تبیان، دستیار زندگی
تحلیل بازیگرانی که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر جایزه گرفتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

این سیمرغ داران خوشبخت


تحلیل بازیگرانی که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر جایزه گرفتند.

این سیمرغ داران خوشبخت

سعید آقاخانی / برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد
رقیبان: حسین یاری ، شهاب حسینی، سیامک صفری و محسن تنابنده
آخرین جایزه‌ای که گرفته: سعید آقاخانی تا پیش از این حتی سابقه حضور در جمع کاندیدا ها را هم نداشت.
مسیری که طی کرد: آقاخانی یکی دیگر از بازیگران نسل طلایی ساعت خوش است که البته به نسبت مهران مدیری و رضا عطاران در سینما خیلی دیر کشف شد. او هر چند به مانند هم دوره هایش راهش را به سمت کارگردانی کج کرد و چندین و چند تله فیلم وسریال برای تلویزیون ساخت، اما همیشه بازیگری برایش مهم بود، ولی خیلی ها او را به دلیل حضور مداومش در عرصه طنز چندان جدی نمی گرفتند و به همین دلیل با پیشنهاد دندان گیری طی این سال ها روبه رو نشد، قالب کارهایش همه در زمینه کمدی بود. همه این اتفاق ها افتاد تا اینکه فرزاد موتمن برای انتخاب بازیگر اصلی فیلم جدیدش «خداحافظی طولانی» با مشکل روبه رو شد، گزینه های مورد نظر او یکی بعد از دیگری بنا به دلایلی نتوانستند با این کارگردان همکاری کنند تا اینکه در نهایت موتمن با مشورت اطرافیانشان تصمیم به انتخاب سعید آقاخانی می گیرد. او در یک تصمیمی که میزان ریسک آن بسیار بالا بود نقش اول فیلمش را را که یک کارگر متهم به قتل است را به آقاخانی می دهد ، نقش سختی که به بزرگترین سنگ محک بازیگری این بازیگر تبدیل شد. او از پس نقش چنان برآمد که در نهایت توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را از آن خود کند.
چرا برنده شد؟ معمولا بازیگران کمدی ، بهترین بازی هایشان را زمانی انجام داده اند که نقش محول شده به آن ها یک نقش کاملا جدی بوده، آقاخانی هم از این فرصت نهایت استفاده را کرده از خودش آشنایی زادیی کرده و در قالب کاراکتر جدیدی که یک کارگر ساده است به خوبی فرو رفته و توانسته این کاراکتر را به باور مخاطب بنشاند. نگاه ها و سکوت های آقاخانی در این فیلم به اندازه ای درست و دقیق است که در خیلی از پلان ها با یک نگاه تمام حس خود را به مخاطب منتقل می کند.

این سیمرغ داران خوشبخت

باران کوثری / برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن
رقیبان: فاطمه معتمد آریا ،  لیلا حاتمی ، طناز طباطبایی، لیلا زارع ،مهتاب کرامتی ، گلاب آدینه
آخرین جایزه‌ای که برده بود: باران کوثری سال 85 برای بازی در فیلم «خون بازی»، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از بیست و پنجمین جشنواره فجر دریافت کرد.
چرا برنده شد؟فیلم هاتف علیمردانی بیشتر از اینکه به لحاظ داستانی قوت داشته باشد برای بازی خوب بازیگرانش مورد توجه قرار گرفت. اگر باران کوثری، فرشته صدر عرفایی و فرهاد اصلانی را از آن می‌گرفتیم قطعا تا این حد دیده نمی‌شد. کوثری در «کوچه بی‌نام» نقشی سخت و حساس را بازی کرد؛ حساس به این جهت که کاراکتر محدثه را هرکدام از ما بارها و بارها در اطرافمان دیده‌ایم و شاید حتی به خاطر رفتارش حرص خورده‌ایم و خیلی خوب او را می‌شناسیم. دختر پایین شهری که برای جلب توجه، حاضر است دست به هر کاری بزند. با سنتهای خانواده در تعارض است و مدام سعی دارد خودش را خارج از آنچه هست نشان دهد. پوشیدن لباسهای عجیب بدون رعایت هارمونی رنگها، کفش یا صندل پاشنه بلند، آرایش غلو آمیز مو و صورت، لاک بنفش جیغ، جویدن آدامس، خنده‌های بلند، جیغ و دادها و  خلاصه هر المان دیگری که بشود آنها را به واسطه‌اش تعریف کرد در شخصیت کوثری نمایان بود.

