تبیان، دستیار زندگی
بر متدینان به این مذهب دورانی گذشته است که مسائل امامت برای آنان کاملاً واضح نبوده است، و به تدریج این مسائل برای بسیاری از شیعیان روشن شده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع (۱۳)

گزارش کامل میزگرد علمی

نقد تطور تاریخی تشیع

کارشناسان:
حجت الاسلام والمسلمین یوسفی غروی
حجت الاسلام والمسلمین سیدکاظم طباطبایی
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی

دبیر علمی :
حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسی

مرور بخشهای مقاله:

  ١٤    ١٣    ١٢    ١١    ١٠    ٩    ٨    ٧    ٦    ٥    ٤    ٣    ٢    ١  

بخش قبلی را اینجا ببینید

۵- نقد مصداقی تاریخی (ادامه)

آقای یوسفی غروی:

همچنین نویسنده در صفحه‌ی 44 یکی دیگر از نمونه‌های تکامل تشیع را گرفتن خمس معرفی می‌کند. وی می‌گوید: خمس، به عنوان فریضه‌ی مالی، ظاهراً از سال 220، اواخر دوران امامت امام  جواد - علیه السلام -، یعنی پنج  سال پیش از شهادت ایشان، مطرح شد. لیکن روشن نیست که نویسنده در تعیین دقیق این تاریخ به کدام منبع استناد کرده است. در صورتی که خمس دادنِ شیعیان و دریافت کردنِ ائمه - علیهم السلام -، در روایات دوران امام  صادق - علیه السلام - به بعد سوابق متعددی دارد؛ تا آنجا که حتی در اخبار خلفای عباسی در دوران امام کاظم - علیه السلام - در گزارش‌های جاسوسی‌ای که به خلفا می‌دهند، و حتی در کتابی مثل مروج الذهب مسعودی این مطلب انعکاس دارد که «یحمل الیه الخمس وتحمل الیه الاخماس». درباره‌ی علی بن یقطین نیز آمده است: «یحمل اخماسه الی الامام»، و نمونه‌هایی از این دست بسیارند.
 
در بخش دوم کتاب، تکامل مفهوم امامت در بعد علمی و معنوی مطرح گردیده و به غلوّ و تقصیر و میانه‌روی یا راه میانه پرداخته شده است؛ نویسنده مدعی است میان این دو (غلوّ و تقصیر) تکاملی صورت گرفته است. اما باید گفت اگر غلوّ است در عهد خود پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - نیز وجود داشته است. اهل سنت نقل  کرده‌اند مردی خدمت پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - آمد و گفت: چرا شما باید با دیگر مسلمان‌ها فرقی نداشته باشید؟! و چرا باید ما همان‌گونه که همدیگر را می‌بینیم و به هم سلام می‌کنیم به شما هم همان‌طور سلام کنیم؟! اَفلا نسجد لک؟!؛ «آیا بر شما سجده نکنیم؟!» این واقعه در زمان پیغمبر رخ داده است که شیعه به آن معنا مطرح نبوده است تا بگوییم غلوّ فقط در دایره‌ی تشیع بوده است: رگ رگ است این آب شیرین، آب شور. یعنی هم افراط بوده، هم تفریط و هم راه میانه، که چیز تکامل‌برداری نیست و همیشه بوده و هست. مگر می‌شود در زمانی این سه نباشند؟! اختلاف انظار، اختلاف غایات، و اختلاف انگیزه‌ها و اهداف همیشه هست. اتفاقاً اکثر قریب به اتفاق غالیان، انگیزه‌های خالصانه نداشته‌اند، بلکه انگیزه‌های دنیاطلبانه داشته‌اند؛ آنان در پی آن بودند که خود را از این تکلفات شرعی رها کنند. به اینکه مدعی شوند معرفت ما بالاتر است و با این پایه از معرفت دیگر هیچ نیازی به آن عبادات قشری، نظیر نماز و روزه و امثال اینها نداریم. این اعمال در واقع، قشریات و مرآت همان معانی و معارف اعتقادیِ والا و ارجمندند... . پس انگیزه و خاستگاه غلوّ همان است که پیامبر فرمود: الدّنیا رأسُ کلّ خطیئة، و رأس کلّ خطیئة حبّ الدّنیا و تا حب دنیا باشد هم غلوّ هست و هم تقصیر. تقصیر نیز انگیزه‌های مختلفی دارد، و بسیاری از تقصیرها انگیزه‌های دنیوی دارند. اینها البته نیازمند بحث‌های دقیق‌تری است که همانطور که جناب آقای دکتر سبحانی اشاره کردند، ای کاش ما پیش از اینکه چنین کسانی و به این صورت، به قول خودشان آسیب‌شناسی کنند، خود ما این بحث‌ها را با در نظر گرفتن شواهدی که چندین برابر بیش از این شواهد است و مبانی اعتقادات شیعه را تأیید می‌کند، مطرح می‌کردیم.
 
باری، اگر منظور آن باشد که دین به تدریج تبلیغ شده، مگر می‌تواند جز از این باشد؟ هر دینی در هر زمانی همین‌طور بوده است. مگر پیش از این پیغمبری آمده است که یک سره کتابی را بیاورد و تمام مبانی دین و مذهبش از همان آغاز مقرر باشد؟! در تاریخ انبیا و ادیان چنین چیزی نداریم. در اسلام نیز همین‌طور است و بعضی تشریع‌ها هستند که دست کم ابلاغشان به زمان ائمه  - علیهم السلام - موکول شده است، مثلاً نجس بودن ناصبی در زمان پیغمبر مطرح نبوده است، ولی این به معنای تطور و تکامل مذهب نیست، بلکه به این معناست که شریعتی که از سوی پروردگار آمده است مبلغانی دارد که بر حسب اقتضا ابلاغ می‌کنند. چه، در غیر این صورت قرآن کریم را نیز می‌باید کتابی تکاملی به شمار آوریم، و بعد هر سبب نزولی را شاهدی برای جنبه‌ای یا گوشه‌ای از تکامل قرار بدهیم. اما حقیقت آن است که این دید اصلاً دیدگاهی مادی‌گرایانه است
 
از سوی دیگر باید گفت غلوّ و تقصیر و راه میانه، تکامل نمی‌یابند بلکه ادامه و استمرار می‌یابند؛ یعنی این سه همیشه بوده‌اند. در این مقام، همچنین باید به نکته‌ی ظریفی در پاورقی صفحه‌ی 104 اشاره کنم. نویسنده می‌گوید برخی فضلای متأخر نجف اشرف در دیباچه‌ی چاپ برخی کتاب‌هایشان در تنزیه و تقدیس غلات و مفوّضه تا حد امکان کوشیده‌اند! اما وی در تأیید این مدعای خود حتی یک نمونه شاهد نیاورده است. اگر مقصود ایشان کتاب الهدایة الکبری، نوشته‌ی خصیبی است، باید گفت این کتابْ چاپ نجف نیست، و اگر کتاب مشارق انوار الیقین، نوشته‌ی حافظ رجب بُرسی است، باید گفت علمای نجف درباره‌ی آن نوشته‌اند: «فاسدٌ غال فاسد المذهب»، و تمام ملامت‌ها و سرزنش‌ها متوجه ناشر آن شد؛ چون فقط جنبه‌ی مادی و تجاری کار را در نظر داشت. اما به هر روی در همان جا، در شرح حال همین نویسنده (حافظ رجب بُرسی) از قول کتب رجال ما نوشته است این فرد «غالی» و «فاسدالمذهب» است، و نمی‌توان بر اخبار او اعتماد کرد.
 
همچنین از مطلب صفحه‌ی 113 به عنوان نقش راویان حدیث در بحران رهبری، برمی‌آید که این تکاملِ در مذهب و تکامل در امامت نیست، بلکه تکامل در پیروان است. یعنی بر متدینان به این مذهب دورانی گذشته است که مسائل امامت برای آنان کاملاً واضح نبوده است، و به تدریج این مسائل برای بسیاری از شیعیان روشن شده است
 
اما باید گفت این امری غیرطبیعی نیست. امروزه دسترسی ما به اخبارمان واقعاً مانند قدما نیست، چراکه بسیاری از اخبار از ایشان مخفی می‌ماند، و از این روی بود که برای نمونه بعضی از علمای معروف، اصلاً منکر «عالم ذر» می‌شدند و می‌گفتند این موضوع صرفاً یک تشبیه است؛ در صورتی که به قول علامه طباطبایی - رحمه الله - شانزده صحیحه، گذشته از روایات موثقه یا حسنه، بر وجود «عالم ذر» دلالت دارد، اما در آن زمان دسترسی به تمام اخبار برای علمای مذهب مشکل بود.
 
باز از مواردی که نویسنده در باب تکامل مذهب، دچار خلط شده، می‌توان به بخش چهارم صفحه‌ی 301 (ذیل عنوان مناظرات کلامی و نقش متکلمان) اشاره کرد. در این بخش نیز نقش متکلمان در دفاع از مذهب، تکامل در مذهب خوانده شده است. اما این نیز در واقع تکامل در بیان، و تکامل در دفاع است، نه تکامل در اصل عقیده و مذهب.

بخش بعدی را اینجا ببینید

مرور بخشهای مقاله:

  ١٤    ١٣    ١٢    ١١    ١٠    ٩    ٨    ٧    ٦    ٥    ٤    ٣    ٢    ١  

منبع: پایگاه اینترنتی مجمع عالی حکمت اسلامی

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان