تبیان، دستیار زندگی
گفته های اکبر اکسیر در موضوع شعر طنز و ادبیات سال نود و سه:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وضع شعر بدتر از شیر است

گفته های اکبر اکسیر در موضوع شعر طنز و ادبیات سال نود و سه:

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
اکبر اکسیر

بحران و خلأ به وجود آمده در طنز به دلیل نبود اتاق فکری برای ادبیات طنز است. از آقای "جنتی" وزیر محترم ارشاد گلایه نمی‌کنم چراکه وزارتخانه ایشان گام‌های بلندی در زمینه موسیقی پاپ و سینما برداشته است. به جای آن از " دکتر قاضی زاده هاشمی " وزیر محترم بهداشت که در هفته‌های گذشته از وضعیت شیر مدارس انتقاد کرد بودند تقاضا دارم ایشان فکری هم به حال شعر مدارس بکنند چراکه شعر کتاب‌های فارسی مدارس وضعیت بهتری از شیر مدارس ندارند.
بعضی از اشعار با زمان مطابقت ندارند. امسال به علت گرانی، انار در سفره شب یلدا کارمندان نبود. با توجه به این موضوع باید از استاد رحماندوست بخواهیم شعر "صد دانه یاقوت" را بازسرایی کنند و دانش آموزان را به قولی روشن کنند. پیشنهاد بنده در این باب از این قرار است:

انار ساوه خیلی گرونه / باید که خوردش دونه به دونه
هر دونه آن پنجاه هزاره / بابا جون من پولی نداره

همچنین از جناب " فانی " وزیر آموزش و پرورش تقاضا دارم در راستای برنامه خصوصی سازی، شعر دولتی را هم به بخش خصوصی واگذار کنند تا به صورت غیرانتفاعی در کتاب‍‌های درسی دیده شوند.

نه در جشنواره‌های دولتی و جایزه‌هایی که به نام نویسندگان نام‌گذاری شده‌اند و متاسفانه نه در جایزه کتاب سال از شعر طنز خبری نیست و این می‌تواند سرآغازی باشد برای ورود به بحث جدی خلا شعرو ادبیات طنز.

وقتی می‌گوییم طنز در جامعه واقعیت خود را نشان نداده است باید توجه داشت که در کشوری که هفتاد میلیون طنز اندیش دارد انصاف نیست که نه در کتاب‌های درسی و نه در برنامه‌های صدا و سیما با این حجم برنامه‌های سرگرمی و اتفاقا طنز، شعروادبیات طنز فارسی وجود نداشته باشد.

بگذریم از برنامه قند پهلو که با خوش فکری مدیر شبکه آموزش تولید شده و توسط جناب "رضا رفیع" و دوستان دیگر اجرا می‌شود. از حافظ" گرفته تا "دهخدا" ، از "دهخدا" تا "گل آقا" و از "گل آقا" تا امروز کشورمان طنز پردازان بزرگی داشته است اما از آنجا که طنز همواره زبانی انتقادی و گزنده داشته متاسفانه در هر دوره‌ای نادیده و یا بهتربگویم ناشنیده مانده.

همین ماهیت انتقادی و خودانتقادی طنز است که طنز را به اخلاق و اجتماع پیوند می‌زند و گوهر آن را می‌سازد. همین امر وجود آن را برای یک جامعه سالم ضروری می‌کند و معیاری برای آن می‌شود. سالم چه از نظر روحی و روانی و چه از نظر اخلاقی.

طنز غیر مجاز
اما از دلایل اهمیت حضور و جریان طنز درعرصه‌های عمومی و رسمی جامعه مثل نشریات و صدا و سیما اگر بخواهیم سخن بگوییم یکی این است که در عصر "وایبر" و "فیسبوک" و رسانه‌های مولتی مدیا اگر طنز طنزپرداز در فضای عمومی و طبیعی جامعه تولید و توزیع نشود یا طنز پرداز به سم مهلک خود سانسوری دچار شود جریان طنز به فضای مجازی کوچ می‌کند یا کوچانده می‌شود.

تولید و توزیع طنز درفضای مجازی به خودی خود ایرادی ندارد و این هم یکی از راه‌هاست اما اگرفضای مجازی تنها راه ممکن باشد طنز کم‌کم به چیزی غیر مجاز تبدیل می‌شود، تغییر ماهیت می‌دهد ودر نتیجه آن طنزانتقادی، شریف وسازنده به هجو و هزل و فکاهه تبدیل می‌شود و متاسفانه جای اولی را کم‌کم می‌گیرد بدون اینکه تاثیر آن را در اجتماع داشته باشد پس این خلا کماکان بر پیکره اجتماع باقی می‌ماند .

ایران جامعه جوانی دارد و جامعه جوان به نشاط احتیاج دارد و اگر این نیاز فرهنگی در عرصه عمومی اجتماع برطرف نشوند چندین هزار صفحه و وبلاگ‌های مختلف و رنگارنگ وجود دارند و با هزاران نمونه نامرغوب از طنز.


احتیاج به نشاط در جامعه ی جوانمان
ایران جامعه جوانی دارد و جامعه جوان به نشاط احتیاج دارد و اگر این نیاز فرهنگی در عرصه عمومی اجتماع برطرف نشوند چندین هزار صفحه و وبلاگ‌های مختلف و رنگارنگ وجود دارند و با هزاران نمونه نامرغوب از طنز. انصاف نیست که وقت و ذوق و قریحه جوانانمان را خودمان به تولید و توزیع این نمونه‌های نا مرغوب یا مبتذل طنزهدایت کنیم.

