خداوند
آشنایی کودکان با خداوند، فطری و ازلی است و مربیان نیازی ندارند که وجودِ خداوند را برای کودکان، اثبات کنند.
کودکان اساساً در این دوره ی سنی، تعقلی نیستند و آنچه یاد می گیرند از طریقِ حواس است و توانایی رفتن به گذشته و آینده را ندارند، چرا که مفهومِ زمان، امری است اعتباری و انتزاعی و برای آنها ماهیتی قابل درک نیست، تنها بعضی از تقسیمات زمان را می فهمند، تقسیماتی که به اکنون نزدیک است، مثلاً « قول انجام کاری تا یک ماه آینده » را نمی فهمند، اما فهمِ از صبح تا شب را دارند، یا از امشب تا فردا صبح! مثل اینکه، خوابیدیم... و هوا روشن شد، « می رویم مدرسه! »
تنها نشانه هایی از زمان که دارای تصویر است، برای کودکان قابل درک است. کودکان در این دوره ی سنی، صفاتِ مهمِ خداوند را از طریقِِ صفات مادر، پدر و مربی می فهمند، آنچه کودکان را در این دوره ی سنی به خداوند بسیار نزدیک می کند و مفهوم توحید را برای آنها نهادینه می کند، وحدت نظر بین مادر و پدر در دوره ی اول زندگی است و پس از ورود مربی، وحدت نظر و رفتار بین این سه عنصر است. یگانگی در ذهن کودک، نزدیک شدن به صفاتی است که در درون این سه فرد، وجود دارد، « مهربانی، توانایی و دانایی ».
گاهی کودکان از زبان دیگران می شنوند که خداوند در آسمان هاست، یا در قلب ماست یا می شنوند که خداوند همه جا هست، در نتیجه ی این شنیده ها، برای کودکان، این سوال مطرح می شود که خداوند کجاست، چگونه است و نظایر آن!
پرسش هایی از این قبیل، مربیان، مادران و پدران را مجبور به پاسخ گویی می کند و گاهی نگران می شوند که مبادا پاسخ اشتباه بدهند، لذا در چنین شرایطی، بهتر آن است که مربی، هیچ نظر قطعی، نسبت به چگونگی کجایی و چیستی خداوند، ارائه ندهد، و اظهار کند که او نیز هنگام کودکی، چنین نکته هایی را شنیده است، و ابراز کند که همه ی ما، به دنبال آشنایی بیشتر با خداوند هستیم؛ و ذهن کودک را همواره به صفات، رهنمون کند، و بگوید که خداوند، آنقدر تو را دوست دارد که مادرِ مهربان را به تو هدیه داده است، و آنقدر تو را دوست دارد که پدری قدرتمند، به تو هدیه داده است؛ و از این قبیل نشانه ها که او به خوبی می شناسد و تجربه کرده و می داند که این خصوصیات مهم، در آنها وجود دارد.
البته لزومی ندارد که در آسمان بودن و یا در قلب بودنِ خدا را نفی کنیم. این استنباط در ذهن افراد به این دلیل قابل قبول است، که بلند مرتبه بودن خداوند و مهربانی پروردگار را... انسان، ذاتاً پذیرفته است؛ لذا مربی، به هیچ وجه، نباید با کودک در فهم چیستی، کجایی و چگونگی خداوند مقابله کند.
این سوالات هم در کودکی فراهم می شود و هم در دوران های دیگر زندگی... و انسان برای رسیدن به پاسخ نهایی، دائم در حال اندیشه و تفکر است؛ دوران کودکی هم باید به همین گونه هدایت شود، تا اندیشیدن در مورد خداوند همواره، جاری باشد.
منبع: آموزش خردسالان، مربیان مهد های کودک، مادران در خانه