تبیان، دستیار زندگی
قراین و نشانه های اشاره شده، روشن می سازند که موضوع دوازده امام در دوره ی غیبت صغرا برای مردم و محدثان کاملاً روشن بوده و در نگاشته های آن دوره انعکاس یافته است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع (١١)

گزارش کامل میزگرد علمی

مجمع عالی حکمت اسلامی

کارشناسان:

حجت الاسلام والمسلمین یوسفی غروی

حجت الاسلام والمسلمین سیدکاظم طباطبایی

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی

دبیر علمی :

حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسی

مرور بخشهای مقاله:

  ١٤    ١٣    ١٢    ١١    ١٠    ٩    ٨    ٧    ٦    ٥    ٤    ٣    ٢    ١  

بخش قبلی را اینجا ببینید

٤- احادیث اثناعشر در بین شیعه (ادامه)

آقای طباطبایی:

٤. روایت سوم و چهارم این عنوان، از کتاب سلیم بن قیس هلالی نقل شده است. این کتاب، به شدت آماج هجوم و اعتراض جناب آقای مدرسی قرار گرفته است. ایشان معتقد است این کتاب افزوده‌های فراوانی در دوره‌های بعد داشته است که از جمله آن افزوده‌ها، روایات دوازده امام‌اند. ایشان با استناد به پیش‌فرض ناآگاهی شیعیان از احادیث دوازده امام، این روایت را از الحاقات و افزوده‌های این کتاب می‌شمرد. از بررسی دو روایت کتاب سلیم در کتاب کافی این نکته‌ها به دست می‌آید:

١-٤. گزارش ثقه الاسلام کلینی از کتاب سلیم بن قیس به‌معنای آن است که این کتاب در اواخر سده سوم در اختیار محدثان مدرسه حدیثی قم بوده است و آنان به این کتاب اعتماد داشته‌اند. حدیث دوازده امام نیز در آن دوره در نسخه‌های کتاب سلیم وجود داشته است؛

٢-٤. طرق و اسنادی که ثقة الاسلام کلینی برای این دو روایت نقل می‌کند شگفت‌انگیز است. مجموعه اسناد این دو روایت، از 27 طریق تشکیل شده که از پرشمارترین طرق برای یک روایت در کتاب کافی است. (طریق‌های بیست‌وهفت‌گانه از شفاف کردن اسناد با توجه به حیلوله در اسناد می‌آید که فرصت مبسوط آن در اینجا نیست. برای آشنایی بیشتر، ر.ک: برنامه نرم‌افزاری «درایة النور» در همین قسمت)؛

٣-٤. در اسناد متصل به کتاب سلیم بن قیس نام افرادی همچون ابن ابی عمیر و حماد بن عیسی به چشم می‌آید که نشانه شهرت این کتاب و معروف بودن آن نزد محدثان شیعی در سال های 180 تا 220 هجری است. بنابراین هم کتاب سلیم و هم روایات دوازده امام موجود در آن، در آن سال‌ها شناخته‌شده بوده‌اند، و بدین ترتیب استناد ما به روایات کتاب کافی از کتاب سلیم، بدون وارد شدن در بحث‌های مربوط به این کتاب خواهد بود؛ اگرچه اعتماد بر این بخش از کتاب سلیم بن قیس را نیز افزایش می‌دهد؛

٥. دقت در روایات کتاب کافی، شبهه مولف درباره روایت مندرج در تفسیر قمی را نیز برطرف می‌سازد. ایشان برای تردید در روایت کتاب تفسیر قمی، استدلال می‌کنند که با توجه به افزوده‌ها و الحاقات کتاب تفسیر علی بن ابراهیم در دوره‌های پسین، محتمل است این روایت نیز از افزوده‌های بعدی باشد.

گزارش کلینی به نقل از علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر موید نقل کتاب تفسیر قمی از روایت دوازده امام است. این دو روایت با یکدیگر همخوانی کامل دارند و سبب زوال شبهه ایشان می‌شوند؛

٦. توجه به مجموعه کتاب کافی، ما را با نکات مهم‌تر و دقیق‌تری آشنا می‌سازد. استدلال مولف کتاب مکتب در فرآیند تکامل بر ناآشنایی شیعیان با احادیث دوازده امام پیش از سال‌های 350 هجری آن بود که وجود باب دوازده امام در کتاب کافی با توجه به جای گیری نامناسب آن نشان می‌دهد این باب از افزوده‌ها و الحاقات بعدی است. حتی اگر این شبهه را وارد بدانیم و از کل این باب چشم بپوشیم، باز هم استدلال ایشان اثبات نخواهد شد؛ زیرا:

