بهاران خجسته باد
نشانه شناسی سرودههای انقلاب
قسمت دوم
قسمت اول
در دوران پرشور انقلاب، آمال و آرزوهای مردم در جهت بنا کردن کشوری نو بیش از هر چیز در سرودهها بازتاب پیدا کرده است. نگاه روشن و سرشار از امید به آینده و حس فرح بخش پیروزی سراسر سرودهها را پوشش داده است.
ترانه ها و سروده ها از دل و جان مردم نشأت می گیرند لذا رابطهای تنگاتنگ با فرهنگ جامعهی خود دارند. بررسی محتوای ترانهها با توجه به بطن جامعهی مورد نظر و وقایع تاریخی خاص در حال جریان، موجب دست یابی به یک برآورد کلی از الگوهای فرهنگی و قالب ها و کلیشههای ذهنی رایج می شود. در این مقاله که پیش از این شمارهی اول آن منتشر شد، سعی بر این است که با بررسی چند نمونه از سرودههای انقلابی و مقایسه کردن محتوای این سرودهها با یکدیگر، به یک چهارچوب معنایی که در بستر زمانی و مکانی جامعه ی ایرانی معنا می یابد، دست یابیم. برای رسیدن به این مهم لازم دیده شده است که از روش نشانه شناسی استفاده شود. نتایج به دست آمده نشان دهندهی این است که در دوران پرشور انقلاب، آمال و آرزوهای مردم در جهت بنا کردن کشوری نو بیش از هر چیز در سرودهها بازتاب پیدا کرده است. نگاه روشن و سرشار از امید به آینده و حس فرحبخش پیروزی سراسر سرودهها را پوشش داده است.
پیش از این شعر این پیروزی خجسته باد را تحلیل کردیم. در اینجا سرودهی انقلابی دیگری که یادآور نور امید آن دوران است را مورد بررسی قرار میدهیم.
بوی گل و سوسن و یاسمن...
بوی گل سوسن ویاسمن آید عطر بهاران کنون از سفر آید
جان زتن رفتگان سوی تن آید رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته درآید دیو چو بیرون رود فرشته درآید
بگذر د این روزگار سختتر از قبل بار دگر روزگار چون شکر آید
هر چه مجاهد ز بند و حبس درآید عصر زوال وستم دگر به سرآید
چشم یتیمان زمان زحلقه درآید رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته درآید دیو چو بیرون رود فرشته درآید
بگذرد این روزگار تلخ تر از قبل بار دگر روزگار چون شکر آید
نشانه-دال | معنا-مدلول | معنای مقابل |
1. بوی گل و سو سن و یاسمن | در فرهنگ بزرگ سخن، دکتر حسن انوری، در باب گل سوسن این طور نوشتهاند؛ "گونهای از سوسن را به علت داشتن پنج گل برگ و پنج کاسبرگ شبیه "زبان"، سوسن ده زبان خواندهاند.» استفاده از سوسن در این قسمت شعر اشاره به اوج اعتراض مردم دارد. گل یاسمن در فصل بهار می روید، از این رو پخش شدن عطر یاسمن، نشان از فرا رسیدن بهار شکوفایی دارد. .... | |
2. عطر بهاران | فصل بهار، فصل زنده شدن دوبارهی طبیعت و تجدید آرزوها و امیدهاست | زمستان |
3.رهبر محبوب خلق | پیشوا و هدایت کننده ی مردم/ رهبر در برابر نیروی اهریمن قرار گرفته است. | دشمن |
4.دیو | اهریمن و نیروهای شر | نیروی خیر |
5.فرشته | نیروی خیر | اهریمن |
6.گذشت روزگار از سختی رو به سوی شیرینی | این دال یادآور آیهی 5و 6 سورهی انشراح میباشد. «فان مع العسر یسرا(5) ان مع العسر یسرا(6).» پس (بدان که) با هر سختی ای آسانیای ست. آری با هر دشواریای آسانی ست. | همیشگی بودن دشواری ها |
7. مجاهد | همهی کسانی که در راه انقلاب جهاد کردند. | دشمن |
8.عصر زوال و ستم | روزگار تباهی و ایامی که ظلم و ستم بر همگان حاکم بود | صلح و صفا و صمیمیت |
9. چشم یتیمان زمان، با آمدن رهبر از حلقه در می آید. | رهبر همان کسی ست که همهی یتیمان آزادی، محتاج حضور او هستند. | در برابر یتیمان، مستکبران قرار دارند |
تحلیل هم نشینی
در این سروده با هم نشین شدن دالهایی هم چون بوی گل و سوسن و یاسمن، عطر بهاران، عصر زوال و ستم، بیرون رفتن دیو و درآمدن فرشته، رسیدن رهبر محبوب خلق، گذشت روزگاران از سختی رو به سوی آسانی و بازگشت جان های رفتگان به تن، فضای کلی امید و به سرانجام رسیدن تلاشها ترسیم شده است. به صورت کلی این طور به نظر میآید که عامل مشخص شده در این سروده مجاهد است. در ادامه به نشانهشناسی یکی دیگر از سرودههای انقلابی پرداختهایم.
