صاحب الغدیر از نگاه فرزند (۱)
گفتوگوی مشروح با فرزند علامه امینی (ره)
فرزند علامه امینی: یازده جلد «الغدیر» چاپ شده و 9 جلد مانده است که در اختیار مرحوم آقا رضا و برادرم محمد بود و کار زیاد دارد
گفتو گو از: آزاده لرستانی
احمد امینی، از شیطنتهای بیش از حد دوران کودکی و خط نازیبایش میگوید که چگونه پدر از آن دستخطهای نازیبا به بهترین نحو یاد میکرد، شیطنتی که حتی در دوران نوجوانی با او همراه بوده است و واکنش علامه امینی را به همراه داشته است، آرزویی که علامه به شوخی در حق او بیان میکند و اجل به او مهلت نمیدهد که آن آرزو محقق شود.
آنچه که در ادامه میآید، گفتوگوی 90 دقیقهای با حجتالاسلام والمسلمین احمد امینی است. او با گشادهرویی به سوالات پاسخ میدهد، هر چند که برخی سوالها او را به سالهای گذشته باز میگرداند و دقایقی به فکر فرو میبرد، اما بیان تلاشهای علامه و بازگویی زندگانی پدرش، سریع او را به فضای گفتوگو باز میگرداند.
*در ابتدا خودتان را معرفی میکنید و میگویید فرزند چندم علامه امینی هستید؟
- مرحوم علامه امینی 5 تا پسر و 3 تا دختر داشتند. اولین فرزندشان مرحوم دکتر شیخ هادی امینی بودند که دارای تألیفات و تحقیقات زیادی هستند. دومی مرحوم شیخ رضا امینی، که وی بیشتر از بقیه پسران با پدر همراه بود، به عبارتی دیگر بازوی پدر بود. سومین فرزند مرحوم آقا شیخزاده مشغول کسب و کار بود، مدتی در نجف زندگی کرد و بعد از بیرون کردن ایرانیها از عراق، به تهران آمد و بعد از آن به مشهد رفت. بنده هم احمد هستم. برادر دیگرم آقای دکتر محمد امینی است که در رشته علوم حدیث درس خوانده و اهل تحقیق است. در واقع بنده، چهارمین فرزند علامه امینی هستم.
*تخصص شما چیست؟
- ما هم پشت پدر پنهان شدیم (با خنده) و مشغول کارهای تحقیقی و تبلیغی دین هستیم.
*پس مسئولیت کتابخانه نجف بر عهده شما است؟
- بله! بهطور موقت. البته کتابخانه یک تولیتی متشکل از هیأت امنای عراقی و یک هیأت امنای ایرانی است که بر هر گونه کارهای کتابخانه نظارت دارند. مرحوم حاج شیخ رضا یکی از اعضای هیأت تولیت بود و اکنون برادرم آقای دکتر محمدآقا به جای برادرم حاج شیخ رضا یکی از متولیان کتابخانه است. همچنین آقای حاج معین چندین سال و حاج عبدالحسین نجیم از زمان مرحوم والدمان متولی کتابخانه هستند.
*یعنی علامه امینی در وصیتنامه خودشان این ترکیب را مشخص کردند؟
- به طور مشخص و در وقفنامه ذکر شده که حاج آقا شیخ رضا - یکی از شرایط قانونی متولی شدن در عراق این است که شخص عراقی باشد؛ یعنی شناسنامه عراقی داشته باشد - یکی از اعضای تولیت و رئیس هیأت تولیت شود و آن زمان هم هیأت تولیت پذیرفت، جمعاً سه نفر بودند، مرحوم حسین شاکری از یاران با وفای پدرمان بود که از زمان تأسیس کتابخانه حضور داشت و بعد هم پسرش حاج عارف شاکری الان متولی کتابخانه هست. در واقع شرعاً سه نفر را پدرم انتخاب کرده بود: حاج حسین شاکری، مرحوم حاج هاشم فیار و عبدالحسین نجیم.
