چگونه زندگی جذابتری داشته باشیم؟
آیا برای شما اهمیت دارد که زندگی زناشوییتان، شیرینتر از اینکه هست، بشود؟ این مسئله برای خیلی از خانمها بسیار مهم است.
بهتازگی به این مسئله پی بردهام که نسبت به حرکتهای شوهرم، عکسالعملهای نامناسبی نشان میدهم. آنچه انجام میدهد یا فراموش میکند که به انجام برساند، مرا بیشازحد عصبانی و مالامال از خشم و یأس میکند. کافی است خبردار شوم گوشیاش را گم کرده یا سوئیچ ماشین را جاگذاشته، آنوقت است که چشمانم را با خشم و غضب به اینسو و آنسو میگردانم، آنچه ناله و شکایت که بلدم را نثارش میکنم و در نهایت تا مدتی با او قهر میکنم تا حسابی ادب شود و بفهمد یک من ماست، چقدر کره دارد.
گاهی هم به او میگویم، سر راهش به منزل چیزی را تهیه کند و او هم که این روزها بهشدت درگیر است، فراموش میکند و دستخالی کلید در را میاندازد. آن لحظهای که دستهای خالیاش را میبینم، انگار دنیا به آخر رسیده، چون این فراموشکاری او برای من به آن معناست که من را دوستم ندارد و جزو اولویتهای زندگیاش نیستم.
بعضی وقتها با هم بر سر موضوعی توافق نداریم و بحثمان بالا میگیرد و هر دویمان سعی میکنیم تا آنجا که برایمان مقدور است، خود را محق نشان دهیم و دیگری را گناهکار. در آن لحظات، حتی فراموش میکنیم که موضوع بحث چه بوده و آیا اصلاً در این حد اهمیت دارد که ما دو نفر کام خود را تا این اندازه تلخ کنیم؟
بعضی وقتها هر دوی ما نسبت به این عوامل تشنجزا بهمراتب آسیبپذیرتر و حساستر میشویم؛ مانند زمانهایی که از شدت کار، خسته و کوفته شدهایم یا برایمان مقدور نبوده که ساعاتی را در کنار هم بگذرانیم. در اینگونه مواقع، یادمان میرود که هر یک از ما، صمیمیترین دوست دیگری است. وای از زمانی که کمبود خواب هم به این فشارها اضافه شود. اضطرابها و مسئولیتهایی که بر دوشمان سنگینی میکنند نیز ما را بیشتر به آزردن دیگری سوق میدهد. کارهایمان را انجام میدهیم، اما اصرار داریم که به دیگری بگوییم که ما شبانهروز در حال سختی کشیدنیم و در مقابل، او پایش را روی پایش انداخته و خودش را باد میزند. بهراستیکه زندگی، گاهی دشوار میشود و شرایط، چهره دیگری از خود نشان میدهند.
من و همسرم، چهار دهه پیش با هم ازدواج کردیم، صاحب پنج فرزند شدیم که همگی چند سال است ازدواج کرده و برای خود زندگی مستقل تشکیل دادهاند و از آنها 12 نوه داریم. حتماً به تصور شما، زندگی ما باید سراسر آرامش و خوشبختی باشد، چون به هرچه میخواستهایم رسیدهایم، اما اینطور نیست. فشارهای زندگی همچنان وجود دارند و تا زمانی که ما نخواهیم یاد بگیریم چگونه از پس آنها بربیاییم، مشکلات، برنده میدان خواهند بود و ما بازنده.
حال که به این سن و سال رسیدهام، از خود میپرسم آیا نوع رفتارهایی که در روزهای سختی، هنگامیکه شرایط، برعکس آن چیزی است که من از دنیا میخواهم، از خود بروز دادهام درست بودهاند یا اشتباه؟ آیا شماتت کردن همسرم بر سر مسائل کوچک و بزرگ، فایدهای برای تصحیح او و زندگی زناشوییمان داشته یا نه؟
چرا در این سالها سعی نکردهام نوعی رفتار مشوقانه از خود نشان دهم؟ هرگاه چیزی را خلاف خواسته خود دیدهام، تلاش کردهام که در اسرع وقت، ناراحتیام را بر سر او تخلیه کنم و به او بفهمانم که چقدر بیمسئولیت است، اما این گلهگذاریهای من تا چه حد توانسته شخصیت او را تغییر دهد و از او، انسان مسئولیتپذیرتری بسازد؟ چرا من هیچگاه سعی نکردم روشی برعکس را پیشه کنم و با تشویق او برای کارهای خوبی که هر روز انجام میداده و تشکر از او بابت سادهترین عملکردهایش، وی را به سمت بهترشدن پیش ببرم؟ در هر صورت، این سالهای زندگی برای هر دوی ما گذشتند، اما ایکاش نحوه عملکردم طوری بود که میتوانستم تکتک دقیقههایش را با چاشنی معطر عشق، دارای طعمی بینظیر و فراموش ناشدنی کنم.