١-٦. ثقة الاسلام کلینی پیش از این عنوان دوازده باب با عنوان «الاشارة و النص» آورده است که متون مرتبط با امامت هر یک از امامان - علیهم السلام - را ذیل عنوانی مشخص گرد آورده است. (محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 1، ص 292 - 328). این روایات و این عناوین، نشانه‌ی شهرت روایات مربوط به هر یک از امامان - علیهم السلام - در دوره مرحوم کلینی است؛

٢-٦. در این گروه از روایات، اسامی امامان - علیهم السلام - به‌صراحت یاد شده و ترتیب دقیق آنان نیز کانون توجه قرار گرفته است؛

٣-٦. ثقة الاسلام کلینی پس از گزارش روایات امام مهدی - علیه السلام -، موضوعات مرتبط با غیبت ایشان را مطرح می‌سازد؛ طولانی بودن غیبت را یادآور می‌شود؛ و «کذب الوقاتون» را گزارش می‌کند. بنابراین، دیدگاه مرحوم کلینی در اوایل سده چهارم و در دوره غیبت صغرا این است که شمار امامان مشخص است؛ یازده امام پیشین به شهادت رسیده‌اند؛ دوره غیبت آغاز شده است؛ این دوره طولانی است؛ زمان پایان دوره‌ی غیبت نامعلوم است؛ و هیچ‌کس نمی‌تواند زمانی برای ظهور تعیین کند؛

٤-٦. ثقة الاسلام کلینی در ادامه‌ی مباحث مربوط به حجت و امامت، چهارده باب تاریخی را می‌گشاید و به زندگانی پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم -، فاطمه‌ی زهرا - سلام الله علیها - و دوازده امام - علیهم السلام - می‌پردازد (کافی، ج 1، ص 439-525). بنابراین، برداشت ثقة الاسلام کلینی از گزارش‌های تاریخی امامان - علیهم السلام - نیز اثبات دوازده امام و وصی بوده است؛

٥-٦. آیا منصفانه است که با وجود تصریح ثقة الاسلام کلینی بر «الاشارة و النص علی الائمة الاثنی عشر» و گزارش مفصل تاریخی ایشان درباره‌ی دوازده امام - علیهم السلام -، باب «ما جاء فی الائمة الاثنی عشر» را الحاقی به شمار آوریم که شاید دیگران بر این کتاب افزوده‌اند؟ با توجه به قراین بالا می‌توان گفت پافشاری بر نظریه‌ی طرح بحث دوازده امام - علیهم السلام - پس از غیبت صغرا، گونه‌ای تعصب بیجا و ناپسند بر ادعاهای غیرعلمی است؛

٦-٦. شیوه‌ی چینش روایات کتاب کافی، اسناد گوناگون، و افراد برجسته‌ی موجود در اسناد آن، کاستی و ضعف ادعای نویسنده‌ی کتاب مکتب در فرآیند تکامل را اثبات می‌کند. حتی اگر فردی بیرون از دایره‌ی باورهای شیعی و با فرض قبول وثاقت مرحوم کلینی و افراد برجسته‌ی دیگر موجود در اسناد، به این روایات توجه کند، نتیجه‌ای جز این نخواهد گرفت؛ حال آنکه نویسنده‌ی کتاب فردی حوزوی و معتقد به مبانی حدیثی و رجالی شیعه است و استنتاج خویش را بر پایه‌ی این مبانی سامان داده و به جوامع علمی غیرشیعی معرفی کرده است؛

٧. توجه به کتاب الامامة و التبصرة نیز می‌تواند معیار سنجش ادعای جناب آقای مدرسی باشد. نسخه‌های خطی این کتاب به شکل ناقص در اختیار ما قرار گرفته است. مصحح محترم کتاب مزبور، جناب آقامحمدرضا حسینی جلالی است که پس از گزارش 88 روایت موجود در نسخه‌ی خطی، به بازیابی دیگر روایات مرتبط با مبحث امامت در آثار شیخ صدوق - رحمه الله - پرداخته است، و روایات گزارش شده از ابن بابویه را با عنوان مستدرک کتاب الامامة و التبصرة بدان ضمیمه کرده است. 78 روایت در این مجموعه گرد آمده است که تقریباً معادل تعداد روایات نسخه‌ی خطی است. این مجموعه، روایاتی است که شیخ صدوق در کتاب‌های کمال الدین و خصال به نقل از پدر خویش، نقل کرده است، که به احتمال فراوان از کتاب الامامة و التبصرة بوده است. در این مجموعه، بیش از بیست روایت درباره‌ی شمار امامان، نام‌های آنان و مباحث مرتبط با ایشان مندرج است که نشانِ شهرت آن متون در دوره‌ی ابن بابویه است. ابن بابویه هم‌دوره و هم‌طبقه‌ی ثقة الاسلام کلینی است و در سال 329 هجری، یعنی پایان غیبت صغرا، درگذشته است؛