الان از آن سه نفر، فقط عبدالحسین نجیم زنده است، البته در منزل بستری است و او نیز آقای حاجی معین را انتخاب کرده است.
*یعنی اعضای هیأت امنای کتابخانه امام امیرالمومنین - علیه السلام - به انتخاب نفر قبلی مربوط میشود؟
- طبقه اول باید حتماً طبقه دوم را انتخاب کند. وظیفه متولیان این است که قبل از هر عملی طبقه دوم خودشان را انتخاب کنند.
چگونه کتابخانه علامه امینی تأسیس شد
* راجع به ویژگیهای این کتابخانه توضیح میدهید؟
- آن زمانی که مرحوم والد، مشغول مطالعه و تحصیل بودند و به کار تحقیق میپرداختند، محرومیتهای زیادی را هم ایشان و همه اهل تحقیق متحمل میشدند، به خاطر اینکه کتابخانه عمومی نبود، همچنین در نجف کتابخانه عمومی وجود نداشت، با اینکه نجف اشرف شهر مدینه علم است!
بنابراین هر کسی اگر میخواست تحقیقی انجام دهد و مطالعات عمیق و وسیعی داشته باشد، تهیه کتاب برایش فوقالعاده سخت بود و برای همین، داستانهای زیادی از بزرگان، مخصوصاً از والد من، شنیدید که دنبال کتابی رفتند و پیدا نکردند آن هم با مشکلات متعدد.
علامه امینی با جانش این محرومیت را حس کرد، چون محرومیت خیلی کشید و با اینکه مشغول نوشتن الغدیر بود، اما به طور جد پیگیری میکرد، این برای بنده حقیر خیلی جای تأمل دارد، یکی از چیزهایی که من را تشویق کرد که در این کتابخانه مشغول شوم، قطع نظر از نسبت پدری و فرزندی، آن همتش بنده را گرفته است.
تمام کتاب الغدیر چاپ نشده است
همان طور که گفتم برای نگارش الغدیر (11 جلد) محرومیتهای زیادی را متحمل شده بود، تازه برای نه جلد باقی مانده الغدیر که هنوز چاپ نشده است، یک محرومیت جدیدی را تجربه کردند. در این 9 جلد یک بحثی به نام «مسند مناقب و مرسلها» که یک تحقیق جامعالاطراف در مورد احادیث ولایت است که فوقالعاده است؛ این قسمت چاپ نشده از الغدیر نسبت به آن 11 جلد مثل دانشگاه به مدرسه است. فوقالعاده عمیق و وسیع است. به عبارتی دیگر برای خودش یک تحقیق همه جانبه است.
محرومیتی که علامه امینی را به سوی هدفی والاتر سوق داد
*یعنی میخواهید بگویید در کتابخانه علامه امینی کتابهای نفیس و کمیابی وجود دارد که علامه برای نوشتن الغدیر از آن استفاده کرده است؟
- بله! میخواهم بگویم این کتابخانه آرام آرام به چه صورت درآمده است. علامه، اول، محرومیتهایی کشید و دریافت که یک کتابخانه عمومی باید در این شهر باشد، در شرایطی که خودش مشغول کار است و بیکار نیست، مثلاً بگوید من الان بروم بودجهای تهیه کنم، نه امکانات مالی و نه وقت کافی داشت که زمینی را انتخاب و بعد طراحی کند، عدهای را دور هم جمع کند و در کارهای بنایی شرکت کند، این یک حس خاص و یک انگیزه فوقالعاده قوی میخواهد.
علامه امینی یک محرومیت عجیبی کشیده بوده که نمیخواست دیگران مبتلا به آن شوند، در بیشتر مواقع که میرفت از یک عالم در کتابخانهای یک کتاب تقاضا کند که مطالعه کند، اجازه نمیدادند و در اختیارش نمیگذاشتند!
این محرومیتها یک بار و ده بار نبوده، چون کتابخانه عمومی نبود. البته یک کتابخانه عمومی در حسینیه شوشتریها بود که آن هم به علت برگزاری مراسم فاتحه شلوغ میشد. به همین خاطر علامه شبها به آنجا میرفت و به خادم حسینیه میگفت که کلید را بردار و برو!
به هر حال علامه با عشق و علاقهاش یک زمینی را با چند نفر پیدا کرد، از جمله مرحوم حسین شاکری و این کتابخانه را تأسیس کرد. در وهله نخست کتابهای خودش را آورد و بعد از این طرف و آن طرف کتاب جمع کرد. البته یک حالت گزینشی هم جمع کردن کتاب داشته. یک مجلهای در این کتابخانه وجود دارد که یک یادگاری است به نام «صحیفة المکتب» یا همان مجله کتابخانه که خیلی خواندنی است.
تأسیس کتابخانه امام امیرالمومنین سال 1373 هجری قمری بوده، این مجله سه شماره چاپ شده است و علامه این سه شماره را در یک جلد صحافی کرده است.
در ابتدا از محرومیت جامعه میگوید و بعد بیانمیکند در جوامع دیگر چقدر برای کتاب ارزش قائل هستند و کتابخانههای عظیمی که در دنیا است و چه امکاناتی دارند - با دید حسرت میگوید -، چرا این طوری شدیم، چرا جامعه ما اینطوری است و بعد مشکلات را ذکر کرده است و در نهایت به این نتیجه میرسد که الان وقت آن رسیده که یک کتابخانه تأسیس شود، آن هم کتابخانه عظیم جهانی! «مکتب الامام امیرالمومنین - علیه السلام -»، یعنی کتابخانه عمومی.
روش علامه امینی برای تجهیز کتاب از سفر به کشورهای مختلف تا تهیه میکروفیلم
داشتم میگفتم بعد از تأسیس کتابخانه شروع به جمعآوری کتاب کردند و مجبور شدند سفرهایی را انجام دهند و از این کتابخانه به آن کتابخانه بروند و محفوظات اسلامی را پیدا کنند، در کشورهایی مانند ترکیه، مصر، مراکش، سوریه، ایران، هندوستان، یمن و کشورهای دیگر - هر کدام دریایی از فرهنگ و منابع اسلامی هستند - شروع کردند کتابخانهها را دیدن و در تصحیح کتابخانههای خیلی از جاها نقش مهمی داشتند چون کتابشناس شده بود.
همچنین دنبال منابع خطی مباحث خودشان بودند، کتابهای مهم (رفرنسها) و منابع چاپی را دیده بودند و حالا دنبال منابع خطی بودند. خیلی از منابع معتبر الغدیر هنوز چاپ نشده بود. صد سال پیش را در نظر بگیرید. آن موقع خیلی از کتابها و منابع دینی چاپ نشده و ایشان به آن منابع نیاز داشت و مجبور بود برود مکتوبات را ببیند که به راحتی قابل دسترسی نیست.
علامه از کتابخانههای سوریه شروع میکند و بعد ترکیه میرود. برادرم مرحوم حاجرضا ایشان همراهی میکند.
علامه برای استفاده بهتر از این منابع از فیلم و سه روش دیگر استفاده کرد. اگر برایش میسر بود، اجازه میدادند میکروفیلم تهیه میکرد، اگر امکان کپی و زیراکس بود، کپی برمیداشتند. اکنون در کتابخانه سه نوع منابع خطی موجود است و سوم اینکه خودش استنساخ کردند، یعنی به دست خودشان نوشتند. بعد همه اینها را آوردند و در زمان حیاتشان وقف امیرالمومنین - علیه السلام - کردند و حتی اولادش را توصیه کردند که بروید برای کتابخانه امیرالمومنین کار کنید و در جوار حضرت - علیه السلام - باشید، برای همین من هم که هیچ کاره هستم، به کتابخانه میروم.
بخش بعدی را اینجا ببینید
منبع: خبرگزاری فارس