١١) جزء یازدهم قرآن کریم، آیات ١ الی ١٠٩ سوره ی یونس
خداوند یگانه است
مسیحیان مىگفتند كه عیسى(ع) پسر خداست و یهودیان «عُزیر» را پسر خدا مىدانستند. مشركان نیز فرشتگان را دختران خدا مىدانستند. خداوند یگانه مىفرماید:
گفتند: خدا فرزندى براى خود گرفته است. او منزه است. او بىنیاز است. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. شما دلیلى بر این ندارید. آیا چیزى را كه نمىدانید، دربارهی خدا مىگویید؟ بگو: به راستى كسانى كه به خدا دروغ مىبندند، رستگار نمىشوند. بهرهاى در دنیا دارند، آنگاه بازگشتشان به سوى ماست. آنگاه به سزاى آن كه كافر بودند، عذابى شدید به آنان مىچشانیم.
آیات 68 الى 70
حضرت نوح(ع)
حضرت نوح(ع) در زمانى به پیامبرى مبعوث شد كه مردم، بتپرست بودند و به بتهاى گوناگونى اعتقاد داشتند. این پیامبر بزرگ، مردم را به پرستش خداى یگانه دعوت كرد. اما تعداد كمى به او ایمان آوردند. او با همان تعداد كمِ مومنان، با كمال شجاعت، در مقابل دشمنان كافر و مشرك ایستاد و در مقابل تهدیدهاى آنان پایدارى كرد. به آنان مىگفت: «من از زیادى نفرات شما نمىترسم، زیرا به خدا توكل كردهام. شما و همه معبودهایتان جمع شوید و هر چه مىتوانید علیه من انجام دهید و اگر می توانید لحظهاى هم به من مهلت ندهید. كمى فكر كنید. من كه در مقابل دعوتم مزدى از شما نمىخواهم. من فقط از جانب خدا مأمورم كه شما را به یگانهپرستى دعوت كنم و بگویم كه ایمان بیاورید و كارهاى شایسته انجام دهید. دست از گناه و ظلم بردارید وگرنه خداوند بر شما عذاب نازل مىكند!» كافران به تمسخر مىگفتند: «اگر راست مىگویى، عذاب را بیاور تا ببینیم!» دعوت و نصیحت حضرت نوح(ع) و سركشى و بىایمانى قومش ادامه داشت. سرانجام خداوند مهربان به حضرت نوح(ع) وحى فرمود كه دیگر كسى ایمان نخواهد آورد، و فرمان داد تا كشتى بزرگى بسازد.
حضرت نوح(ع) طبق فرمان خدا با كمك یارانش مشغول ساختن كشتى شد. روز عذاب فرا رسید. حضرت نوح(ع) به فرمان خدا از هر نوع حیوان، جفتى داخل كشتى قرار داد و همهی مومنان و خانوادهاش را، به جز یكى از پسرانش و همسرش كه ایمان نیاورده بودند، داخل كشتى بُرد. ناگهان آب فراوانى از زمین جوشید و آسمان به شدت بارید. كشتى روى آب شناور شد. همهی كافران غرق شدند. حضرت نوح(ع) و یارانش نجات یافتند و خدا آنان را جانشین آن قوم گناهكار كرد. ماجرا را در قرآن چنین مىخوانیم:
و خبر نوح را بر آنان بخوان، هنگامى كه به قومش گفت: اى قوم من! اگر قیام من و یادآورىهاى من به نشانههاى خدا بر شما گران است، پس من بر خدا توكل كردهام. پس كارتان و شریكانتان را جمع كنید. پس كارتان را بر خودتان پنهان نكنید. آنگاه كار مرا یكسره كنید و مهلتم ندهید. و اگر رویگردان شوید، من پاداشى از شما نمىخواهم كه پاداش من جز بر عهدهی خدا نیست و من مأمورم كه از مسلمانان باشم. پس او را دروغگو خواندند و ما، او و همراهانش را در كشتى نجات دادیم و آنان را جانشینان قرار دادیم و كسانى را كه آیات ما را دروغ خواندند غرق كردیم. پس بنگر عاقبت بیم داده شدگان چگونه بود.
آیات 71 الى 73
پیامبران بعدى
قوم نوح(ع) زندگى تازهاى را شروع كرد و از آنان نسل جدیدى پدید آمد اما كم كم بعضى از مردم از راه خدا دور شدند و كفر و شرك، بار دیگر رواج یافت. خداوند مهربان پیامبران دیگرى براى هدایت آنان فرستاد، اما باز هم مخالفت با پیامبران و مبارزه و دشمنى با یگانهپرستى شدت گرفت. خداوند مهربان مىفرماید:
آنگاه بعد از او، پیامبرانى به سوى قومشان مبعوث كردیم و آنان دلایل آشكار برایشان آوردند، ولى آنان نمىخواستند به چیزى كه از قبل دروغ خوانده بودند، ایمان بیاورند. این چنین بر دلهاى تجاوزكاران مُهر مىزنیم.
آیهی 74
موسى(ع) و هارون(ع)
پادشاهان مصر را فرعون مىنامیدند. فرعونها بسیار ظالم بودند و خود را خداى مردم مىدانستند. خداوند یگانه، در زمانى حضرت موسى(ع) را به پیامبرى برگزید كه رامسس دوم، فرعون مصر بود، جادوگرى بسیار رواج داشت و جادوگران ماهر بسیارى در میان مردم بودند.
خداوند مهربان به موسى(ع) معجزاتى داد كه بتواند پیامبریش را ثابت كند و برادرش را كه بسیار خوب صحبت مىكرد، وزیر او قرار داد. سپس به آنان فرمان داد كه به كاخ فرعون بروند و او را به خداپرستى دعوت كنند و از او بخواهند كه از ظلم به قوم بنىاسرائیل دست بردارد. در قرآن چنین مىخوانیم:
آنگاه بعد از آنان، موسى و هارون را با نشانههایمان به سوى فرعون و سرانش فرستادیم. پس گردنكشى كردند و مردمى گناهكار بودند.
آیهی 75
جادوگران رستگار نمىشوند
حضرت موسى(ع) و هارون(ع) تلاش كردند فرعون و بزرگان دربارش را به یگانگى خداوند دعوت كنند. فرعون به موسى(ع) گفت: «اگر راست مىگویى، نشانهاى بیاور كه معلوم شود تو پیامبر خدایى!»
حضرت موسى(ع) معجزات الهى را به او نشان داد. عصایش را به زمین انداخت، ناگهان تبدیل به مارى خطرناك شد، آن را برداشت بار دیگر تبدیل به عصا شد. دست در گریبانش كرد، هنگامى كه آن را بیرون آورد، سپید بود و مىدرخشید. اطرافیان فرعون گفتند: «بدون شك او جادوگر ماهرى است.» پاسخ حضرت موسى(ع) را در قرآن چنین مىخوانیم:
پس هنگامى كه حق از نزد ما به سویشان آمد، گفتند: به راستى این جادویى آشكار است. موسى گفت: آیا حق را كه به سویتان آمده، مىگویید؟! آیا این جادو است؟ در حالى كه جادوگران رستگار نمىشوند!
آیات 76 و 77
منبع: آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
جزء یازدهم قرآن کریم، آیات ١ الی ١٠٩ سوره ی یونس