تأثیر روزنامهنگاری بر داستاننویسی فارسی (1)
چند نویسنده و روزنامهنگار در گفتوگو با خبرگزاری فارس از تأثیر روزنامهنگاری بر داستاننویسی فارسی گفتند.
نویسنده خوب بودن با روزنامهنگار چیرهدست بودن دو مقوله جداست
یك نویسنده و منتقد ادبی گفت: قطعا روزنامهنگاری بر داستاننویسی فارسی مؤثر بوده و هست اما هیچگاه فراموش نكنیم كه نویسنده خوب بودن با روزنامهنگار چیرهدست بودن دو مقوله كاملا جداست و ممكن است گاهی اصلا با هم در یك نفر جمع نشود.
محمدحسن شهسواری -داستاننویس و منتقد ادبی- اظهار داشت: نسل پیشرو داستاننویسی معاصر فارسی مثل محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت هیچكدام روزنامهنگار نبودند، اما در نسلهای بعد، نویسندگانی را مثل ابراهیم گلستان میتوان یافت كه در دورههایی از زندگیشان به كار روزنامهنگاری پرداختهاند. اما روزنامهنگاریهای این نویسندگان بیشتر كار در مجلات ادبی بوده است تا در یك روزنامه.وی افزود: كار در یك روزنامه با كار در یك نشریه ادبی خیلی متفاوت است و فكر میكنم مراد از روزنامهنگاری را در «تأثیر روزنامهنگاری بر داستاننویسی فارسی» باید كار در روزنامه دانست نه در نشریهای كه با فاصله زمانی بیشتری نسبت به روزنامه منتشر میشود. بهترین مثال برای این گونه روزنامهنگاری «گراهام گرین»، «ماركز» و «همینگوی» هستند. این نویسندهها هیچكدام حتی در صفحات ادبی هم كار نمیكردند، بلكه در صفحات اجتماعی و حوادث مینوشتند.شهسواری ادامه داد: كار در روزنامه مهمترین ویژگی كه دارد این است كه روزنامهنگار مجبور است هر روز یك مطلب بنویسد تا چاپ شود. در صورتی كه كار در یك نشریه دارای این ویژگی نیست. اكثر نویسندگانی كه در قبل از انقلاب به كار روزنامهنگاری مشغول بودهاند، در یك نشریه ادبی كار میكردند و هر روز با مسئله نوشتن برای روزنامه درگیر نبودهاند. اما پس از انقلاب نویسندگانی كه به كار روزنامهنگاری آن هم به طور حرفهای میپردازند، ظهور كردند. تعداد این نویسندگان در دهه اخیر بیشتر شده است.وی اضافه كرد: البته سادهنویسی و نثر منقطع داستان معاصر فارسی را نمیتوان به طور كمال و تمام متأثر از روزنامهنگاری دانست. بلكه این گونه نثر بیشتر از پیدایش كتاب «چرند و پرند» علیاكبر دهخدا پدید آمد.شهسواری با بیان اینكه تاثیر روزنامهنگاری در داستاننویسی فارسی را میتوان به دو بخش فرم و مضمون تقسیم كرد، گفت: روزنامهنگاری هم به لحاظ فرم بر داستان تاثیر گذاشت كه گاهی به صورت زبان و گاهی ساختاری خود را نشان میدهد و همچنین به مضمون ادبیات داستانی تاثیر گذاشت. پرداختن به مضامین اجتماعی، مهمترین نمود تاثیر روزنامهنگاری بر داستان است. مثلا فرم رمان «سیمای زنی در جمع» كاملا متاثر از شیوه نوشتاری روزنامه است. « هاینریش بل» در این كتاب مثل یك گزارش، داستان را روایت میكند.وی گفت: یك ویژگی كه نویسندگانِ روزنامهنگار دارای آن هستند این است كه ویژگی پركاری روزنامهنگاری به حوزه نوشتن آنها هم سرایت كرده و عموما پركار هستند و دیگر منتظر الهام و شرایط خاص نوشتن نیستند. این ویژگی خیلی امتیاز مهمی است كه باعث میشود به نویسندگان جوان كار روزنامهنگاری را حداقل برای مدت محدودی در جوانی به آنها توصیه كرد.