معمولا بازیگران کمدی ، بهترین بازی هایشان را زمانی انجام داده اند که نقش محول شده به آن ها یک نقش کاملا جدی بوده، آقاخانی هم از این فرصت نهایت استفاده را کرده از خودش آشنایی زادیی کرده و در قالب کاراکتر جدیدی که یک کارگر ساده است به خوبی فرو رفته و توانسته این کاراکتر را به باور مخاطب بنشاند.
این سیمرغ داران خوشبخت

هومن سیدی / برنده سیمرغ نقش مکمل مرد
رقیبان: عباس غزالی ،بهمن زرین پور ،فرهاد اصلانی،ساعد سهیلی ،محسن کیایی
آخرین جایزه‌ای که گرفته: سیدی در  جشنواره سی و دوم جایزه ویژه هیات داوران را بری کارگردانی فیلم «سیزده» بدست آورد.
چرا برنده شد؟ هومن سیدی پیش از آن که دغدغه بازگیری داشته باشد به دنبال کارگردانی است. با این حال استعداد بازیگری اش باعث شده همچنان با پیشنهادهای متنوعی روبرو باشد. پیش مخاطبان گسترده هم بیشتر وجه بازیگری اش پررنگ است تا کارگردانی. خودش هم این را خوب می داند و در هر فیلمی که بازی می کند سعی کرده نقشی متفاوت ارائه کند.هومن سیدی برای بازی در «من دیه‌گو مارادونا هستم» سیمرغ گرفت اما نمی توان از بازی خوب و دلچسپ او در «بوفالو» براحتی گذشت. شاید اگر فیلم این قدر ضعیف و سردرگم نبود حالا جای «بوفالو» و «من دیه گو ... » عوض می شد. این نکته را گفتیم تا بدانید برای سیدی مهم بازی خوب است که گاهی در لابلای ضعف فیلم به چشم نمی آید و به فراموشی سپرده می شود. این بازیگر در «من دیه‌گو مارادونا هستم» نقش متفاوتی بر عهده داشت ؛ یک آدم روان پریش که تعادل روانی ندارد ؛ روی خانواده اش حساس است و حاضر است به خاطر آن ها دست به کارهای خطرناک بزند. در نگاه اول هیکل و جثه سیدی چنین کاراکتری را غیر قابل باور می نماید اما او با حرکات چشم ، نوع بیان ، طرز راه رفتن و حتی خوابیدن روی مبل ویژگی های باورپذیر نقش را به مخاطب می قبولاند. این را هم فراموش نکنیم که داستان فیلم میان شوخی و جدی ( واقعیت و خیال) در رفت و آمد است و آدم های داستان طبعا نباید زیاد جدی باشند و نه زیاد شوخ. چهره شیرین سیدی این امکان را به کارگردان می دهد تا منظوری که در لحظه از فیلم دارد ، به مخاطب منتقل سازد. بخشی از موقعیت های خنده دار فیلم حاصل بازی سیدی در «من دیه‌گو مارادونا هستم» است . رفتار این بازیگر  با نوعی بی قیدی همراه شده در موقعیت های جدی مخاطب را به خنده وامی دارد؛ بدون حرکت اضافه و دست و پازدن بی مورد جلوی دوربین. این جایزه مسیر حرفه ای سیدی را عوض می کند یا برای او همچنان کارگردانی جدی است؟