بهاران خجسته باد....
هوا دلپذیر شد، گل از خاك بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید
به جوش آمد از خون، درون رگ گیاه
بهار خجستهفال خرامان رسد ز راه (2)
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم كه پیكار میكنند
به آنان كه با قلم، تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار میكنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد
و این بند بندگی و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان، به هر صورتی كه هست
نگون و گسسته باد، نگون و گسسته باد
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم كه پیكار میكنند
به آنان كه با قلم تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار میكنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد.
نشانه-دال | معنا-مدلول | معنای مقابل |
1. دلپذیر شدن هوا | شرایط حاکم، مساعد شده است و بهار آزادی فرا رسیده است. | زمستان |
2.دمیدن گل از خاک | به ثمر رسیدن تلاش مردم در مسیر انقلاب. | زمستان |
3.پرستو | رهبر که نوید بازگشتش را می دهد. | دشمن |
4.بهارخجسته فال | فرارسیدن آغازی دوباره برای وطن و مردم. | زمستان |
5.خویشان، دوستان، یاران آشنا | کسانی که برای به ثمر رسیدن انقلاب تلاش کردند. | دشمنان |
6.مردان تیز خشم | در اصل این قسمت از سروده یادآور آیه ی 29، سوره ی فتح است که می فرماید:«محمد رسول الله والذین معهم اشداء علی الکفار رحماء بینهم...» محمد رسول خداست و کسانی که همراه اویند در برابر کفار نیرومند و سرسخت و در میان خودشان مهربانند. مردان تیزخشم همان کسانی هستند که برای فرارسیدن پیروزی جنگ و پیکار کرده اند. | دشمنان/کفار |
7.پیکار | لفظ پیکار، وجود خیر و شر را به ذهن میآورد. مبارزهای که میان نیروی خیر و خوبی و نیروی شر و اهریمن صفت، در گرفته است. شاعر در استفاده از این واژه چه بسا سعی داشته که به ویژگی حماسی انقلاب اشارهای داشته باشد. | صلح و آشتی |
8.اهل قلم | قلم و شمشیر، در کنار یکدیگر از اهمیت وافری برخوردار هستند. به معنای دیگر اهل قلم و نظر، پیش از وقوع انقلاب با نظریه پردازیهای خود به هدایت افکار و روشن کردن اذهان مردم کمک کردند و این خود اهمیت کمتری از کسانی که با شمشیر جنگیدند، ندارد. | اهل عمل |
9.تباهی دهر | دهری که به مردم نادان و ظالم زمام مراد میدهد، دهری ست که رو به سوی تباهی در حرکت است. اهل قلم، با کلمات، اذهان خفته و در بند کشیدهی مردم را بیدار میکنند تا بلکه تباهی دهر نزد همگان هویدا شود. | روشن شدن اذهان خفته و دربند کشیده شده ی مردم |
10.چشم جهانیان | جهانیان همان دیگری هستند. همان دیگریای که با دیدن انقلاب اسلامی ایران و دیدن بیداری مردم در برابر طاغوت، شجاعت پیکار را پیدا خواهند کرد. | پیکار مردم در برابر طاغوت |
11.بند بندگی | جهانی که در آن قدرتمند، ضعیفان را استثمار می کند، جهانی است که زنجیر اسارت و بندگی همگان را دربر گرفته است. این مفاهیم اشارهای دارند به آیهی 5 قصص که میفرماید: «و نرید وان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم وارثین» معنی: اراده ما بر این است که بر مستضعفان روی زمین منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثین زمین قرار دهیم، و حکومت آنها را در زمین پابرجا بسازیم. | رهایی و آزادی |
12.بار فقر و جهل | فقر ناشی از استثمار و جهل ناشی از عدم آگاهی از جایگاه والای انسان آزاد. | ثروت و آگاهی |
این سروده ی انقلابی جزو نخستین سروده های انقلابی است که پس از انقلاب و در سال 1357 در گرامیداشت سالروز کشته شدن خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان، از رسانه های عمومی پخش شد.
تحلیل هم نشینی
در بخش اول می توان دالهایی را تشخیص داد که اشاره به فرا رسیدن بهار آرزوها و آمال مردم دارد؛ دلپذیر شدن هوا، گل از خاک بردمیدن و بازگشتن پرستو. عواملی که در این سروده باعث ایجاد و شکل گیری بهار شدند از این قرارند؛ خویشان، یاران آشنا، دوستان، مردان تیز خشم، اهل قلم.
نتیجه گیری
مهمترین مسألهی این پژوهش دست یافتن به مفاهیمی در سرودههای انقلاب است که در بردارندهی درون مایهی اعتراض اجتماعی، انقلاب فرهنگی، نوخواهی در اندیشه، روشن شدن دیدگان سیاه نومیدی و داشتن حس امید نسبت به آینده است. علت داشتن این فرض، شرایط انقلاب است و به نظر میآید که وجود روحیهی نوخواهی متناسب با حال و هوای مردم آن زمان بوده است.
به منظور تأیید یا رد این فرضیه آن چه که در این پروژه انجام گرفت، بررسی 3 نمونه از سرودههای انقلاب بود. برای تحلیل سرودهها از روش نشانهشناسی استفاده شد. هم چنین در جدولی که خاص هر یک از سرودهها رسم گردید، به منظور انجام تحلیل جانشینی، تقابل های دوتایی و معنای مقابل نیز مشخص گردید.
مفاهیمی که در درجهی اول در این سرودهها به چشم میخورد، مضامینی ست که در بردارندهی امید به آینده است. گویی زمانی فرارسیده است که غم ها از دل ها زدوده شده و حکومت طاغوتی که همگان را در بند بندگی کشیده بود، سرنگون گردیده است. بهار شکوفا شدن دوبارهی آرزوها فرا رسیده و نقطهی پایانی بر ظلم و ستم ظالمان گذاشته شده است.
نکتهی بسیار حائز اهمیتی که به عنوان یکی از دستاوردهای این پروژه مشخص گردید، عوامل اصلی معین شده در اشعار انقلابی بود که پیروزی کسب شده در اصل ماحصل همکاری آنها با یکدیگر فرض شده بود. در مقابل این عوامل ایجاد کننده، عوامل بازدارندهای نیز قرار داشتند که با وجود موج آگاهی مردم، نابود شدند. در جدول پایین چند نمونه از عوامل استخراج شده از سرودهها نوشته شده است. هم چنین لازم دیده شد عناصری که در اشعار دال بر نگاه سرشار از امید به آینده هستند نیز مشخص گردد. لازم به ذکر است که موارد نوشته شده در جدول پایین در اصل چند نمونه از ترکیب های اشعار است:
عوامل بازدارنده ی انقلاب دشمنان، سر اهریمنان، خط سیاه، شب خطر، رگبار مسلسلها، دیو، تباهی دهر، قصر بلا، حاکمان تشنهی خون، گرگ و...
عوامل اصلی پیروزی انقلاب صلابت ملت و ارتش و سپاه، باغبان، بلبلان، میوهی امام، خویشان، دوستان و یاران آشنا، مردان تیز خشم که پیکار میکنند. اهل قلم که تباهی دهر را رسوا میکنند. فرشته، مجاهد، از اشک یتیمانت، از خون شهیدانت، لالهای که به بار آمده است. زن و مردی که جامهی رزم پوشیده اند و...
نگاه سرشار از امید و آرزو به آینده دمیده شدن صبح آرزوها، جوانه زدن شاخههای زندگی، دیار گل افشان، دلپذیر شدن هوا، بازگشت پرستو، دمیدن گل از خاک، عطر بهاران، بوی گل و سوسن و یاسمن، بهار خجسته فال، گذشت روزگار از سختیها رو به سوی آسانیها و ...
جدولی که در بالا رسم شده است در اصل در جهت فرض اولیهای بود که پژوهش بر اساس آن انجام گرفت. در پایان لازم میدانم بر این نکته تأکید کنم که با توجه به عمیق بودن روش نشانهشناسی ترجیح داده شد برای ارائهی کاری بهتر تنها به 3نمونه از سرودههایی که به نظر معروفتر بودند، پرداخته شود. از طرفی، به علت نو بودن نسبی این روش و دسترسی به سوابق پژوهشی موفق اندک، دشواری کار دو چندان بود. در هر حال با وجود همهی سختیها امیدوارم کار ارائه شده به منزلهی پلهای برای پیشرفت در پژوهشهای بعدی باشد.
فهرست منابع
چندلر، دانیل (1387)؛ مبانی نشانهشناسی، مترجم: مهدی پارسا،تهران: سوره مهر
کوثری، مسعود (1387)؛ درآمدی بر موسیقی مردمپسند،تهران: دفتر پژوهشهای رادیو