم «نانسی پلوسی» رئیس جدید مجلس نمایندگان آمریكا- از حزب دموكرات- در اولین واكنش نسبت به رخداد اخیر اطمینان داد كه حزب متبوع وی هرگز استیضاح بوش را در دستور كار خود ندارد و همكاری با دولت بوش را دنبال می كند! اظهارات خانم پلوسی با وعده هایی كه سایر نمایندگان این حزب در دوران رقابت های انتخاباتی به مردم آمریكا می دادند در تضاد است و اعتراض برخی از رأی دهندگان به حزب دموكرات را درپی داشته است. این اعتراض ها نشان می دهد كه حزب دموكرات نمی تواند خواسته واقعی مردم آمریكا در انتخابات اخیر را تأمین كند و حركتی كه این روزها در آمریكا شاهد هستیم در حلقه ای فراتر از دو حزب دموكرات و جمهوریخواه جریان داشته و به قول روزنامه انگلیسی گاردین، مردم آمریكا با رأی اخیر خود نشان دادند كه خواستار یك «آمریكای متفاوت» هستند. این روزنامه در سرمقاله ای با عنوان «آمریكایی ها متشكریم» دامنه تأثیر رخداد اخیر را فراتر از مرزهای آمریكا دانسته و نوشت «جهان مدیون رأی دهندگان آمریكایی است كه باید به خاطر آغاز روند یك آمریكای متفاوت، عمیقاً از آنها تشكر كرد...»

4- دو روز قبل از انتخابات میان دوره ای آمریكا، یكی از روزنامه های اصلاح طلب در سرمقاله خود با عنوان «ذوق زده نشویم» به حمایت آشكار هر دو حزب جمهوریخواه و دموكرات از صهیونیست ها اشاره كرده و نوشت «حقیقت آن است كه مخالفت ایران با موجودیت اسرائیل و دشمنی غیرقابل انكار اسرائیل با انقلاب اسلامی ایران تاثیر مستقیمی بر روابط آمریكا با ایران گذاشته است...» و در ادامه خطاب به برخی از مسئولان ایرانی نوشته بود از پیروزی احتمالی دموكرات ها ذوق زده نشوند.

برداشت روزنامه مورد اشاره از یكسانی سیاست های دو حزب یاد شده و مخصوصاً كینه توزی مشترك آنها نسبت به ایران اسلامی، برداشت دقیقی است ولی باید توجه داشت كه آنچه در انتخابات اخیر آمریكا اتفاق افتاده است، همانگونه كه شرح آن گذشت، در محدوده دو حزب جمهوریخواه و دموكرات قابل ارزیابی نیست بلكه آغاز روندی است كه از تغییراتی فراتر در جهان سلطه حكایت دارد. تغییراتی كه پیش از این به گونه ای كمرنگ- اما درخور توجه- در اسپانیا، ایتالیا و اخیراً در انگلیس، نشانه هایی از آن بروز كرده بود و در آمریكای لاتین علائم آشكارتر آن دیده می شود و این همه، جدا از تحولات تعیین كننده ای است كه این روزها در جهان اسلام و با رویكرد به الگوی انقلاب اسلامی پدید آمده است. تحولاتی كه پیش بینی امام راحلمان (ره) درباره دنیایی بدون سلطه قدرت های استكباری را نزدیك می نماید.

این رخداد را می توان و باید در ادامه شكست های قبلی و پی درپی آمریكا در افغانستان و عراق، ناكامی در اجرای طرح خاورمیانه جدید... و مخصوصاً شكست دیگری برای اسرائیل، بعد از شكست مفتضحانه در جنگ 33روزه لبنان دانست و به قول رهبر معظم انقلاب؛ نباید آن را یك رخداد داخلی در آمریكا تصور كرد...

همه شواهد و قرائن حكایت از آن دارند كه دوران سلطه «كابوی» های دیوانه- چه از نوع دموكرات و چه از نوع جمهوریخواه آن- بر جهان در حال طی شدن است و این یكی دیگر از صدها، بلكه هزاران نشانه عصر خمینی (ره) است. عصری كه با ظهور خمینی كبیر (ره) آغاز شد و امروز «موسی جلودار است و نیل اندرمیان است».

حسین شریعتمداری- کیهان


لینک مطالب مرتبط:

اتاق فرمان دموكرات هادر دست كیست؟

اولمرت و بوش، دو سیاستمدار كوفته و ضعیف

مردم لس آنجلس امروز به خیابان ها می ریزند

ژیرینفسكی: بوش پدر و پسر را باید به جای صدام اعدام كرد

رویترز به نقل از رهبری :شکست بوش؛ پیروزی ایران

نتیجه انتخابات امریکا، شوکی برای بوش