نقش حساس انقلابیون در اولین انقلاب اسلامی تاریخ (4)
واکاوی دو انحراف بزرگ بر سر راه انقلابی بزرگ
شاید بتوان گفت مهمترین عاملی که موجب انحراف انقلاب و یا شکست کامل آن می شود، پیدایش انگیزه های منحرف در بین انقلابیون یا سستی آنان در دفاع از انقلاب است. اگر انقلابی بخواهد از این آسیب در امان باشد باید در برابر انحرافها و فرسایشهای درونی مقاومت کرده، اجازه فراگیر شدن آنها را ندهد. مقاومت در برابر انحرافها در برخی مقاطعِ انقلاب اسلامی صدر اسلام به صورتی ناقص و گاه تا حدی قابل قبول اتفاق افتاد. نگاهی به این مقاطع و موضع گیری انقلابیون می تواند درسی برای آنان باشد که پس از قرنها دوباره پرچم توحید را برافراشته، نظامی با آرمان جهانی رسول الله صلی الله علیه و آله تشکیل داده اند. (١)
در میان مقاطع گوناگونی که انقلاب اسلامی رسول الله صلی الله علیه و آله با آنها مواجه شد، سه مقطعِ تعیین رهبری پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله، دوران حکومت عثمان و دوران حکومت امیر المومنین علیه السلام را می توان به عنوان مقاطعی مهم، که نیازمند هوشیاری و مقاومت انقلابیون در برابر انحرافها بوده معرفی کرد.
سرپیچی از رهبر بزرگ انقلاب، اولین انحراف بزرگ
مخالفت صریح و آشکار با دستور رهبر انقلاب انحرافی بود که در ماجرای انتقال حکومت از رسول خدا صلی الله علیه و آله به خلیفه بعد ایشان، اتفاق افتاد. پیروی از دستورات دینی، یکی از اصول یک انقلاب اسلامی است. (٢) اما در ماجرای انتقال قدرت آشکارا از این اصل (٣) عدول شد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به فرمان خدای متعال، بارها (٤) تصریح کرده بود که باید حکومت بعد از ایشان به علی بن ابی طالب علیه السلام منتقل شود و اطاعت از رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز از مهمترین دستورات دین اسلام است.(5) با این حال بلافاصله پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله برخی از بزرگان انقلابی، (٦) اولین انحراف آشکار و بی- پرده از اصول انقلاب را انجام دادند.
آنچه در این برهه از افراد جامعه و خصوصا بزرگان انقلاب انتظار می رفت، روشنگری، تبیین انحراف و پافشاری بر اصول بود.(٧) اما تنها اندک مردمی همراه امام علی بن ابی طالب علیه السلام در برابر این انحراف ایستادگی کردند. در راس انقلابیون، حضرت زهرا سلام الله علیها است که در تمام موضع گیریهای خود در این مدت و به ویژه در خطبه مشهور و بسیار تند (8) خود متذکر انحراف شده، در جهت جلوگیری از آن سخت ترین صدمات را بر خود هموار نمود.(٩) ایشان در خطابی عموم انقلابیون صدر اسلام که افتخاراتی در راه انقلاب داشته اند را چنین مورد سرزنش قرار میدهد:
«ای جوانمردان و بازوان دین و پناهگاهان اسلام! این چه سستی است که در حق من انجام می دهید و چه خواب آلودگی است که در برابر ظلم بر من دچار شده اید؟!» (١٠)
بیان حضرت نشان می دهد در این برهه، سستی در دفاع از انقلاب، آفت فراگیری در بین انقلابیون بوده است.
سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر نیز با امام پیمان خون بسته، با سرهایی تراشیده و شمشیرهایی آماده در منزل ایشان جمع شدند (١١) تا در برابر این انحراف با تمام توان بیاستند. اینان انتقادهایی به مجریان انحراف وارد کرده، در جهت روشنگری اذهان عمومی تلاش نمودند، اما در مجموع، مردمی که دیروز انقلابی بزرگ را به ثمر رسانده بودند، در این آزمون شکست خوردند. (١٢) امیرالمومنین علیه السلام خود در بیانی می فرماید:
«عده ای بر سر این مقام (خلافت بعد از رسول الله) بخل ورزیدند و دیگران نیز با سخاوت آن را به اینان بخشیدند!» (13)
از این بیان، سستی، سهل انگاری و کوتاهی انقلابیون در برابر آنان که عامل انحراف و تصاحب حکومت بودند را می توان فهمید.
حکومت اشرافیت
مقطع دیگری که انحراف از آرمان های انقلاب در آن مقطع، موجب موضعگیری انقلابیون شد، دوران خلافت عثمان است؛ هرچند بودند کسانی که در صدر اسلام در شمار انقلابیون بوده و در این دوران خود از عوامل منحرف به شمار می رفتند. عثمان که خود فردی دنیاگرا و اهل تجمل بود، (14) دست بزرگان حکومتی را در تصرف در بیت المال آنچنان باز گذاشت که ساده زیستی، زهد، تساوی بین مسوولین و مردم و... همگی جای خود را به غارت بیت المال، ثروت اندوزی و تجمل گرایی در بین حکومتیان داد. زبیر در زمان مرگ علاوه بر خانه های بزرگ در بصره و کوفه و مصر و اسکندریه، 1000 اسب و 2000 کنیز و غلام و 50 هزار دینار دارایی، داشت!! طلحه خانه های کاخ مانندی در کوفه و مدینه داشته، تنها درآمد روزانه اش از زمین های عراق، 1000 دینار بوده است!! عبد الرحمن بن عوف آنقدر دارایی داشت که ضرب المثل شده بود. (15) اوضاع شام و حکومت معاویه خود قصه ای پر غصه بود و اینها درحالی بود که بسیاری از این افراد، جزو یاوران نزدیک رهبر انقلاب، رسول الله صلی الله علیه و آله و از بزرگان انقلاب به شمار می رفتند. چنین اوضاعی را عثمان با تساهل ها و بذل و بخششهای بیجا به وجود آورده بود.
بصیرت افزایی خواص آگاه
در این شرایط برخی دیگر از انقلابیون بر اصول پایدار مانده، در برابر این انحرافها موضع گیری کردند. ابوذر خود زندگی بسیار ساده ای در پیش گرفته، عملا با این سیره مبارزه می کرد. او در اثر افشاگری هایش از مدینه اخراج شد. ابوذر به انتخاب خود به شام رفت و در آنجا آنقدر با روحیه انقلابی، دنیاطلبی معاویه و اطرافیانش را مورد حمله قرار داد که موجب شورش فقرا بر ضد ثروتمندان گشت. آنگاه که تهدید و تطمیع معاویه در او اثری نکرد، معاویه مجبور شد نامه ای به عثمان بنویسد:
«مردم دور ابوذر جمع شده اند و می ترسم آنان را فاسد کند اگر نمی خواهی این مردم را از دست بدهی ابوذر را از اینجا ببر». (16)
ابوذر با بازگشت به مدینه، آنقدر به افشاگری ها ادامه داد که عثمان او را به سرزمینی خشک و دورافتاده تبعید کرد تا آنجا تنها بمیرد.
عمار از دیگر انقلابیون با سابقه ای بود که در برابر انحراف عثمان ایستاد. ده نفر از انقلابیون، نامه ای خطاب به عثمان نوشته، انحرافهایش را در آن متذکر شدند. این نامه را عمار برای عثمان برد. عثمان از او پرسید آیا این نامه را او نوشته است و عمار پاسخ داد: «من و برخی دیگر». عثمان نام آنها را پرسید اما عمار پاسخی نداد. در این موقع عثمان دستور داد آنقدر عمار را زدند که بی هوش شد و از دار الاماره بیرونش انداختند!! (17)
حرکت به موقع انقلابی در آزمونی دیگر
ظلم و بی عدالتی عثمان از سویی و روشنگریهای انقلابیون از سوی دیگر موجب شورش مردم مدینه بر ضد عثمان شد. این شورش نهایتا به قتل عثمان منتهی گشت. (18) اکنون دومین مرتبه ای بود که عموم انقلابیون برای تعیین خلیفه مورد آزمایش قرار می گرفتند. (19) اما این بار، ستمها و انحرافهای قبل از سویی و روشنگری برخی انقلابیون از سوی دیگر موجب شد حکومت به امیرالمومنین علیه السلام برسد.
مردم در مسجد النبی جمع شدند تا خلیفه تعیین کنند. أبو هیثم بن تیهان، رفاعة بن رافع، مالك بن عجلان، أبو أیوب أنصاری و عمار بن یاسر در مورد فضایل، سوابق، جهاد و رابطه نزدیک امام علی علیه السلام با رسول الله صلی الله علیه و آله، برای مردم سخن گفتند. این سخنان موجب شد مردم به امام علی علیه السلام روی بیاورند. (20) و با این حرکت به موقع، دوره ی جدیدی از تحولات در تاریخ انقلاب اسلامی صدر اسلام رقم خورد.
همیشه در مسیر انقلاب
مخالفت صریح با دستورات رهبر انقلاب و سرپیچی از اجرای دین، دوری از اهدافی چون عدالت اجتماعی و ساده زیستی و روی آوردن به زندگی اشرافی و تجمل گرایی، دو انحراف به وجود آمده در انقلاب اسلامی در صدر اسلام بود که مقاومت و روشنگری انقلابیون پایدار بر اصول را می طلبید.
در هر مقطعی که انقلابیون به اندازه کافی به این کار همت گماشتند مسیر انقلاب اصلاح شد و در هر دوره ای که از این وظیفه کوتاهی کردند، عدول از اصول، ضربه ای به پیکره ی انقلاب وارد کرد.
پی نوشت:
1) آرمان جهانی رسول الله صلی الله علیه و آله استقرار توحید در سراسر عالم بود و نظام جمهوری اسلامی نیز آرمان نهاییش همین نقطه بلند است.( به عنوان نمونه: «ما مبارزه سخت و بىامان خود را علیه امریكا شروع كردهایم و امیدواریم فرزندانمان با آزادى از زیر یوغ ستمكاران، پرچم توحید را در جهان بیفرازند» صحیفه امام، ج15، ص171. برای مطالعه بیشتر ر.ک: صحیفه امام، ج7، ص 119 و 292 و ج9، ص293، بند6 و 7 و ج15، ص238 و ج15، ص402 و...)
2) آیات فراوانی در قرآن تاکید به اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله دارد مانند: آل عمران32،نساء 59، انفال20، محمد33 و حشر7.
3) رسول خدا صلی الله علیه و آله علاوه بر اینکه حاکم جامعه اسلامی بود، دارای منصب رسالت نیز بود. این ویژگی، موجب می شود اطاعت از ایشان جزو آرمان های تمام نظامهای اسلامی باشد.
4) در ماجرای انذار عشیره در ابتدای دعوت علنی، در حدیث ثقلین، در حدیث منزلت و ... و از همه رسمی تر و مهمتر در واقعه ی غدیر خم.
5) به عنوان نمونه ر.ک: الحشر7، محمد33، نور54، آل عمران32
6) هر چند امروز در بین فرقه های مختلف اسلامی در مورد افرادی چون ابوبکر اختلافاتی وجود دارد اما در صدر اسلام او و یارانش در انظار عمومی جزو متنفذین و بزرگان انقلاب شناخته می شده اند که از اوایل حرکت انقلاب، در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده اند. منظور ما در متن نیز اشاره به همان انظار عمومی در صدر اسلام است وگرنه دیدگاه شیعه در مورد انحراف جریان حکومت بسیار واضح و مستدل است.
7) مسلما وقتی حاکم جامعه، خود چندان به اهداف و آرمانهای انقلاب اعتقاد نداشته باشد، حرکت انقلاب در مسیر این آرمانها نیز کند خواهد شد. به همین دلیل است که انقلابیون باید تمام تلاش خود را کنند که اداره انقلاب به دست افراد غیرانقلابی نیفتد. تفاوت دوران حکومت سه خلیفه با دوران حکومت امام علی علیه السلام خود بیانگر میزان تاثیر حاکم در حرکت انقلابی است. هر چند نهایتا نیز همین نیروهای انقلابی بودند که با ایستادگی در برابر عثمان (هر چند دیر) توانستند انقلاب را به فردی انقلابی بسپارند.
8) مطالبی که آن حضرت در این خطبه بیان می کنند به قدری صریح و تند است که هرکس آن را مطالعه کند خود حدس خواهد زد که جریان انحرافی چه برخورد شدیدی با آن بانوی مکرم خواهد داشت. برای اطلاع بیشتر به متن خطبه رجوع کنید: بحار الأنوار، ج29، ص 236 و دلائل الإمامة، ص111.
9) تمام تلاشهای ایشان مستقیما در جهت جلوگیری از انحراف در مسیر انقلاب بود و برخوردهای شدید کسانی که این انحراف را سازماندهی کردند با ایشان نیز ناشی از همین مبارزه و مقاومت بود و الا ضرورتی نداشت که خود را در بین مردم بدنام کنند.
10) اشاره به ماجرای غصب فدک که خود یکی از تخلفها از دستورات دین و سرپیچی از فرمانهای رسول الله صلی الله علیه و آله بود. بحار الأنوار، ج29، ص243
11) الإحتجاج، ج1، ص81: امام علی علیه السلام به همراه حضرت زهرا سلام الله علیها و دو فرزند خود، شبانه بر در خانه های انقلابیون رفته، از آنها خواست اگر این انحراف را قبول دارند، صبح با سرهایی تراشیده و شمشیر به دست در خانه او جمع شوند. آنان نیز که نمی توانستند منکر انحراف شوند وعده همراهی می دادند اما صبح روز بعد تنها سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر بودند که در منزل حضرت علی علیه السلام حاضر شدند.
12) امیر المومنین علیه السلام در حدیثی می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: «اگر در این آزمون یاور کافی داشتی اقدام کن و الا صبر نما.» این صبر امام بیانگر آن است که ایشان یار کافی نداشته است و این نشان دهنده عدم موفقیت انقلابیون است.
13) نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه162: «فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِین»
14) داراییهای عثمان بسیار سرسام آور است: در زمان قتلش 150 هزار دینار، یک میلیون درهم زمینهای گرانبهایی در قری و حنین و... داشته است. ر.ک: مستدركات أعیان الشیعة، ج3، ص: 59.
15) برای اطلاع بیشتر ر.ک: مستدركات أعیان الشیعة، ج3، ص: 58.
16) مستدركات أعیان الشیعة، ج3، ص: 61.
17) الأوائل، أبو هلال عسكرى ؛ ص193. برای اطلاع بیشتر از جزئیات ر.ک: جمهرة رسائل العرب ؛ ج1 ؛ ص460.
18) هرچند قبل از این مرحله چندین بار بزرگان و از جمله شخص علی بن ابی طالب علیه السلام به عثمان هشدار داده بودند.
19) تعیین ابوبکر اولین مورد این امتحان بود. عمر به دستور و تعیین شخص ابوبکر به خلافت منصوب شد و نام عثمان از شورای شش نفره عمر بیرون آمد. در این دو مقطع انقلابیون نقشی نداشتند. اما بعد از قتل عثمان بار دیگر زمینه برای ایفای نقش مردم فراهم شد.
20) نقض العثمانیة، اسكافى ؛ ص36.