شهسواری در پایان گفت: البته اگر روزنامهنگاری یك نویسنده خیلی ادامه پیدا كند ممكن است آسیب جدی به نوشتن او وارد كند. این آسیبها هم در حوزه فرم وجود دارند و هم در حوزه محتوا. از نظر فرم ممكن است نویسنده را درباره زبان آسانگیر كند و از نظر محتوا ممكن است عمیق نبودن محتوا كه كاملا برآمده از روزنامهنگاری است، به متن ادبی و داستانی لطمه وارد كند.
نثر روزنامهنگاری امروز كمكی به ادبیات فارسی نمیكند
محمد بهارلو گفت: من معتقدم نثری كه اكنون مورد استفاده اهل روزنامه است، هیچ كمكی به ادبیات نمیكند، زیرا روزنامهنگاری امروز اسیر نثر معیار فارسی است.
محمدبهارلو -نویسنده و منتقد ادبی- گفت: انقلاب مشروطیت نقطه عطفی در تاریخ ادبیات معاصر ایران و به ویژه تكوین نثر جدید پارسی است. پیدایش و گسترش مطبوعات بهویژه در ده سال آخر سلطنت قاجاریان، شخصیتهای جدید ادبی را پرورش داد. از آن میان به ویژه باید از میرزا ملكمخان، حاج زینالعابدین مراغهای، علیاكبر دهخدا و محمدعلی جمالزاده نام برد.وی افزود: این شخصیتها نماینده و معیارهای ادبی تازهای بودند كه انتخاب آگاهانه زبان عامیانه مردم و پیوند آن با فارسی كلاسیك مشخصه زبان آنها بود. این زبان از یك طرف طغیانی بود علیه نثر متكلف و مصنوع منشیان و مستوفیان و از طرف دیگر گرایش «دموكراتیك»ی بود به سوی زبان كوچه و مردم بازار در واقع این طغیان فقط در نثر نبود بلكه بیشتر تحولی بود در موضوع و معنی.بهارلو ادامه داد: در روزگار پیش از تجدد مشروطیت نثر فارسی غالباً ویژه نگاشتن مطالب تاریخی و فلسفی و دینی و مباحثی درباره شعر و ادب و امر نوشتن بود، و دامنهای گسترده نداشت، به ویژه از این جهت كه از واقعیتهای روزمره بیگانه بود. پیدایش و تكوین روزنامهنگاری با انتشار روزنامه قانون و سور اسرافیل و ترجمه نمایشنامهها و رمانهای فرنگی انعطاف و تحرك زبان را افزایش داد و به تدریج به شكلگیری نوع جدیدی از ادبیات منجر شد.
وی اضافه كرد: نثر طنزآمیز و هجایی ملكمخان و دهخدا و ترجمه آثاری نظیر سه تفنگدار هر كدام خیزشی بودند به سوی ساحت داستان. آنچه كه در ابتدا رخ داد ناشی از یك ضرورت تاریخی بود. چون نثر فارسی در یك ساحت غیر تجربی بود و هیچ وقت تجربه زندگی را بیان نمیكرد و زلال و روشن و سیال نبود. چون واقعیت زندگی موجب شد اهل قلم طرف خطابشان عوض شود و مردم مورد خطاب قرار بگیرند.
بهارلو گفت: اما آنچه امروز اتفاق میافتد ضرورتاً ادامه آن نیست. خصلت اصلی روزنامهنگاری معاصر ما نثر معیار است و نثر معیار نثر بیرنگ و بیطعمی است كه لحنی ندارد و در نثری كه با آن فقط خبر منتقل میشود، جنبههای عاطفی كلام نادیده گرفته میشود. بنابراین نثر خبر با نثر قصه خیلی فرق میكند.
وی در پایان گفت: نثر داستان نثری تصویری است كه معنا میتواند در آن چند وجهی باشد و ایهام و ابهام در آن وجود داشته باشد. اما نثر روزنامهنگاری بنابه ضرورتهای روزنامهنگاری علیالاصول ایهام و ابهام نمیتواند وجود داشته باشد.
بعضی نویسندهها در مرحله روزنامهنگاری میمانند
امین فقیری،نویسنده گفت: روزنامهنگاری برای یك نویسنده مثل مشق و تمرین است، اما بعضیها در مرحله تمرین میمانند و نمیتوانند رشد كنند.
