چگونگی رفع وسواس در اطفال
وسواس در اطفال، در تمام زمینههای روحی و ذهنی ممکن است پیش بیاید و در رفتارهای کودک، خود را نمایان کند. بهتر است والدین با دیدن اولین نشانهها در فرزندشان، سعی در رفع این رفتارها کنند.
وسواس در همه زمینهها ممکن است برای کودک پیش بیاید و باعث نگرانی و اضطراب وی شود، چه در زمینه درس و امتحانات و چه در زمینه نظافت؛ که در صورت مشاهده والدین، باید به این موضوع رسیدگی و توجه کنند تا از وارد شدن آسیبهای روحی به فرزندشان پیشگیری کنند.
اختلال وسواس در کودکان، بهصورت تفکرات مزاحم و تکرار کلیشهوار رفتارهای خاصی بروز میکند که موجب برانگیختگی و نگرانی آنان میشود. کودک وسواسی، خود را از درون، تحتفشار میبیند و تصور میکند که استرسها و تنشهای فکری او از خارج بر وی تحمیل میشوند، درحالیکه نوع تفکر او عامل اصلی این فشارهاست.
بر طبق گزارش انجمن روانپزشکان آمریکا، تقریباً از هر ۲۰۰ کودک و یا نوجوان، یک نفر دچار اختلال وسواس است. این اختلال به دلیل آنکه توأم با درد، ناراحتی و یا بیماری جسمی خاصی نیست، معمولاً تا سنین نوجوانی و جوانی ناشناخته میماند.
علت وسواس در کودکان چیست؟
روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری، تاکنون نتوانستهاند علت و زمان دقیق شروع این اختلال را شناسایی کنند، ولی همگی بر این نکته اذعان دارند که عوامل چندی اعم از: وراثت، روشهای تربیتی والدین، ویژگیهای خانوادگی، نابهنجاری کارکرد سیستم عصبی و آشفتگیهای خلقی در بروز این اختلال در کودکان دخالت دارند.اعضای خانواده و مدرسه باید به این نکته توجه کنند که بروز اینگونه افکار و اعمال، بههیچعنوان تقصیر کودک نیست و کاملاً با افکار عادی کودک، تفاوت دارد. برای مثال، کودکی که فکر باز بودن شیر گاز او را به ستوه آورده است، بارها و بارها با امتحان کردن شیر گاز سعی میکند اضطراب و تشویش خود را کاهش دهد و یا کودکی که نگران کثیف بودن دستهایش است، ممکن است چندین بار دستهای خود را بشوید، تا حدی که پوست دستهایش حساس و قرمز شوند و یا کودکی که از درست بودن مشقها و امتحانش شدیداً مضطرب است، ممکن است بارها و بارها آن را پاک کند و دوباره بنویسد.
علائم اختلال وسواس در کودکان چیست؟
شناخت علائم و نشانگان این اختلال در اغلب کودکان وسواسی، قدری مشکل است؛ زیرا بچهها قادرند خیلی ماهرانه، افکار و رفتارهای وسواسگونه خود را مخفی نگهدارند. گاهی نیز والدین، توانایی کشف افکار و اعمال وسواسی آنها را ندارند و گاهی نیز بهگونهای رفتارهای کلیشهای خود را اجرا میکنند که اطرافیانشان تصور میکنند، انجام این کارها، جزو برنامه روزانهشان است.
بهطورکلی، رایجترین افکار و رفتار وسواسی کودکان و نوجوانان عبارتاند از:
_ترس از کثیفی.
_ ترس از ویروسها و میکروبها.
_ نیاز به همدردی، دلسوزی و رسیدگی.
_ توجه بیشازاندازه به سر و وضع خود.
_ اعتقاد به خوشیمن بودن اعداد، روزها، ساعات و…
_ داشتن افکار مذهبی منفی.
_ داشتن افکار پرخاشجویانه و تمایلات جنسی نامتعارف.
_ ترس شدید از داشتن بیماریها و یا صدمه دیدن یکی از اعضای خانواده.
_ اشتغال شدید فکری درباره کارهای خانگی.
_ داشتن ایدهها و افکار مزاحم و ناخودآگاه.
چه علایمی برای اختلال وسواس در کودکان و نوجوانان، تشخیصی است؟
علائمی که باید نسبت به بروز آنها حساس و هوشیار بود تا این اختلال را در کودک زود تشخیص داد، عبارتاند از:
– مجروح شدن و ترک خوردن پوست دست کودک بر اثر شستن مکرر دستها.
