هاشمی رفسنجانی: روحانی را کاملا قبول دارم
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت که روحانی را به طور کامل قبول دارم. ما با ایشان از مجلس همکاری داشتیم و از لحاظ تفکر خیلی نزدیک هستیم و هیچ شبههای در صلاحیتشان برای من نیست. کابینهاش را هم با توجه به شرایط کشور، نسبتاً خوب انتخاب کرد.
هاشمی رفسنجانی در گفتگوی تفصیلی با سایت مهر به مباحث گوناگونی پرداخته است که در آن نظر او درباره دولت و همچنین اعلام موضع اش درباره انتخابات خبرگان به طور خاص مطرح شده است. اهم این گفتگو را در زیر می خوانید:
*فکر میکنم اگر وضع کشور خوب اداره شود، روحانیت هم کاملاً همراه میشود که ذاتاً همراه است. اما وقتی اوضاع کشور با گرانیها، دعواها، مجادلات سیاسی و فسادهایی که شکل گرفته، بد شود، خیلیها از روحانیت زده میشوند و بیتفاوتیهایی در آنها پیدا میشود. واقعاً روحانیت یک قدرت جدی و مادر در کشور است. روحانیت در دوران پهلوی سرکوب شده بود اما قلب مردم با روحانیت بود که وقتی دوران پهلوی اول گذشت، کم کم خودش را نشان داد و تبدیل به این قدرت بزرگ شد. حوزهها و حدود هفتاد، هشتاد هزار مسجد و همین مقدار حسینیه و هر روز یک مراسم برای تولد و شهادت ائمه(ع)، محرم و صفر و ماه رمضان و فاطمیه، برنامههای دینیِ روحانیت است که به عنوان یک قدرت به هم پیوسته در سراسر کشور جریان دارد. البته هر مقدار که مشکلات در کشور باشد، مردم با روحانیت مشکل پیدا میکنند. چون روحانیت را عامل این انقلاب میدانند. لذا با حل کردن مشکلات کشور، عزت روحانیت بیشتر میشود و آینده بهتری هم میتواند پیدا کند.
*دکتر روحانی را به طور کامل قبول دارم. ما با ایشان از مجلس همکاری داشتیم و در جنگ خیلی همکاری داشتیم و بعد هم در مرکز تحقیقات بوده اند. زمانی که من ریاست جمهوری بودم، ایشان رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور بود. ما با ایشان از لحاظ تفکر خیلی نزدیک هستیم و هیچ شبههای در صلاحیتشان برای من نیست. کابینهاش را هم با توجه به شرایط فعلی کشور، نسبتاً خوب انتخاب کرد، بالاخره مجلس هم در کابینه حق دارد و باید رأی بدهد و مسئولیت دارد.
با توجه به شرایط، کابینه قابل قبولی است. همکاران دیگری را که در مراحل پایینتر دارند خیلی نمیشناسم. از استاندارها، فرماندارها و بخشدارها بعضیها شکایت دارند و میگویند که همه خوب انتخاب نشدهاند. البته انصافاً نباید همه نیروها را یکباره بیرون ریخت و این از کارهایی بود که همیشه با آن مخالف بودیم. بالاخره همه مردم که با هم بد نیستند، تفاوتهایی دارند که باید همدیگر را تحمل کنند.
به نظرم آقای روحانی کارش را خوب شروع کرده. موضوعات مورد توجه هم خوب انتخاب شده است. مهمترین آنها مسائل خارجی است. ما باید مسائل خارجیمان را حل کنیم. رهبری هم مخالفتی با این مساله ندارند، بلکه تشویق هم میکنند. بالاخره ما میخواهیم با دنیا تعامل کنیم.
*مسئله مهمتر ایشان در داخل، مسئله تورم است که تورم را پایین بیاورند. بالاخره آنچه را که مردم عادی میفهمند، تورم را در غذا و لباس و چیزهای مصرفی میبینند. ضمناً توضیح داده نشده که اگر میگوییم تورم را پایین آوردیم، یعنی رشدش را پایین آوردیم. اگر قبلاً رشد آن ۴۳ درصد بوده، اینها میگویند الان ۱۴ یا ۱۸ درصد شده است. یعنی باز هم قیمتها ۱۴ درصد رشد دارند. بنابراین کارهایی کردند منتها دستشان بسته و روابط خارجی ما بد بوده است. در این شرایط جنس گران وارد کشور میشود و خیلی چیزهایی که شما میدانید. اینها(دولت) در حدی کارشان را کرده اند.
*از لحاظ فرهنگی ایشان مسائلی را وعده داده بودند که همه به حق بود و بعضیها را توانستند و اجرا کردند و برای اجرای بعضیها هم مانع پیدا میشود. باید بپذیریم با توجه به شرایطی که در کشورمان هست، قوه مجریه همه کاره نیست. براساس قانون اساسی بالای سر همه ما رهبری و نظر ایشان حجت است که همه مسوولین باید آن را درنظر بگیرند. قوه قضائیه میدان وسیعی دارد که باید با آن هم تعامل باشد. خیلی از کارهای دولت مثل بودجه و کارهای دیگر را باید مجلس تأیید کند. آقای روحانی قوه مجریه را با این شرایط در اختیار گرفته است و نباید خیال کنیم که دستش باز است و هر کاری را که بخواهد، میتواند انجام دهد.
*به نظرم موفقیتهای قابل قبولی دارند، ولی آن مقداری که ما آرزو داشتیم هنوز محقق نشده است.
*بله، با ایشان در فواصل مختلف جلسات میگذاریم و مسایل را بررسی میکنیم و اگر نظراتی لازم باشد، با هم تفاهم میکنیم. ایشان در حدی که وقت کنند، به مجمع میآیند. در مجموع رفاقت و مسایل عاطفی سر جای خودش هست. با کابینه ایشان هم همینطور است. با وزرا در حدّ کارهایی که به مجمع مربوط میشود، ارتباط داریم.