امین فقیری -نویسنده- با بیان اینكه من نوشتن را با كار در روزنامه شروع نكردم و تنها در 10 سال اخیر است كه در روزنامه های شیراز كار می كنم، اظهار داشت: كار در روزنامه روزنامه چون مخاطب عام دارد و باید به گونهای نوشت كه عموم مردم بفهمند، باعث میشود نثر نویسنده ساده شود و سبك سادهنویسی روزنامهنگاری كمك زیادی به نویسندگان كرده است تا بتوانند خیلی راحتتر با مخاطبانشان ارتباط برقرار كنند.وی افزود: اگر نویسنده واقعا نویسنده باشد میتواند قالب زبان روزنامه را از قالب زبان یك داستان جدا كند. هركدام از این مقولهها، واژهها و سبك نوشتاری خاص خودشان را دارد كه نویسنده باید آنها را از هم تفكیك كنند.
فقیری ادامه داد: یكی از ویژگیهای روزنامهنگاری برای یك نویسنده این است كه دید همه جانبه به او میدهد. جان اشتاین بك و گابریل گارسیا ماركز و دیگر نویسندگانی كه روزنامهنگار بودهاند دید همه جانبهای دارند كه در داستانهایشان مورد استفاده قرار گرفته است. آنها از آنجا كه به نوشتن مسلط هستند هیچگاه نگذاشتند كه روزنامه نگاری به آنها آسیب بزند.
این نویسنده گفت: نویسندگان كار روزنامهنگاری را بیشتر به خطر درآمد ماهانه انتخاب كردهاند. اگر این انتخاب آگاهانه باشد اشكال ندارد. آگاهانه به این معنا كه تفاوت جهان داستان و جهان روزنامهنگاری را كاملا درك كرده باشند و میان آنها تفكیك قائل شوند.
وی در پایان گفت: جهان روزنامهنگاری با جهان نوشتن كاملا متفاوت است و اگر كسی این دو را از هم تفكیك نكند، هیچگاه از راه روزنامهنگاری، نویسنده نمیشود
توهم روزنامهنگاری امروز ایران كمكی به ادبیات نمیكند
یك روزنامهنگار و نویسنده گفت: متأسفانه روزنامهنگاری در ایران تا حدودی آمیخته به نوعی توهم و خودبزرگبینی است كه ناشی از عدم شناخت كافی روزنامهنگاران ایرانی از مقوله روزنامهنگاری است و این توهم هیچگاه نمیتواند به ارتقای ادبیات ایران كمك كند.
رسول آبادیان -روزنامهنگار و داستاننویس- گفت: یكی از دشمنان اصلی ادبیات روزنامهنگاری است. كسانی كه با روزنامهنگاری شروع كردند و به ادبیات روی آوردند، بیشتر كنجكاوی روزنامهنگاری را مدنظر قرار دادند. وگرنه كسانی مثل ارنست همینگوی یا گونتر گراس تعدادشان از انگلشتان دست هم فراتر نمیرود.
وی افزود: اگر روزنامهنگاری سر از ادبیات درآورد و نویسنده مطرحی هم شد، به این دلیل است كه قلم خودش را دریافته و عنصر كلمه برایش جدی بوده است. به همین دلیل است كه از روزنامهنگاری كاملاً فاصله گرفته است.آبادیان ادامه داد: آن چیزی كه امروز در مطبوعات ما جاری است برای ادبیات یك سم است. زیرا این نگاه روزمره باعث میشود اهمیت كلمه در نزد نویسنده از بین برود و به یك چیز مبتذل و روزمره تبدیل شود و ذات ادبیات این ابتذال را نمیپسندد.وی اضافه كرد: از دل روزنامهنگاری نویسنده بیرون نمیآید و شأن و شخصیت ادبیات داستانی خیلی بالاتر از روزنامهنگاری است. هر نویسندهای میتواند از یك چیزی الهام بگیرد و روزنامهنگاری فقط در این مرحله است كه میتواند به ادبیات تأثیر بگذارد. یعنی در بخش الهام بخشی به نویسنده كمك كند و الا روزنامهنگاری بر ذات ادبیات هیچ تأثیری ندارد.
آبادیان در پایان اظهار داشت: اكنون در ایران حوزه ادبیات به یك سمت در پیش است و حوزه روزنامهنگاری به یك سمت دیگر. نگاهی كه این دو درباره هم دارند اصلاً واقعبینانه نیست و ارتباطی به یكدیگر ندارند به همین دلیل روزنامهنگاری امروز ایران اصلاً نمیتواند بر ادبیات فارسی تأثیر بگذارد.
ادامه دارد...