نهادهای فرهنگی با این همه بودجه عریض و طویل هنوز برای جا انداختن طنز شریف کار مهمی انجام نداده‌اند. "ابوالفضل زرویی نصر آباد" با یاری مسئول وقت حوزه هنری دفتر طنز حوزه هنری را افتتاح کرد که در حال حاضر استاد ناصر فیض سرپرستی آن را به عهده دارد.

دفتر طنز حوزه هنری با مدیریت این عزیزان جشنواره طنز مکتوب را راه اندازی کرد که در اندک زمانی صدها طنزپرداز باذوق و خوش‌فکر را از چهارگوشه ایران دورهم جمع کرد وبه جامعه هنری و مخاطب علاقه‌مند شناساند. این مورد نمونه‌ای از سیاستگذاری فرهنگی موفق به حساب می‌آید اما سال به سال بودجه دفتر طنز حوزه هنری را کاهش دادند و این دفتر و دفاتر طنز حوزه هنری استان‌ها دیگر نتوانستند به رسالت خود آنطور که باید عمل کنند و به کشف و پرورش استعدادهای طنز بپردازند. به قول شاعر:

بر هرکه می‌گذرم در شکایت است / در حیرتم که گردش گردون به کام کیست

رابطه طنز و اخلاق
از هزاران نکته‌ای که برای جامعه طنز ایران لازم است اتاق فکری با حضور "بهاالدین خرمشاهی"و دیگر طنز پردازان نامی کشور است که دغدغه آبادی کشور، رفع ریاکاری ، حمایت از محیط زیست ، ...و پرداختن به مصائب انسان شهرنشین را داشته باشند.

به رابطه طنز و اخلاق بیندیشیم. اخلاق جامعه با طنز قابل اصلاح است. یادمان باشد که طنز پردازان مانند علما و بزرگان دین، رسالت اصلی‌شان را اصلاح جامعه و رفاه روح و روان افراد می‌دانند.

از مسئولین محترم انتظار می‌رود به تقویت طنز که تقویت نشاط اجتماع و اصلاح اخلاق است بیشتر از سرمایه‌گذاری‌های مادی و اقتصادی اهمیت قائل شوند... در صورت امکان، برای هر وزارتخانه‌ای یک معاونت طنز در نظر بگیرند... ضرر نمی‌کنند.

ادب ما در سالی که گذشت
ادبیات ما در سالی که گذشت با توجه به نشانه‌هایی که از آن دیده می‌شود در مسیر رو به رشدی است. البته هنوز در زمینه ممیزی کتاب با این‌که وزیر ارشاد دستوراتی داده که جانب اهل وفا نگه دارند، مشکلاتی وجود دارد. کتاب‌هایی منتشر شده اما خیلی از کسانی که سال‌هاست چوب نام‌شان را می‌خورند و شاید کارشان مشکلی نداشته باشد، هنوز منتظرند. امیدوارم اداره کتاب شجاعت آن را داشته باشد که همه را محرم بداند و بین سیاه و سفید و خاکستری خط‌کشی نکند.
همه کسانی که قلم به دست دارند و در حوزه ادبیات فعال‌اند، متعلق به این آب و خاک‌اند. باید ظرفیت‌ها را بیش‌تر کرد تا این عزیزان تولیدات‌شان را به مخاطبان برسانند. البته منظور من، افکار علیه منافع ملی نیست. کسانی که شعر و قصه می‌نویسند و عمری است در این عرصه قلم می‌زنند این روزها از رسانه‌های مجازی سر درآورده‌اند. باید توجه داشته باشیم به جای این‌که این افراد بروند و در فضای مجازی فعالیت کنند و به شعر مخفی دامن بزنند با روحیه عالی به استقبال آن‌ها برویم و بهارِ در راه را به سال شکفتن‌های ادبی تبدیل کنیم چرا که ما را به شعر و ادب می‌شناسند.
متأسفانه این روزها در نشریه‌ها، ستون‌های مهم ادبی دیده نمی‌شود.صفحه‌های گاه‌گداری نمی‌تواند ویترین ادبی ما باشد. ارشاد باید با یارانه‌ها به حمایت نشریه‌های ادبی برود. در گذشته مجله‌های ادبی را می‌خریدند و در کتابخانه‌های کل ایران پخش می‌کردند، اما یارانه که قطع شد نشریه‌های وزین و برتر از کار بازایستادند و به ورطه سکوت و رکود دچار شدند.
سال 93 سال کاشت ادبی ما بود و شاید در سال 94 این زحمت‌ها پشت جلسه‌های اداری گل کند و شاهد کتاب‌های برتر در کتاب‌فروشی‌ها باشیم. امروزه همه در جامعه برای پول کار می‌کنند، اما شاعر و نویسنده و مترجم در این مملکت تنها قشری است که این‌گونه نیست. من این‌جا می‌خواهم از همسران این افراد دادخواهی خاصی کنم که بدبختی‌های همسران‌شان را تحمل می‌کنند؛ اما باید بگویم در سال‌های بعد یک روز جامعه به همسران شما خواهد بالید و شاعر و نویسنده برترین موجودات خواهند بود.



منابع:
هنرآنلاین
ایسنا