این سیمرغ داران خوشبخت

لیلا زارع / دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن
رقیبان: فاطمه معتمد آریا ، لیلا حاتمی ، طناز طباطبائی ، مهتاب کرامتی ، باران کوثری ،گلاب آدینه
آخرین جایزه‌ای که گرفته: سیمرغ بلورین نقش مکمل از جشنواره بیست و سوم برای فیلم «ما همه خوبیم»
چرا برنده شد؟ لیلا زارع از جمله بازیگران کم کار سینمای ایران است که بعد از یک دهه فقط یازده فیلم در کارنامه اش ثبت شده. عمده انتخاب هایش به گونه ای است که امکان ارتباط با مخاطب گسترده را فراهم نمی کند و همین باعث شده شهرتی همپای بازیگران دیگر نداشته باشد. در تلویزیون نیز گزیده کار است اما همین اندک تلاش بخوبی دیده شده. سال پیش جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره جام جم را به خاطر سریال «ارمغان تاریکی» بدست آورد تا ثابت کند او در هر دو مدیوم سینما و تلویزیون می تواند موفق عمل کند اگر فرصتش پیش بیاید. « شیفت شب» امسال این امکان را برایش فراهم کرد ؛ زارع در فیلم نیکی کریمی نقشی دو وجهی برعهده داشت. او زنی خانه دار است که دغدغه اش بزرگ کردن بچه ، رتق و فتق امور خانه ، تماشای چند باره سریال های فارسی زبان ماهواره ، فراهم کردن زمینه مسافرت و ... است . حتی نمی داند همسرش با چه مشقتی هزینه گزاف زندگی در منطقه گران پایتخت را برای او فراهم کرده. به مرور اما وجه دوم این زن آشکار می شود. او درمی یابد همسرش به خاطر بلندپروازی، همه دارایی اش را از دست داده و در آستانه اضمحلال است. بجای فریاد زدن مشکل پیش خانواده پدری و خواهر متمولش ، به فکر چاره می افتد و به تنهایی از زندگی محافظت می کند؛ زندگی ای که با تلنگری می توانست به هم بریزد. لیلا زارع بعد از سال ها این فرصت را داشته که در نقش زنی خانه دار، بخشی از توانایی بازیگری اش را به رخ بکشد و سهم زیادی در باورپذیری داستان «شیفت شب» را به نام خود بزند. نمونه چنین زن هایی را پیش تر دیده ایم اما زارع تصویری امروزی و واقعی و بدون اغراق از آن به نمایش گذاشته است. طبعا برای یک بازیگر برون ریختن قصه هایش با داد و فریاد کار راحت تری است اما زارع باید این نگرانی ها را با نوع نگاه و بیان منتقل کند و بخوبی از پس آن بر آمده است. این تلاش از چشم هیات داوران دور نماند و یک دیپلم افتخار برایش کنار گذاشتند.

این سیمرغ داران خوشبخت

سحر دولتشاهی/ برنده سیمرغ مکمل زن

سحر دولتشاهی/ عصر یخبندان
رقیبان: میترا حجار،  مینا ساداتی ، فرشته صدرعرفایی ، پانته آ پناهی ها
سحر دولتشاهی امسال جزو پرکارترین‌های جشنواره معرفی شده بود. در «مرگ ماهی»، «شکاف» و «عصر یخبندان» بازی داشت اما در«عصر یخبندان» نسبت به سایرین بازی بهتری به نمایش گذاشت.
چرا برنده شد؟ او در نقش آرایشگری مواد فروش ظاهر شد که بهرام رادان به راحتی گولش زده بود و حالا در آستانه شکست عاطفی و دربه‌دری قرار داشت. با وجود کوتاه بودن نقش، به نظر می‌اید انتخاب او به عنوان برنده، انتخاب قابل قبولی باشد. هرچند خیلی ها شانس فرشته صدر عرفایی را بیشتر می دانستند.

فرآوری: منیژه خسروی
بخش سینما و تلویزیون تبیان


منابع: هفت صبح  / سوره سینما/ روابط عمومی جشنواره فجر