جانشینان بنىاسرائیل
قوم یهود با آن كه كتاب تورات را داشتند و دستورات الهى را در آن مىخواندند، اما سودهاى زودگذر دنیایى، آنان را فریب مىداد و به گناه آلوده مىساخت. براى نمونه، آنان نشانههاى پیامبر(ص) را در تورات خوانده بودند و او را مىشناختند، اما چون منافعشان به خطر مىافتاد، حاضر نبودند، به او ایمان بیاورند. آنان خود را فرزندان خدا مىنامیدند و ادعا مىكردند كه حتى گناهكارانشان در جهان آخرت بیشتر از چند روز مجازات نمىشوند و با این خیالات خام، خود را سرگرم مىكردند و هر چه مىخواستند انجام مىدادند. خداوند مهربان مىفرماید:
پس از آنان، جانشینانى ماندند كه وارث كتاب شدند كه خواستههاى این دنیا را مىگیرند و مىگویند كه به زودى بخشیده خواهیم شد و اگر خواستهاى مانند آن به ایشان برسد، آن را مىگیرند. آیا كتاب از آنان پیمان نگرفته است كه جز به حق نسبت به خدا سخن نگویند؟ و آنچه در آن است آموختهاند؛ و سراى آخرت براى كسانى كه پرهیزكارى كنند، بهتر است. آیا عقل خود را به كار نمىگیرید؟ و كسانى كه به كتاب پاىبند باشند و نماز برپا دارند، به راستى كه پاداش درستكاران را تباه نخواهیم كرد.
آیات 169 و 170
سایبان خطرناك
هنگامى كه حضرت موسى(ع) از كوه طور بازگشت و تورات را با خود آورد، بنىاسرائیل به بهانه این كه حضرت موسى(ع) تكالیف سختى براى آنان آورده است، نافرمانى و سركشى را شروع كردند. خداوند یگانه، فرشتگان را مأمور كرد تا قطعهاى از كوه طور را بالاى سر آنان قرار دهند. در این هنگام، حضرت موسى(ع) به آنان اعلام كرد كه اگر پیمان ببندند و به دستورات خدا عمل كنند و از سركشى دست بردارند، عذاب برطرف مىشود، وگرنه كوه بر سرشان مىافتد و همگى هلاك خواهند شد. آنان پشیمان شدند و توبه كردند. خداوند مهربان مىفرماید:
و هنگامى كه كوه را بالاى سرشان برافراشتیم، گویى سایبانى بود و گمان مىكردند كه بر سرشان فرو مىافتد. آنچه را به شما دادهایم با قدرت بگیرید و آنچه در آن است، به یاد داشته باشید؛ شاید پرهیزكار شوید.
آیهی 171
بله، گواهى مىدهیم
خداوند مهربان براى انسان، دو نوع هدایت قرار داد. یك هدایت به وسیله پیامبران صورت گرفت كه آشكارا مردم را به یگانهپرستى و انجام كارهاى شایسته دعوت مىكردند. دیگرى هدایتى بود كه در وجود و فطرت انسان نهاده شد. او به انسان استعداد و آمادگى خداپرستى بخشید و به او عقل و اندیشه داد تا با تفكر در جهان هستى به وجود خالق یكتا پى ببرد. این استعداد، پیمان خداپرستى پروردگار با انسان است. به این ترتیب، هیچ كافر یا مشركى نمىتواند ادعا كند كه پدرانش مشرك بودهاند و او از آنان پیروى مىكرده است. در قرآن مىخوانیم:
و هنگامى كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، فرزندانشان را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت كه آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله گواهى مىدهیم. تا مبادا روز قیامت بگویید: ما از این موضوع بىخبر بودهایم. یا بگویید: پدران ما از قبل مشرك بودهاند و ما فرزندان بعد از آنان بودهایم. آیا ما را براى آنچه تباهكاران انجام دادهاند، هلاك مىكنى؟ و این گونه آیات را شرح مىدهیم و شاید بازگردند.
آیات 172 الى 174
مَثَلِ سگ
بعضى از مردم در اثر عبادت و اطاعت از خداوند مهربان به مقامهاى بسیار خوبى مىرسند. خداوند به آنان توجه مىكند و دعاهایشان پذیرفته مىشود. اما ناگهان گرفتار غرور و حسد مىشوند، فریب شیطان را مىخورند و ارزش خود را از دست مىدهند و گمراه مىشوند. براى مثال، گفتهاند در زمان حضرت موسى(ع) فردى به نام «بلعم باعورا» زندگى مىكرد كه بسیار عبادت مىكرد و حقایق بسیارى مىدانست و هر دعایى مىكرد پذیرفته مىشد. اما او به جاى همكارى و پشتیبانى از حضرت موسى(ع) به یارى فرعون رفت و مقام و ارزش خود را از دست داد و گمراه شد.
مثال دیگر مربوط به زمان پیامبر اكرم(ص) است: شخصى به نام «اﻣﻳﺔ بن ابىالصلت ثقفى» اهل عبادت و پرهیزكارى بود. او كتابهاى قدیمى را خوانده بود و مىدانست كه خداوند، پیغمبرى خواهد فرستاد و امیدوار بود كه خداوند او را مبعوث فرماید. او سفرى به بحرین كرد و در آنجا شنید كه حضرت محمد(ص) به پیامبرى مبعوث گشته است. او هشت سال در بحرین ماند. پس از آن، همراه یارانش به زیارت پیامبرخدا (ص) رفت. پیامبر(ص) او را به اسلام دعوت كرد و سوره «یس» را برایش خواند. وقتى سوره تمام شد، امیه از جاى برخاست و در حالى كه پاهایش را مىكشید، بیرون رفت. همراهانش به دنبالش بیرون رفتند و پرسیدند: «نظرت دربارهی این مرد چیست؟» گفت: «باید فكر كنم.» و از آنجا به شام رفت. بعد از جنگ بدر مىخواست به مدینه برود و مسلمان شود. در بین راه ماجراى جنگ بدر را شنید، از تصمیم خود منصرف شد و گفت: «اگر این مرد پیامبر بود، خویشانش را نمىكشت.» سپس از نیمه راه به طرف طائف رفت و همان جا ماند تا درگذشت. خداوند مهربان در مورد این گونه افراد مىفرماید:
و خبر كسى را كه آیات خود را به او داده بودیم؛ سپس از آن بیرون شد، آنگاه شیطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد، براى آنان بخوان. و اگر مىخواستیم، او را به وسیلهی آن آیات بالا مىبردیم، ولى او به زمین مایل شد و از هوس خود پیروى كرد. مَثَلِ او مانند مَثَلِ سگى است كه اگر به او حمله كنى، زبان از دهان بیرون مىآورد؛ یا اگر آن را رها كنى، زبان از دهان بیرون مىآورد. این مَثَلِ گروهى است كه آیات ما را دروغ خواندند. پس این داستانها را برایشان بخوان! شاید بیندیشند. چه بد است مثال گروهى كه آیات ما را دروغ مىخواندند و به خودشان ستم مىكردند.
آیات 175 الى 177
منبع: آشنایی با قرآن کریم، سوره ی اعراف، جزء نهم قرآن