*اگر انتقاد داشته باشم، در جلسات میگویم. البته ایشان هنوز در اوایل کارش است و مشکلاتی که از دولت قبل برای ایشان باقی مانده، انصافاً از مشکلاتی که ما در جنگ تحویل گرفتیم، بدتر است. ما در جنگ خسارات و رکود و اوضاع بد سیاست خارجی را تحویل گرفتیم و الان مشکلات علاوه بر همه اینها فساد هم هست که خیلی دامنگیر شده و ممکن است بسیاری از نیروهایی که مشغول کارند با دولت همدل نباشند.
*شما باید مرا خیلی خوب شناخته باشید. در داخل انقلاب، هیچ وقت از یک جریان در مقابل جریانات دیگر حمایت نمیکردم، چون همه را از احزاب داخل نظام میدانستم و با همه در مسایل مختلف همکاری داشتم. البته نقطه ضعفی که پیش آمد، از انتخابات مجلس پنجم بود که من رئیسجمهور بودم. وقتی میخواستند نامزدها را تعیین کنند، جامعه روحانیت خیلی پیشتاز بود. جلساتی داشتیم و میگفتم که شما در جامعه روحانیت باید حالت پدری داشته باشید. چون این کار برای بقیه جاها سرمشق میشود و این برای اتحاد کشور خیلی مهم است و تجزیه قدرتهای انقلابی و رودرروی هم قرار گرفتن، بد است. لذا پذیرفتند که ۵ نفر از به اصطلاح الان «اصلاح طلبان» را در لیست خود بیاورند. آن موقع هنوز این اسمها نبود و اصطلاحاتی مثل چپ و راست یا محافظهکار و رادیکال و خط امامی و امثال اینها بود.
در حضور من پذیرفتند که ۵ نفر را بپذیرند. بعد بین گروههای خودشان مطرح کردند که آنها قبول نکردند و نپذیرفتند. من هم با آن حالت پدری که میخواستم داشته باشم به همه گفتم که با هم همکاری کنید. آن موقع حزبی نبود و اعضایی از هیأت دولت(کارگزاران) پیغام دادند که اگر این کار در جایی هماهنگی نشود، خودمان لیست میدهیم که آن اختلافات پیش آمد و نقطه آغاز یک دوره بود. یعنی کاملاً بر خلاف نظر من بود و خیلی تلاش کردم که نشود و مرحوم دکتر حبیبی هم تلاش کرد. اما آنگونه شد.
هنوز هم همان روحیه را دارم. یعنی فکر میکنم نیروهای داخل انقلاب و آنهایی که نسبت به انقلاب مخلص هستند، نباید با هم سرجنگ و دعوا داشته باشند. اختلاف سلیقه، در یک حزب هم هست که راه حل خودش را دارد.
لذا خودم تا به حال از حزبی حمایت نکردم. البته اگر برای انتخاب یک فرد باشد، مثل انتخابات اخیر، وقتی نتوانستم بیایم، از آقای روحانی حمایت کردم. همان موقع هم گفتم که آقای دکتر ولایتی هم فرد صالحی است، ولی من فعلاً از آقای دکتر روحانی حمایت میکنم. خودم هم سالهاست که تمایل ندارم وارد انتخابات شوم. قطعاً بنای من این بود که بعد از ریاست جمهوری کاری اینگونه انجام ندهم. چون کارهای زیادی در مجمع تشخیص مصلحت هست و به آنها و به کارهای علمی و فکری بپردازم. اما نشد. مثلاً در انتخابات هشت سال قبل خبرگان، نمیخواستم بیایم، اما رهبری گفتند که واجب است و باید بیایی. من گفتم که خودم واجب نمیدانم و مناسب من نیست در چنین انتخاباتی شرکت کنم و لازم هم نیست. اما ایشان اصلاحاتی در کار کردند و مرا قانع کردند که بیایم و آمدم. الان هم تمایل واقعی من این است که به یادداشتهای فراوانی که دارم و باید تنظیم و کتاب شوند، بپردازم.
*گفتم که فعلاً حمایت نمیکنم. اگر شخص اصلحی ببینم، حمایت میکنم. شاخصاش افکار خودم است. آنچه الان خودم عقیده و تجربه دارم، میانهروی و اعتدال است که آن را یک اصل اسلامی میدانم. همکاری جهانی و تعامل را یک ضرورت برای اداره کشور و پرهیز از تندرویها و سختگیریها و دوری کردن از بد اخلاقیها را لازم میدانم. افکار من روشن است و در همه جا میتوانید ببینید.
*کسانی این مسایل و این حرف را مطرح میکنند یا مغرض و یا نسبت به سابقه خانواده ما جاهل هستند. نمیگویم اصیلترین خانوادهای که به این انقلاب پایبند باشد، خانواده ماست، ولی بچههای من از روزی که چشمشان را باز کردند، پدر خانواده را در مبارزه و زندان و مادرشان را در تلاش برای آزادی پدر دیدهاند. در جنگ، مهدی و یاسر هر دو مجروح شدند. یکی شیمیایی شد و دیگری مجروح. خوشبختانه از لحاظ زندگی هم احتیاجی نداشتند و ندارند که دنبال کارهای مادی بروند. همه انقلابی و در عین حال نسبت به بعضی از کارهایی که میبینند، منتقد هستند و همان انتقاداتشان باعث میشود که بعضیها این حرفها را بزنند. من فکر میکنم خانواده ما در انقلاب بزرگ شده و در انقلاب میماند و با انقلاب میمیرد.
منبع : مهر( با تلخیص)