تبیان، دستیار زندگی
سایت فرهنگی اطلاع رسانی تبیان در مقاله ای دینی به ریشه یابی «وهن پیامبر گرامی اسلام(ص)» پرداخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ریشه‌یابی توهین‌ها به پیامبر اسلام(ص)

یامبر اسلام(ص)

سایت فرهنگی اطلاع‌رسانی تبیان در مقاله ای دینی به ریشه یابی «وهن پیامبر گرامی اسلام(ص)» پرداخت.
به گزارش روابط عمومی، بخش حوزه علمیه موسسه فرهنگی اطلاع‌رسانی تبیان این مقاله را پس از توهین های اخیر به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام (ص) تهیه و منتشر کرده است.

حجت‌الاسلام حبیب الله بابایی در این مقاله می نویسد:«خاستگاه این توهین‌های امروز در فرانسه و قبلا در آمریکا و جاهای دیگر در کجا است؟ به نظر می‌رسد علاوه بر تناقض‌آلود بودن موضوع «آزادی بیان» که برای تأمین کرامت انسانی در غرب مورد تأکید واقع شده و در عین حال با آزادی در توهین به دیگران خلط گردیده است، باید ریشه‌ های این نوع از توهین را در رسانه‌های غربی جستجو کرد که چهره‌ای منفور از مسلمانان و نمادهای اسلامی در ایران، افغانستان و عراق نشان می‌دهند که مخاطب غربی،تصویری بسیار بد و هولناک از انسان مسلمان امروز در ذهن درست می‌کند. بی‌حرمتی به تقدسات و توهین به پیامبران (هم در زمان حیات و هم بعد از وفات آنها) در تاریخ گذشته غرب و شرق (در تاریخ بشریت) سابقه داشته است و بسیاری از مردمان به موجب تعلقات دنیوی‌ شان و ناهمخوانی آن با دکترین پیامبران الهی، درصدد آزار و اذیت آنها برآمده‌اند. این توهین و حرمت‌شکنی، در صدر اسلام در مورد پیامبر گرامی اسلام در مکه بارها رخ داد؛ به‌گونه‌ای که آن حضرت فرمودند: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت»، که هیچ پیامبری مانند من مورد اذیت و آزار قرار نگرفت. همین بی‌ مهری در مورد حضرت عیسی - علیه‌السلام - نیز انجام یافت و نه‌تنها خود ایشان بلکه پیروان وی نیز (مسیحیان) چند صد سال (تا ظهور کنستانتین)، در غرب مورد آزار و اذیت امپراتوران روم (مانند نرون) قرار گرفتند. این اذیت‌ها و بی‌حرمتی‌ها تنها از سوی غیرمومنان به آن دین صورت نمی‌گرفت، بلکه گاه خود مومنان به آن دین نیز در این‌گونه حرمت‌شکنی‌ها پیش‌قدم می‌شدند که نمونه‌های تلخ آن را در تاریخ اسلام به‌ویژه در برخورد با ائمه معصومین - علیهم‌السلام - و به‌خصوص در واقعه عاشورا می‌توان مشاهده کرد. نکته مهم اینکه اهانت به مقدسات و انسان‌های الهی، صرفا به موجب فقدان شناخت از آنها نبوده است؛ آنچه موجب این اهانت‌ها و حرمت‌شکنی‌ها بوده، نه فقدان معرفت، بلکه فقدان مناسبت وجودی و هویتی افراد موهِن با مقدسات و انسان‌های متعالی بوده است. چه‌بسا کسانی پیامبر گرامی اسلام را به‌خوبی می‌شناختند، لیکن چون در سلوک شخصی‌ شان اهل دنیا بودند، مناسبت وجودی و معنوی را با آن پیامبر از دست می‌دادند و آنگاه توهین به متعالی‌ترین انسان‌ها برای‌شان سهل و آسان جلوه کرد. بر این اساس، نبودِ مناسبت، مزاج آدمی را ولو اینکه شناختی هم از مقدسات داشته باشد، تغییر داده و او را در تعامل با امور متعالی، جری و گستاخ می‌کند. این، مسئله‌ای است مشترک میان انسان مسلمان و یهودی و مسیحی.توهین به مقدسات و پیامبران الهی، صرفا به موجب فقدان مناسبت سلوکی و معنوی نیز نبوده است، بلکه برخی از عوامل فرهنگی نیز این مسئله را در طول تاریخ تشدید کرده و انگیزه‌های تازه‌ای را در انجام این رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی موجب گشته است. مثلا یونانیان در دوره باستان، نه فقط ایرانیان، بلکه هر آن کس که پدر و مادر هلنی نداشت، بربر می‌ نامیدند. همین نوع نگرش به دیگربودها، در مناسبات آنها با کشورهای دیگر، تمدن‌های دیگر (چه تمدن‌هایی که پیرامون یونان بودند، مانند تمدن کرت یا تمدن آکئی‌ها، و چه آنهایی که از یونان فاصله داشتند)، و نیز با ادیان دیگر تأثیر می‌گذاشت و یونانیان افراد و ادیان متعلق به دیگری را نیز افراد و ادیان بربر و فرودست می‌ پنداشتند. حالتی که یونانیان نسبت به شرقی‌ها داشتند، همواره حالتی نفرت‌انگیز بود؛ به‌گونه‌ای که شرقیان در نظر آنان انسان‌های وحشی قلمداد می‌شدند. یونانیان در زمان اسکندر، بعد از حمله به ایران، از اینکه با ایرانیان غذا بخورند، ناراضی بودند. برای آنها رفتار مساوی با بربران ایرانی، توهین به نژاد هلن تلقی می‌شد. این نوع نگرش غربی‌ها به شرقی‌ها، باعث گردید که آنها چه در زمان اسکندر مقدونی، چه در دوره جنگ‌های صلیبی و چه بعد از ورود ناپلئون به مصر، همواره در ستیز با دیگرانِ شرقی باشند و در رد آنها بکوشند. به موجب همین نگرش بود که یونانیان و سپس غربی‌ها، در عین اینکه به دین و تمدن ایرانیان (قبل از اسلام) و تعالی تمدن اسلامی مذعن بودند، در مواجهه با مسلمانان همواره متکبر و خودبین باشند. علیرغم این همه تکبر در برابر ایرانیان، آنها در مواجهه با دین ایرانیانِ قبل از اسلام، آیین خود را باختند و در برابر خدایان شرقی تسلیم شده و خدایان خود را به فراموشی سپردند.همین‌طور در زمان جنگ‌های صلیبی نیز سربازان صلیبی در برخورد با دین مترقی اسلام در سرزمین‌های اسلامی، در دین خود تردید کرده و نسبت به مسیحیت بدگمان شدند و وعده‌های پیروزی مسیحیت را دروغ انگاشتند.»

متن کامل این مقاله در نشانی بخش حوزه علمیه تبیان قابل مشاهده است.

تنظیم: هومن بهلولی