یک روز تعطیل در شهر
حرکت مستمر در شهر از راه ها نشات می گیرد ، مسیرها با سلسه مراتب خود یکپارچگی و اتصالات شهری را به هم پیوند می دهند،این هم پیوندی فقط از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود.آزاد راه ها ، بزرگراه ها ، اتوبان ها ، بلوار ها ، خیابان ها ، کوچه ها ، بن بست ها مولفه های مولدی هستند ، جهت دوران این واکنش در اثرگذاری بر سرعت ، حرکت ، دیدن و حتی تفکر انسانی.از طلوع خورشید تا غروب آفتاب ، فرآیندی در حال وقوع است که از سکوتی به سکوتی دیگر قدم برمیدارد .فضای شهری در ساعاتی پر و خالی می شود.
نقاط عطف عملکردی و فعالیتی به مانند بازار مرکزی ، بازارچه ها ، مرکز شهر ، مجتمع های اداری و تجاری کاملا گویای این تحول میباشند. مراکز جاذب جمعیتی بنا بر انگیزش انسانی ، متفاوت عمل میکنند . خواستگاه انگیزشی برای سوق پیدا کردن و حضور بعمل رساندن در محیط عاملی را گسترش میدهد که در بروز رفتار خلاصه می شود. سرانجام بروز رفتار محرکی را در فضای شهری تزریق میکند که معنا شناسی و حس مکان را برای شهروندان به ارمغان می آورد.
موسیقی شهروندی در شروع صبح با هیجان ، تحرک و پراحساس مستتر در لابه لای شهر طنین نواز می شود.در انتهای روز به حالتی مبدل می شود که در مواردی دلتنگی ، خستگی و در کل بدنبال پناهی است جهت تقویت و تامل و بازتولید قوای خویش برای فردایی روشن تر. امید و انگیزه ، آینده روشن و پویایی را ترسیم میکند که زندگی را ازجریان ساکن و بی تحرک خود خارج می کند.
فضای همگانی و یا فضای عمومی ، محفل و یا قراردادی در فضاست که مرز و دامنه بخصوصی را حاکم نیست بلکه بر رفتارها جان میگیرد.بنابراین حضور یا عدم حضور فردی در این فضا بر انتخاب و تصمیم استوار است.فضایی جهت تعامل و به اشتراک گذاشتن دیدگاه ها و نظرات.به این ترتیب مانعی نسبت به راه دادن و یا راه ندادن هر قشر یا انسانی مستقیم وجود ندارد . اما قابلیت های بالفعل و بالقوه در فضاست که معیاری برای ماندن و یا گذر کردن ، می شود. "فرانسیس تیبالدز" نیز عرصه عمومی را چنین تعریف می كند:عرصه های عمومی، مهمترین بخش شهرها و محیط های شهری هستند. در چنین عرصه هایی، بیشترین تماس، ارتباط و تعامل بین انسانها رخ میدهد. این عرصه ها تمام بخشهای بافت شهری را که مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند، دربر میگیرد. بنابراین، این مکانها از خیابانها، پارکها و چهارراه ها تا ساختمان های محصور کننده آنها را شامل میشود.
معنای زندگی و سبک زندگی در هر فرهنگ و خرده اقلیمی متفاوت است .در سرچشمه وجودی زندگی ، دیدی از جهان بینی انسانیت را معرفی میکند که از سرشت و فطرت درونی هر شخصی برگرفته شده است.بنابراین موجودیت انسانی در بستر پروش یافته خود با اصولی بنیادین در تعامل است.حفظ اصول و ارزشها عناصری را متشکل می شود که چهارچوب ها و حریم ها را مشخص میکند ، پایبندی و پایداری از این عناصر دریچه نگاه به آینده را به پیرامون خود نشان میدهد و همچنین اصالت شکل گیری این هویت را جاودانه سپاس میگوید.این چهارچوب ها و دستورالعمل ها ، قواعدی را بازگو میکند که رفتار یک جامعه را در تحقق فرهنگ آن ملت مستولی می شود.در سخنی از امام علی ( ع ) می فرمایند: "من عاشق زندگی ام و بیزار از دنیا . از ایشان پرسیدند مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است ؟ فرمودند دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و شهوت است و زندگی نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده ی شوق به انسان می نگرد."
در انتهای این نوشتار با ذکر به این نکته که فضاهای همگانی با شیوه زندگی شهروندان در تعامل میباشند و بنابراین هر دو بر هم اثر گذار هستند.موفقیت و یا عدم موفقیت یک شهر و یا یک فضای شهری موفق، بستگی تام به مشارکت و همدلی هر دو حوزه شهروند و شهرساز دارد.به راستی اگر بپنداریم و اندیشه کنیم که زندگی ، روزمره ای بیش نیست و فقط باید هر روز را به شب و شب را به روز مبدل گردانیم بس خیالی بیهوده را طی کرده ایم .اما اگر زندگی را به معنای پیش درآمدی برای هستی و رسیدن به سرمنزل مقصود خود و رویارویی با معبود خود بدانیم آن وقت چگونه باید رفتار کنیم. آنگاه فضای همگانی فضایی می شود برای هدایت گری و تشویق و ترغیب جامعه برای نیل به سعادت و رستگاری.....
منابع :
-شهرسازی شهروندگرا / فرانسیس تیبالدز/ترجمه حسن علی لقایی ، فیروزه جدلی / انتشارات دانشگاه تهران