تبیان، دستیار زندگی
بزرگان كافر مكه با هیچ روشى نمى توانستند با پیامبر اكرم(ص) و آیین اسلام مبارزه كنند و همه نقشه هایشان بى اثر مى شد. بنابراین، تصمیم گرفتند شورایى تشكیل دهند و در آن تكلیف خود را با پیامبر(ص) و اسلام روشن كنند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
قرآن کریم

٥) سوره ی انفال آیات ٣٠ الی ٣٣

على(ع) به جاى محمد(ص)

بزرگان كافر مكه با هیچ روشى نمى‏توانستند با پیامبر اكرم(ص) و آیین اسلام مبارزه كنند و همه نقشه‏هایشان بى‏اثر مى‏شد. بنابراین، تصمیم گرفتند شورایى تشكیل دهند و در آن تكلیف خود را با پیامبر(ص) و اسلام روشن كنند. گروهى از اشراف در این جلسه شركت كردند. اول پیشنهاد شد پیامبر(ص) را زندانى كنند تا در زندان بمیرد. این پیشنهاد رد شد چون فكر كردند طرفداران پیامبر(ص) به محل زندان هجوم مى‏برند و او را آزاد مى‏كنند. پیشنهاد دوم این بود كه او را از مكه بیرون كنند. با این پیشنهاد هم موافقت نشد، زیرا گفته شد اگر از مكه بیرون برود، در سرزمین دیگرى به كار خود ادامه مى‏دهد، یاران فراوان پیدا مى‏كند، بازمى‏گردد و آن‏گاه ممكن است توان مقابله با او را نداشته باشند. سرانجام ابوجهل گفت: «از هر قبیله‏اى جوانى شجاع و شمشیرزن انتخاب كنیم و به دست هر یك شمشیر برنده‏اى بدهیم تا در فرصتى مناسب همگى به او حمله كنند و او را به قتل برسانند. به این ترتیب، گناه كشتن او بین تمام قبیله‏ها تقسیم مى‏شود و قریش نمى‏توانند با تمام قبیله‏ها بجنگند.» این پیشنهاد مورد موافقت همگان قرار گرفت.
 خداوند مهربان، پیامبر(ص) را از این حیله آگاه كرد و به او فرمان داد كه شب را در بستر خود نخوابد. پیامبر اكرم(ص) شبانه از مكه خارج شد و سفارش كرد حضرت على(ع) در بستر او بخوابد تا دشمنان نفهمند كه او در خانه نیست و پیامبر(ص) فرصت كافى داشته باشد كه از مكه دور شود.
 آن شب دشمنان، اطراف خانه‌ی پیامبر اكرم(ص) مراقب بودند كه او از خانه خارج نشود. على(ع) در خانه راه مى‏رفت تا آنان مطمئن شوند پیامبر(ص) در خانه است. او تا نیمه شب بیدار بود. آن‏گاه روانداز پیامبر(ص) را بر سر خود كشید و در بستر او خوابید. پس از مدت كوتاهى، دشمنان به خانه‌ی پیامبر(ص) هجوم بردند، روانداز را كنار زدند و با كمال تعجب فریاد برآوردند: «پس محمد كجاست؟» در قرآن چنین مى‏خوانیم:


 و هنگامى كه كافران درباره‌ی تو مكر مى‏كردند تا تو را حبس كنند یا بكشند یا اخراج كنند و مكر مى‏كردند، و خدا مكر مى‏كرد و خدا بهترین مكر كنندگان است.


    آیه‌ی 30

 افسانه‏هاى پیشینیان

دشمنان پیامبر(ص) وقتى آیات قرآن را مى‏شنیدند، براى این كه مردم را گمراه كنند، مى‏گفتند: «این كه معجزه نیست، افسانه‏هاى پیشینیان است. كارى ندارد، اگر ما هم بخواهیم مى‏توانیم مثل این آیات بگوییم و بنویسیم.» اما هرگز نتوانستند آیه‏اى شبیه آیات قرآن بیاورند. در قرآن مى‏خوانیم:


 و هنگامى كه آیات ما بر آنان خوانده مى‏شود، مى‏گویند: به راستى شنیدیم. اگر بخواهیم، همانند این را مى‏گوییم. این چیزى جز افسانه‏هاى پیشینیان نیست.


    آیه‌ی 31

 بارانى از سنگ

مشركان مكه چنان نسبت به آیین خود تعصب داشتند كه به هیچ عنوان حاضر نبودند اسلام را بپذیرند. آنان حتى گاه دعا مى‏كردند كه: خدایا اگر این آیین حق است، پس بارانى از سنگ بر ما ببار. اما خداوند مهربان فرمود تا زمانى كه پیامبر(ص) در میان مردم است و تا زمانى كه عده‏اى طلب آمرزش و بخشش مى‏كنند، عذابى نازل نمى‏فرماید:


 و هنگامى كه گفتند: خدایا! اگر این همان حق از جانب توست، پس، از آسمان بر ما سنگ بباران یا عذابى دردناك بر ما بیاور. و تا وقتى تو در میان آنان هستى، خدا بر آن نیست كه آنان را عذاب كند، و تا آنان طلب آمرزش مى‏كنند، خدا آنان را عذاب نمى‏كند.


    آیات 32 و 33

فرزانه زنبقی
نشر لک لک


منبع: آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
سوره ی انفال- جزء نهم قرآن کریم

سوره ی انفال آیات ٢٥ الی ٢٩

سوره ی انفال آیات ١٧ الی ٢٤

سوره ی انفال آیات ٩ الی ١٦


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.