تبیان، دستیار زندگی
جهنمی که قرآن ترسیم می کند، موجودی است دارای حیات و شعور. چشم دارد و می بینید، حرف می زند و «هل من مزید» می طلبد!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جهنم، چشم دارد!

تصویری که قرآن از جهنم ترسیم می‌کند، چهره موجودی است حیات‌مند و برخوردار از شعور. جهنمی که چشم دارد و می‌بینید، حرف می‌زند و «هل من مزید» می‌طلبد! اینک این سوال مطرح است که آیا این ویژگی‌هایی که قرآن به دوزخ نسبت داده، حقیقی است یا مجاز؟

شکوری-شبکه تخصصی قرآن تبیان

جهنم

پاسخ بدین سوال در گروه فهم قاعده عمومیت شعور در موجودات عالم است.
ما در نوشتار حاضر، نخست مبانی نقلی و عقلی این قاعده را به دست می‌دهیم آنگاه در بخش دوم، به سر اصل مطلب باز می‌گردیم و به اندازه حوصله این مقال، آیات موید قرآن در باب شعور جهنم را ذکر می‌کنیم.

یک. قاعده عمومی شعور در هستی

بنا بر گزارش قرآن و ادله متقن عقلی، همه موجودات از جمادات، نباتات، حیوانات گرفته تا انسان‌ها، جنیان و ملائک، مرتبه‌ای از شعور و علم دارند و شعور کل موجود بحسبه. جهنم نیز یکی از موجودات عالم است و طبق قاعده، دارای حیات و شعور. پشتوانه استنادی و استدلالی این سخن به شرح ذیل است:

دلایل عمومیت شعور در هستی

١. «از هماهنگی آیات و روایات به یقین می‌توان کشف کرد که آسمان، زمین و... می‌فهمند، چنان که امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: جای هر قبری در هر روز سه بار سخن می‌گوید. [1] در آیات فراوانی تسبیح، سجده و اطاعت به درخت، حیوان و جماد نسبت داده شده است [2] و تسبیح، سجده و اطاعت آن‌ها بی‌ادراک و شعور امکان ندارد و نمی‌توان این تسبیح و سجده و اطاعت را بر مجاز حمل کرد.
2. به چند دلیل، هر شیئی آیت خدای علی‌ام است و نشانه خدای علی‌ام از دانش برخوردار است، گرچه انسان آن را نیابد:
أ. هر موجودی تجلّی خداست: الحمد لله المتجلّی لخلقه بخلقه. [3]
ب. خداوند بسیط محض است.
ج. خداوند عین علم ازلی و سایر اسما و صفات ذاتی است.
د. خداوند بسیط با همه اوصاف تجلی می‌کند.
ه. پس هر موجودی مجلای همه اوصاف الهی است که یکی از برجسته‌ترین آن‌ها علم ازلی اوست.

رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) فرمود: هر کس عمدا دروغى بر من ببندد محل نشیمن خود را در بین دو چشم جهنم آماده کند، اصحاب عرض کردند یا رسول اللّه (صلى الله علیه و آله ) مگر جهنم چشم دارد؟ فرمود: مگر نشنیده اید که قرآن مى فرماید: (اذا راتهم من مکان بعید - وقتى جهنم ایشان را از محل دور ببیند) آیا جز این است که با دو چشم مى بیند.

دو. دلایل نقلی(کتاب و سنت) مبنی بر شعور دوزخ

در اینجا به جهت رعایت اختصار صرفاً به دو آیت و یک روایت  استناد می‌کنیم:

1. کریمه "یوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ"(قاف/30). "یاد آر که روز قیامت به جهنم می گوییم: آیا (از کفران) پر شدی؟ می‌گوید: آیا (دوزخیان) بیش از این هم هستند؟".
اهل تفسیر در این آیه سه دیدگاه به میان آورده‌اند که هر سه را مرحوم طبرسی در مجمع البیان آورده است. وی می‌گوید: در کلام جهنم، سه قول هست؛ اول اینکه: آن به طور تمثیل آمده و جهنم نسبت به وسعت آن مانند سخنگویی است که می‌گوید هنوز پر نشده‌ام. دوم اینکه: خداوند برای جهنم آلت تکلم خلق می‌کند و او جواب می‌دهد و این بعید نیست؛ زیرا خداوند دست‌ها و جوارح و پوست‌ها را نیز به سخن می‌آورد. سوم اینکه: خطاب به ماموران جهنم است. و به صورت تقریر، به جهنم خطاب شده است. »[7]
2. "کلّاً انّها لظی نَزَّاعَةً لِلشَّوَی تَدعُوا من اَدبَر و تولّی و جمع فاَوعی "(معارج، 15-18).
لظی به معنای شعلهٔ خالص آتش، یکی از نامهای رستاخیز نیز هست که در آیه‌ی فوق ممکن است به هر دو معنا باشد.
یعنی: "نه، آتش جهنم شعله خاص است. پوستهای سر را بشدت می‌سوزاند. می‌خواند کسی را که به حق پشت کرده و از آن اعراض ‍ نموده است. و کسی را که مال دنیا را جمع کرده و در ظرف قرار داده (و به طور غیر شرعی) انباشته است ".
"شواة "به معنای اطراف بدن مثل دست، پا و سر است و نیز به معنای پوست سر می‌باشد. جمع آن "شوی "می‌آید. لفظ "تدعو" که به معنای خواندن است دلالت بر شعور، حیات و تکلم آتش دارد، که اعراض کنندگان از حق را به سوی خود می‌خواند و می‌گوید: به طرف من بیایید.»[8]

3. «طبرانى و ابن مردویه از طریق مکحول از ابى امامه روایت کرده‌اند که گفت : رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) فرمود: هر کس عمدا دروغى بر من ببندد محل نشیمن خود را در بین دو چشم جهنم آماده کند، اصحاب عرض کردند یا رسول اللّه (صلى الله علیه و آله ) مگر جهنم چشم دارد؟ فرمود: مگر نشنیده اید که قرآن مى فرماید: (اذا راتهم من مکان بعید - وقتى جهنم ایشان را از محل دور ببیند) آیا جز این است که با دو چشم مى بیند.»[9]


پانویس‌ها:
[1] ـ الکافی، ج 3، ص 241.
[2] ـ سوره حجّ، آیه 18؛ سوره الرحمن، آیه 6.
[3] ـ نهج البلاغه، خطبه 108.
[4] ـ سوره جمعه، آیه 1.
[5] ـ سوره نور، آیه 41. بنابر این کلمه (مَن) برای خصوص ذوی العقول به کار نرفته است.
[6] ـ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، جلد 14، ص 701
[7] ـ به نقل از علی اکبر قرشی، نگاهی به قرآن
[8] ـ همان

[9] ـ علامه طباطبایی، المیزان