اکنون میخواهم نکاتی که در این زندگی مشترک آموختم با شما در میان بگذارم و بگویم اگر به من فرصتی دوباره برای زندگی با همسرم داده میشد، سعی میکردم کدام اشتباهاتم را جبران کنم. از شما میخواهم به توصیههای من توجه کنید و کشتی زندگیتان را در جهت صحیح هدایت کنید.
ـ در هر زندگی، کم و کاستی و مشکلات هست. سعی کنید در مقابل سختیها قوی باشید و بهجای له شدن زیر فشار آنها، قد علم کنید و حتی به آنها بخندید. در دوران جوانی تا هنگامیکه بچه به دنیا نیامده، مشکلات به یکشکلاند. با ورود کوچولوها و پیچیدن صدای گریه و خنده دوستداشتنیشان، سختیها شکل دیگر میشوند. با بزرگ شدن آنها و رسیدنشان به سنین بحرانی بلوغ، شرایط پیچیدهتر میشود. ادامه تحصیل، پیدا کردن کار و تسلط بر وضعیت مالی و ازدواج آنها هم نوش و نیشهای خود را خواهد داشت. پس مشکلات همیشه هستند. مهم این است که شما چگونه عکسالعملی در مقابلشان نشان دهید.
باور کنید در بسیاری از سختیها، نکاتی مثبت وجود دارد، اما ما از سر راحتطلبی سعی داریم تنها نداشتههایمان را ببینیم. هیچ انسانی در این دنیا زندگی نمیکند که از بدو تولد، زیبایی، سلامت، ثروت، والدین خوب و خانواده پرمهر و هوش و نبوغ و موفقیت بهطور کامل به او هدیه شده باشد. در این دنیا، دارا یا ندار مطلق وجود ندارد. کسی موفق میشود که به خاطر داشتههایش، شکرگزار است و سعی کرده نداشتههایش را هم تا سرحد امکان با تلاش و کوشش به داشته تبدیل کند. حتی اگر بعضی چیزها برای او دستنیافتنی است، در محدودهای که به او فرصت داده شده، گام برمیدارد و کسب موفقیت میکند.
فرد شکستخورده و بدبخت هم آن کسی است که اجازه میدهد یک مشکل برای او به کل زندگی تبدیل شود. گویی در این دنیا هیچچیزی بهجز آن غم داده نشده و تنها کار امکانپذیر برای او، آن است که دست روی دست بگذارد و در سوگ این مشکل گریه کند. این درست نیست. غم و شادی، مولفههای زندگی هر انسانی است. بر شادیها و داشتههایتان تمرکز کنید و خود را عادت به شکرگزاری دهید. ما انسانیم و اشرف مخلوقات. پس میتوانیم از عهده ناراحتیها برآییم و فضایی شاد و شیرین درست کنیم.
ـ توقعتان را از همسرتان پایین بیاورید و در عوض بر تشویقهایتان بیفزایید. سعی کنید بهتمامی کارهایی که او از صبح تا شب انجام میدهد توجه کنید و گاهی اوقات او را به خاطر تکتک این کارها مورد تشویق و تمجید قرار بدهید. اینکه صبح زود از خواب بلند میشود، به شما صبحبهخیر میگوید، همراه با شما صبحانه میخورد، به شغلش اهمیت میدهد، سعی میکند به فرزندانتان توجه کند، خرید میکند، در انجام کارهای خانه و بیرون شما را یاری میرساند، سریال مورد علاقهاش را نمیبیند تا شما بتوانید برنامه محبوبتان را تماشا کنید و دیگر کارهای ریز و درشتی که او از صبح تا شب انجام میدهد، همگی سزاوار ستایشاند. به او بگویید که به همهکارهای خوبی که انجام میدهد توجه دارید. آنها را نام ببرید و حتی در پیشپاافتادهترین موارد هم سپاسگزارش باشید.
تشکر شما او را دلگرم میکند تا باز هم همان کار خوب را انجام دهد و بهطورکلی در مسیری حرکت کند که موجب رضایتمندی شما خواهد بود. اگر هم کار اشتباهی انجام داده، به او مهلت جبران بدهید. با کمی خنده و شوخی، روزهای تلخ را بگذرانید و بدانید آن کسی که به خاطر انجام کارهای درست تشویق میشود، از آزار دادن شما لذت نخواهد برد.