– مصرف بیشازاندازه صابون، دستمال کاغذی، نوار توالت و…
– افت تحصیلی ناگهانی و پایین آمدن یکباره نمرات امتحانات مدرسه.
– طول کشیدن بیشازاندازه مشق نوشتن.
– سوراخ شدن و تکهتکه شدن پاککن، ضمن مشق نوشتن و امتحان دادن.
– تعریف کردن مکرر و یکنواخت درسهای روزانه با استفاده از جملات مکرر.
– لباس عوض کردن بیشازاندازه.
– داشتن مراسمی طولانی برای خوابیدن.
– نگرانی برای سلامتی اعضای خانواده.
– اصرار بر دادن آزمایشهای گوناگون پزشکی، برای اطلاع از سلامتی خود و اعضای خانواده.
معمولاً نشانگان اختلال وسواس، بهندرت بهیکباره شروع میشوند. سایر اختلالاتی که معمولاً همراه با اختلال وسواس فکری - عملی پدید میآیند، عبارتاند از: اختلالات اضطرابی، افسردگی، اختلالات مربوط به کمبود توجه، بیش فعالی، اختلالات مربوط به یادگیری، اختلالات رفتاری (مثل ناخن جویدن، تیکهای عصبی، خارش پوست).
روشهای درمانی اختلال وسواس در کودکان و نوجوانان چیست؟
بهترین نوع درمان اختلال وسواس در کودکان، استفاده از روشهای رفتاردرمانی و در مواردی توأم با دارودرمانی است. بر طبق این روشها، ابتدا رفتاردرمانگر، کودک را تشویق میکند تا افکار و آیینهای وسواسی خود را بهطور دقیق و جزءبهجزء شرح دهد تا او بتواند اجزای کلیدی این رفتارها را شناسایی کند. آن گاه از او میپرسد که انجام دادن کدامیک از رفتارهای وسواسیاش، ضروری نیست و آیا میتواند بدون آنکه نگران و مضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهایش صرفنظر کند.
در این مرحله، درمانگر ضمن پذیرش حالات، افکار و رفتار کودک، سعی میکند به او بفهماند که هر فردی ممکن است در مواردی دچار خشکی رفتار و اشتغالات ذهنی وسواسی شود که به دلایل نامفهومی مدام آنها را تکرار میکند. هدف او از این کار آن است که تا حدود زیادی، افکار وسواسی کودک را متزلزل کند تا حدی که رفتهرفته بتواند گامهای موثری برای حذف اینگونه رفتارها بردارد.
گروه دیگری از رفتار درمانگر، آنکه روشهای خود را بر پایه دیدگاه شناخت درمانی استوار کردهاند نیز برای درمان اختلال وسواس در کودکان و نوجوانان، سعی میکنند ابتدا به کودک بیاموزند که چگونه میتواند احساسات و افکارش را درباره فکر و عملی که انجام میدهد، تغییر دهد. برای مثال، اگر کودکی وسواس دست شستن دارد، از او میخواهند که دستهایش را کثیف کند (مثلاً گلآلود، چرب، خمیری، ماسهای و…) و سعی کند بدون آنکه چندین بار دستهایش را بشوید، به بازی خود ادامه دهد و فقط در انتهای بازی دستش را بشوید.
در این روش، تغییر نگرش کودک درباره کثیفی و آلودگی مدنظر است و اینکه او بتواند به خود بقبولاند که خمیر، نوعی وسیله بازی برای کودکان است که از مواد بهداشتی درست شده است و لزومی نیست در حین خمیربازی، چندین بار دستهایش را بشوید. روشهای درمان رفتاری، زمانی که اعضای خانواده هم درگیر حل مشکل شوند، بهترین شیوه درمان محسوب میشود. طبق نظر روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری، کودکانی که برای درمان خود از اینگونه شیوهها استفاده میکنند، نیاز به حمایت، همکاری و مشارکت تمام اعضای خانواده دارند. در حقیقت، درصد بهبودی کودک بدون همراهی خانواده، خیلی کم میشود، زیرا شیوههای درمان شناختی رفتاری، اغلب با قدری اضطراب و نگرانی توأم هستند که اگر حمایت روانشناس، والدین و اعضای خانواده را همراه نداشته باشد، درمان و بهبود کودک را به تأخیر میاندازد.