٨. تقریباً تمام روایات اشاره شده در بند پیشین، از جناب سعد بن عبدالله - رحمه الله - نقل شده است. سعد بن عبدالله از محدثان بزرگ و مشهور مدرسه‌ی حدیثی قم در عصر حضور امامان - علیهم السلام - است که به سال 290 هجری درگذشته است.

شمار فراوان روایات دوازده امام به نقل از سعد بن عبدالله قمی، نشان می‌دهد که او نگاشته‌ای خاص درباره‌ی امامان داشته، که به ظن قوی، کتاب بصائر الدرجات بوده است. اگرچه این کتاب اکنون در اختیار ما نیست، با استفاده از روایات موجود در کتاب شیخ صدوق به نقل از پدرش به نقل از سعد بن عبدالله می‌توان آن کتاب را بازسازی کرد؛

٩. قراین و نشانه‌های اشاره‌شده، روشن می‌سازند که موضوع دوازده امام در دوره‌ی غیبت صغرا برای مردم و محدثان کاملاً روشن بوده و در نگاشته‌های آن دوره انعکاس یافته است. نگارش‌های اواخر دوره‌ی غیبت صغرا اکنون در اختیار ما هستند و ما از طریق این کتاب‌ها، به مصادر دوره‌ی آغازین غیبت صغرا دسترس داریم و اثبات می‌کنیم که این نوشته‌ها در دسترس و پیش چشم شیعیان بوده‌اند؛

١٠. گفتار بالا بدان معنا نیست که اسامی همه‌ی امامان به راحتی در اختیار همه‌ی شیعیان قرار داشته است؛ زیرا این موضوع، امری کاملاً سرّی بوده و فقط در اختیار خاصان قرار می‌گرفته است. بنابراین اگرچه شیعیان از شمار امامان آگاهی داشتند، همه‌ی آنان از اسامی ایشان باخبر نبودند. در نیمه‌ی سده‌ی سوم، و پیش از دوره‌ی غیبت، موضوع اسامی امامان کانون توجه شیعیان قرار گرفت و در کتاب‌های آنان نوشته شد. در اوایل دوره‌ی غیبت صغرا و پس از برطرف شدن محذورهای موجود درباره‌ی آشکار شدن نام‌های امامان، این موضوع در کتاب‌های حدیثی شیعه علنی شد و به اطلاع همگان، یعنی شیعیان، اهل سنت و حتی حاکمان رسید.

دکتر عباسی:

بدین ترتیب روایاتی که ائمه‌ی اثناعشر را بیان می‌کنند، در کافی هم هستند. به‌ویژه در اسناد جناب کلینی هیچ خدشه‌ای به چشم نمی‌آید. دست کم تا چند نفر از رجال سند و زمان این روایات را به هفتاد تا هشتاد سال پیش از کلینی و در پایان دوره‌ی حضور هم می‌رسانند؛ یعنی به محمد بن یحیی العطار، علی بن ابراهیم و گاه پیش‌تر از اینها؛ اسنادی که از نظر تاریخی برای امثال جناب آقای مدرسی قابل خدشه نیست، و پیداست که این روایات، دست کم در اواخر دوره‌ی ظهور کاملاً مطرح بوده‌اند، ولی چنان‌که اشاره فرمودند، مسئله‌ی ائمه‌ی اثناعشر با عصمت و مسئله‌ی علم غیب و ولایت تکوینی تفاوتی دارد. این موضوع به هر حال از اسرار آل محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - به‌شمار می‌آمده و بنا نبوده است در نخستین روزهای امامت شیوع پیدا کند. از این روی، در میان اصحاب اولیه، سرّ تلقی می‌شده ولی نزد اصحاب خاص معلوم بوده است. ادله‌ی فراوانی نیز بر این مدعا وجود دارد که در فرصتی دیگر باید به آنها پرداخت.

بخش بعدی را اینجا ببینید

مرور بخشهای مقاله:

  ١٤    ١٣    ١٢    ١١    ١٠    ٩    ٨    ٧    ٦    ٥    ٤    ٣    ٢    ١  

منبع: پایگاه اینترنتی مجمع عالی حکمت اسلامی

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان