تبیان، دستیار زندگی
فروغ فرخ زاد، احمدرضا احمدی، منوچهر آتشی، محمدعلی سپانلو، رسول یونان و شمس لنگرودی از شاعرانی هستند که تنها شاعر نبوده اند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی شاعران، بازیگر می‌شوند

فروغ فرخ‌زاد، احمدرضا احمدی، منوچهر آتشی، محمدعلی سپانلو، رسول یونان و شمس لنگرودی از شاعرانی هستند که تنها شاعر نبوده‌اند.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
شاعران بازیگر

فروغ فرخ‌زاد، احمدرضا احمدی، منوچهر آتشی، محمدعلی سپانلو، رسول یونان و شمس لنگرودی که در سی و سومین جشنواره سینمای فجر فیلم "احتمال باران اسیدی" را روی پرده نمایش دارد، از شاعرانی هستند که فقط شاعر نبوده‌اند. در میان این اسامی بعضی از جمله احمد رضا احمدی، منوچهر آتشی و رسول یونان کمترین تجربه را داشتند و بعضی نیز همچون محمد علی سپانلو و خصوصا فروغ فرخزاد بیشتر با این مدیوم در ارتباط بودند.


فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد در این میان شاید بیش از همه با سینما مراوده داشته است. او نه تنها در فیلم‌هایی از ابراهیم گلستان از جمله "خشت و آینه" بازیگر بوده، بلکه در تئاتر و البته حوزه کارگردانی نیز تجربه‌های موفقی داشته است. فیلم "خانه سیاه‌ است" به کارگردانی فروغ فرخزاد و تهیه کنندگی ابراهیم گلستان در سال ۱۳۴۲ در پی دیدار فروغ فرخزاد از آسایشگاه جذامیان بابا داغی تبریز ساخته شد. این فیلم را می توان حاصل همکاری فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان دانست که جایزه بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن خود کرد.

احمدرضا احمدی و رسول یونان
احمدرضا احمدی، معروف‌ترین شاعر موج نوی ایران تجربه سینمایی هم داشته است. احمدرضا احمدی سال 1351 در فیلمی از داریوش مهرجویی بازی می‌کند. "پستچی" در زمان خود از موفق‌ترین ساخته‌های مهرجویی به حساب می‌آمد که انعکاس بین المللی نیز داشت.
رسول یونان هم در فیلم "فلامینگوی شماره 13" همبازی شمس لنگرودی بوده است. یونان با بیان این‌که بازیگری برایش اتفاقی نبوده است درباره این تجربه می‌گوید: من نمایشنامه هم می‌نویستم و سال‌ها قبل تئاتر کار می‌کردم. با مقوله بازیگری آشنا بودم. در این فیلم هم شخصیت "سلیمان" به من نزدیک بود و کارگردان گفت بازی کنم. بعد از آن هم یکی دو پیشنهاد داشتم که به شخصیتم نزدیک نبودند و قبول نکردم، ولی اگر پیشنهادی باشد که شخصیت فیلم به من نزدیک باشد، باز هم بازی می‌کنم. تجربه خوبی است.

منوچهر آتشی و محمد علی سپانلو
از طرف دیگر منوچهر آتشی نیز تک تجربه‌ای در سینما به واسطه حضور در فیلم "آرامش در حضور دیگران" اثر ناصر تقوایی داشته است. در این فیلم محمد علی سپانلو نیز به عنوان بازیگر حضور دارد. سپانلو البته در جرگه شاعرانی قرار می‌گیرد که تجربه‌های سینمایی بیشتری داشته است.
سپانلو در سال 1380 در "رخساره" - فیلمی به کارگردانی امیر قویدل، نویسندگی محمدهادی کریمی و تهیه‌کنندگی غلامرضا موسوی- به ایفای نقش پرداخت و با میترا حجار همبازی بود. سپانلو همچنین در فیلم "شناسایی" (1366) به کارگردانی و نویسندگی محمدرضا اعلامی، "ستارخان" (1351) به کارگردانی علی حاتمی و بازیگری علی نصیریان، عنایت بخشی و عزت‌الله انتظامی به ایفای نقش پرداخته است.

سلام آقای سوپر استار! /شمس لنگرودی و "احتمال باران اسیدی"

شمس لنگرودی امسال با بازی در فیلم "احتمال باران اسیدی" اثر بهتاش صناعی‌ها در سی و سومین جشنواره سینمای فجر حضوری دوباره در سینما را تجربه کرد. البته خودش می‌گوید آمدنش به بازیگری ناگهانی نبوده است و در سن 22 سالگی در یک فیلم کوتاه بازی کرده است و دهه 50 نیز در کلاس‌های بازیگری اسکویی‌ها شرکت داشته است.
او پیش از تجربه سینمایی "احتمال باران اسیدی" که نخستین بار در جشنواره امسال سینمایی فجر به نمایش درآمد تجربه بازی در فیلم "فلامینگوی شماره 13" هم داشت.
تجربه دوباره بازیگری شمس لنگرودی به واسطه "احتمال باران اسیدی" و البته حرف‌هایش خودش درباره حضورش در سینما این ظن را قوی می‌کند که شمس به فعالیتش در سینما بیش از این‌ها ادامه دهد.
شمس پیش از این نیز تجربه‌ای در حوزه موسیقی داشته است و با خواندن ترانه‌ای نشان داد که علاقه دارد در این حوزه نیز فعال باشد.
فروش جالب توجه شعرهای شمس در قیاس با دیگر مجموعه شعرهای این روزهای بازار کتاب، حضور او در زمینه موسیقی و البته سینما که مدیومی با مخاطبانی فراگیرتر است، از شمس چهره‌ای رسانه‌ای ساخته است. شمس لنگرودی را اگر تا پیش از این شاعری مردمی -به دلیل فروش آثارش- می‌شناختیم، حالا نیز می‌توانیم شاعری بدانیم که دوست دارد بازیگر شود؛ بازیگری مردمی. او به دلیل سابقه ادبی‌اش می‌تواند بازیگری قلمداد شود که به فروش فیلمش کمک کند. به یقین کارگردانی هم که او را برای بازی نقشی خاص انتخاب می‌کند به این دورنما نیز نظر دارد.

شمس لنگرودی

سخنان شمس لنگرودی، به بهانه اکران فیلم سینمایی «احتمال باران اسیدی» :اساسا زندگی بازی است و هرکسی برای بازی در زندگی راهی پیدا می کند و به واسطه آن سرگرم و راضی می شود؛ به نظر من رضایت خاطر انسان از زندگی مهم است.این موضوع در هنر این نمود بیشتری دارد؛ چراکه هنر اساسا بازی است و در بازی زندگی، شعر، نمایشنامه، سینما و موسیقی هرکدام به نحوی بازی های تو در توی زندگی هستند لذا هر هنرمندی احساس کند در شاخه دیگری غیر از هنر اصلی اش استعداد دارد باید برود و به سایر استعدادهایش نیز بپردازد؛ برای مثال من استعداد نقاشی ندارم ولی استعداد موسیقی و بازیگری از همان ابتدا در وجود من بوده است و به همین دلیل سال ۱۳۵۰دوره بازیگری دیدم ولی بعد به دلایلی از آن دور شدم؛ اما بعدها که به من پیشنهاد نقش شد دیدم می توانم این کار را بکنم؛ بازیگری مغایرتی با شاعری ندارد کما اینکه فروغ فرخزاد هم شعر می سرود، هم تئاتر بازی می کرد و هم فیلم مستند میساخت؛ در دنیا این رویه متداول است برتولت برشت کارهای بسیاری در حوزه های مختلف هنر دارد؛ اکتاویو پاز هم تاریخ می نوشت، هم شاعر بود و هم دیپلمات؛ زیرا شاخه های هنر تناقضی با هم ندارند.
اهمیت فیلم نامه و نقش «منوچهر» :فیلمنامه برایم مهم است و این نقش را پذیرفتم اتفاقا به این دلیل که با چهره شناخته شده من در شعر فاصله داشت؛ شخصیت آدمی که به جهان تنهایی پرتاب شده و نمی داند چه کند برایم جذاب بود می خواستم مدتی با آن زندگی کنم، مسیری که این شخصیت رفته بود که از تنهایی بیرون بیاد برایم جالب بود به همین دلیل سناریو را قبول کردم. من بسیار با احتیاط وارد سینما شدم؛ وانگهی پس از کارهای حوزه شعر و تالیف «تاریخ تحلیلی شعر نو» خسته بودم و می خواستم قدری از فضای خودم فاصله بگیرم به همین دلیل بازی در این فیلم برایم لذت بخش بود.


منابع:
هنرآنلاین
هنرنیوز