تبیان، دستیار زندگی
وقتی امیرعبدالله به وعده اش عمل نکرد گفتم ما نباید تکبر کنیم. بلند شدیم و به طرف اتاقشان رفتیم، یکدفعه زیرورو شدند و با همراهانش به استقبال آمد. با برگزاری جلسه بسیاری از مسائل ایران و عربستان حل شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ماجرای دوستی هاشمی و ملک عبدالله


وقتی امیرعبدالله به وعده اش عمل نکرد گفتم ما نباید تکبر کنیم. بلند شدیم و به طرف اتاقشان رفتیم، یکدفعه زیرورو شدند و با همراهانش به استقبال آمد. با برگزاری جلسه بسیاری از مسائل ایران و عربستان حل شد.
هاشمی رفسنجانی در یک گفتگوی تفصیلی خود که توسط مهر منتشر شده است به بیان مسایل داخلی و خارجی پرداخته است بخش اول این مصاحبه توسط تبیان در مطلب" هاشمی رفسنجانی: روحانی را کاملا قبول دارم   " خدمت شما ارائه شد اما اهم بخش دوم این مصاحبه پیرامون مباحث توافق هسته ای و دوستی هاشمی رفسنجانی و ملک عبدالله را در زیر می خوانید:

ملک عبدالله و هاشمی

* خیلی روشن است. حقوق ما نباید ضایع شود. ما حقوقی داریم که عضو آژانس هسته‌ای در ژنو هستیم و حقوق آنجا هم روشن است و می‌توانند از همه‌ منابع صلح‌آمیز هسته‌ای برخوردار باشند. طبعاً این برخورداری، تکنولوژی می‌خواهد. آنها مسوولیت دارند که به ما کمک کنند و نه اینکه مزاحمت ایجاد کنند. در اساسنامه آنها این نکته هست و ما هم مطالبه می‌کنیم. ما قطعاً دنبال (فناوری) هسته‌ای «نظامی» نیستیم. ممکن است گزارش‌هایی که منافقین و دیگران می‌دهند، در حدی باشد که آنها حساس شوند. یا ممکن است به خاطر بعضی از خریدها و بعضی از چیزهایی که می‌تواند دو منظوره باشد، شبهه داشته باشند.

اگر ما درصدد هسته‌ای نظامی بودیم، رهبری نمی‌آمدند كه فتوا بدهند و به جایش یک بیانیه سیاسی می‌دادند. وقتی فتوا می‌دهند، معنایش این است كه اعتبار اجتهاد و مقامشان را در جامعه در گروی این فتوا می‌گذارند. آنها باید این را بفهمند. وقتی می‌خواهیم فقط برای کارهای صلح‌آمیز استفاده كنیم، باید براساس معاهده‌های بین‌المللی کمک کنند و حقمان محفوظ باشد.

البته در كنار این، یك موضوع دیگری هم هست كه آژانس می‌گوید: «من هم باید ناظر باشم و مطمئن باشم» باید این را هم تأمین كنیم و وظیفه ماست كه تأمین كنیم تا بگذاریم آنها مطلع باشند و ببینند كه ما به طرف مسائل نظامی نمی‌رویم. اگر این قیدها پیش بیاید، ما باید آمادگی نظارت را داشته باشیم و آنها هم باید حقوق ما را بدهند.

این توافق، خوب است. توافق بد این است كه بخواهند بعضی از حقوق ما را نادیده بگیرند یا جلوگیری كنند. اگر این گونه باشد، بد است، منتها نسبی است، اگر بخواهند زیاد تجاوز كنند، سخت تر است و اگر جزیی باشد باز هم بد است. ولی به بدی کارهای دیگرشان، یعنی سلب حق مردم ایران نیست.

به نظرم حرف رهبری خیلی روشن است. این توافق خوب و بد را خود آنها می‌گویند. اول رژیم اشغالگر قدس و بعد آمریكایی‌ها گفتند كه اگر توافق نشود، از توافق بد بهتر است. ما هم همیشه قبول داشتیم. منتها بد را آنها به صورت دیگری معنا می‌كنند و ما هم به گونه دیگری معنا می‌كنیم. آنها این گونه معنا می‌كنند كه ردّپایی پیدا نشود كه ما دنبال هسته‌ای نظام هستیم و ما این گونه معنا می‌كنیم كه از حقوق ما چیزی كم نشود. این تفاوت وجود دارد، ولی قابل تفاهم است.

توافق بد این است كه بخواهند بعضی از حقوق ما را نادیده بگیرند یا جلوگیری كنند. اگر این گونه باشد، بد است، منتها نسبی است، اگر بخواهند زیاد تجاوز كنند، سخت تر است و اگر جزیی باشد باز هم بد است. ولی به بدی کارهای دیگرشان، یعنی سلب حق مردم ایران نیست

*این دستور امام(ره) بود. ما هم دنبال این مسأله بودیم و وقتی رئیس‌جمهور شدم، کار خودم بود که انجام بدهم. پی‌گیری کردم که پیشرفت هم کردیم. یکی- دو برخورد با ملک عبدالله که آن موقع امیرعبدالله بود، در سنگال و پاکستان داشتم و مقدار زیادی با هم بحث کردیم و ایشان خیلی فرق کرد. یعنی چیزهایی را فهمید که ضد آن فکر می‌کردند. به صورتی شد که در اجلاس سران در پاکستان، قرارمان این شد که ایشان به اتاق ما بیاید. چون هر کدام از ما اتاقی داشتیم، در سنگال من رفته بودم و در اینجا بنا بود که او بیاید. من در مجلس نشسته بودم که دیدم یکدفعه آمدند و گفتند: امیر منتظر شماست. آقای ولایتی گفتند: قرارمان این‌ بود که ایشان بیاید، الان چه کار کنیم؟ گفتم: برویم، ما نباید تکبر کنیم و اصل بر حرف زدن است. بلند شدیم و به طرف اتاقشان رفتیم، یکدفعه دیدیم که ملک عبدالله و همراهانش از اتاق به بیرون برای استقبال ما آمدند و گفتند: آماده‌ایم که به اتاق شما برویم. اصلاً یکدفعه زیرورو شدند. یعنی همان حالت تواضعی که نشان دادیم، ایشان را به آنجا آورد. در همان اتاق خیلی از معضلاتمان حل شد. آنها مخالف بودند که اجلاس بعدی در تهران باشد که حل شد. در جدّه یا ریاض بیانیه داده بودند. از همانجا به سعود الفیصل تلفن کرد و گفت که بیانیه را لغو کنید. بعد از جلسه، مهمان نخست‌وزیر پاکستان بودیم و می‌خواستیم برای ناهار برویم. از در بیرون آمده بودیم و منتظر تا ماشین‌ها ‌ برسند. ماشین من زودتر از ماشین آنها رسید، امیرعبدالله بدون محافظ در ماشین من سوار شد. این منظره یکدفعه خیلی چیزها را در نظر خبرنگارها و دیگران عوض کرد. با هم وارد اجلاس شدیم و همان مانور کافی بود. مشکل اصلی ما سرقیمت نفت بود که ایشان می‌گفت: اگر ما نفت را گران کنیم، آنها سوخت‌های دیگری پیدا می‌کنند و نفت از ارزش می‌افتد. من برای او ثابت کردم که چنین چیزی را به این آسانی نمی‌توان درست کرد و ارزش نفت فعلاً به این زودی پایین نمی‌آید. ایشان هم قبول کرد و همکاری کرد و مسأله نفت هم حل شد.

در ادامه دوستی ما خانوادگی هم شد. وقتی به آنجا می‌رفتیم، معمولاً خانواده‌های ما بودند و خانواده‌های آنها هم می‌آمدند و مهمانی می‌دادند و از حد روابط دیپلماتیک یک مقدار جلوتر رفت و روابط خانوادگی شد. وی که برای اجلاس سران به تهران آمده بود، برخلاف عرف دیپلماتیک به اصرار خودش به منزل ما آمد

در ادامه دوستی ما خانوادگی هم شد. وقتی به آنجا می‌رفتیم، معمولاً خانواده‌های ما بودند و خانواده‌های آنها هم می‌آمدند و مهمانی می‌دادند و از حد روابط دیپلماتیک یک مقدار جلوتر رفت و روابط خانوادگی شد. وی که برای اجلاس سران به تهران آمده بود، برخلاف عرف دیپلماتیک به اصرار خودش به منزل ما آمد.

به هر حال در آن فضا بسیاری از مشکلات را حل ‌می‌کردیم. در عربستان خیلی کار کردیم. الان هم اگر ما شرایط را درست کنیم و آنها هم درست کنند، می‌توانیم برگردیم. همین آقای سلمان آن موقع امیر ریاض بود. یک مهمانی برای ما گرفت که با خضوع رفتار کرد. همه چیز برادرانه برگزار شد. همه چیز را دوستانه برای من تعریف می‌کرد. ولی الان مسایل زیادی با هم در یمن، بحرین، سوریه، عراق، لبنان و حتی رژیم اشغالگر قدس داریم. ما قبول نداریم که آنها با اسرائیل حالت فعلی را داشته باشند. این اختلافات هست و باید اینها را حل کنیم. به نظرم می‌توانیم که برگردیم.

بخش سیاست تبیان

منبع : مهر( باتلخیص)