جرأتی برای انقلاب درونی!
اینکه انسان بتواند صفات رذیله را از دل بکند و حسود نباشد و خیلی جرأت میخواهد که کسی بگوید من حسود نیستم. متکبر و خودخواه نباشد و دنیاپرست و ریاست طلب نباشد. این رذایلی که بیش از چهل رذیله در درون ماست، یکی یکی نابود کند.
این روزها همه جا صحبت از انقلاب است و شعارهایی انقلابی در و دیوار شهر را پوشانده است، انقلاب یعنی یک تحول یک دگرگونی و تغییر.
انقلاب در هر زمنیه ای می تواند رخ دهد ، در عرصه سیاسی، اقتصادی و ... و می تواند ابعاد کوچک یا بزرگتری داشته باشد مثل انقلاب جهانی، انقلاب منطقه ای و یا یک انقلاب شخصی ، وقتی کسی ناگهان از بیخ و بن خودش را تغییر می دهد می گوییم فلانی انقلاب کرده است. چقدر خوب است که در این حال و هوای انقلابی ما هم یک انقلاب شخصی در درون خودمان داشته باشیم رژیم ستمگر گناهکار را بیرون کنیم و روح پاک و فطرت اصلی خود را به حکومت وجودمان برسانیم.می توانیم به آرامی شروع و کنیم اما با اراده و مداوم کار کینم تا به پیروزی برسیم. برای اینکه بتوانیم در این مسیر موفق باشیم خوب است از تجربیات کسانی که این راه را رفته اند و سالهاست زحمت کشیده اند کمک بگیریم، اگر قصد انقلاب در وجود خودتان را دارید رهنمودهای حضرت آیت الله مظاهری می تواند کمک خوبی برای همه ما باشد. راهکارهای انقلابی از آیت الله مظاهری
آیت الله مظاهری میگوید : شما نمیتوانید واجبی در اسلام پیدا کنید که از تهذیب نفس واجبتر باشد. نماز واجب است و خیلی سفارش شده است. کسانی که گناهان کبیره را هفتصد تا میشمارند، اول ترک نماز است و آن کسانی هم که گناهان کبیره را هفت مورد میشمارند، اول ترک نماز است.
اینکه انسان و مخصوصاً جوانها، که حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» به ما خیلی سفارش میکردند که تا جوانید خود را اصلاح کنید و تا جوانید، درخت رذالت را از دل بکنید و الاّ اگر در حال جوانی بی اعتنا باشیم، کم کم رسوخ میکند و ریشه دار میشود و آنگاه کندن درخت رذالت در سرحد محال است.
لذا بزرگان و من جمله حضرت امام در درسهای اخلاقی این جمله را زیاد به ما سفارش میکردند که تا جوانید هم قدرت شما بیشتر است و هم ریشه کمتر است و هم توفیق الهی برای جوانها بیشتر است.
تا جوانیم باید خودسازی کنیم و متکبر و خودخواه نباشیم و لجوج و عنود نباشیم و ریاست طلب نباشیم و هرکدام از اینها اگر گل کند، عالم را آتش میزند. یک آدم ریاست طلب، اگر فرصت پیدا کند، حاضر است دو ثلث جهان را بکشد، برای اینکه در یک ثلث دیگر حکومت کند. اینجا و آنجا هم ندارد.
هر کس به اندازه قدرتش، یک دفعه این ریاست طلب، عرضه ندارد و در خانه به زن و بچه پرخاشگری میکند و این اگر قدرت داشت به جهان پرخاشگری میکرد. در مقابل خانم و بچهها عصبانی میشود. آدم حسود، اگر به راستی فرصت پیدا کند، همین حسادتش موجب میشود که عالم را به آتش بکشد.
اگر انسان خودسازی نکند و این صفات رذیله در دل رسوخ کند، پستتر از هر جنبده و میکروب سرطان است و پست تر از میکروب سرطان کسی است که خودسازی نکرده باشد و صفات رذیلهای در دلش رسوخ کرده باشد. با کمال معذرت هم بگویم همه ما صفات رذیله داریم و کسی نمیتواند بگوید صفات رذیله ندارم، الاّ اینکه معصوم من اول الامر نور مطلق باشد.
«خلقکم الله انوارا و جعلکم بعرشه محدقین»[1]
اما هر که باشد و هرچه باشد، این صفات رذیله هست و باید با اختیار خودش این صفات رذیله را رفع کند. این، کار شبانه روزی میخواهد و الاّ شیطان درون با شیطان برون با هم هماهنگ میشوند و جثهای که بدتر از هر درندهای هست، میسازند و بدتر از هر میکروبی است، میسازند. لذا برای اجتماعش به اندازه قدرتش از هر سگ درندهای درندهتر است. اینکه قرآن میفرماید از اوجب واجبات است. سوره والشمس مختص همین است و 11 قسم میخورد و بعد از یازده قسم میفرماید:
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها، وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»[2]
رستگاری فقط و فقط از کسی است که مهذب باشد و درخت رذالت را از دل کنده باشد. بعد با چند تأکید که تقریبا 17 تأکید میشود، میفرماید: بدبخت کسی است که صفت رذیلهای بر دلش حکمفرما باشد.
پستتر و شرتر از هر جنبدهای آنست که عقل دارد و تعقل ندارد و فکر دارد و تفکر ندارد و الاّ اگر فکر کند و عاقبت اندیش باشد، نباید به اینجا برسد. قرآن میفرماید: «وَ لا یَخافُ عُقْباها»[3]
چه کسانی در انقلاب درونی موفقند؟
آنها که قابل انعطاف هستند و تفکر دارند و زیر بار میروند، وقتی میشنوند که کسی قرآن میخواند، جاذبه قرآن آنها را به گریه میاندازد و مسلمان میشوند و میگویند حق را دیدیم، پس چرا زیر بار حق نرویم؟ یک دسته هم قرآن میفرماید: کارشان به اینجا میرسد که در غدیر خم به پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میگوید این کار از خودت بود یا از خدا بود؟ پیغمبر میفرماید از خداست، مگر ندیدی که گفتم جبرئیل آمده و آیه «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً»[4] را نشنیدی؟! گفت: من نمیتوانم ببینم و از خدا بخواه که سنگی بیاید و مرا نابود کند.
«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»[5]یغمبر فرمودند: از میان ما بیرون برو آنگاه سنگ میآید و نابودت میکند.
رستگاری فقط و فقط از کسی است که مهذب باشد و درخت رذالت را از دل کنده باشد. بعد با چند تأکید که تقریبا 17 تأکید میشود، میفرماید: بدبخت کسی است که صفت رذیلهای بر دلش حکمفرما باشد
زمانی برای انقلاب
بعضی اوقات دیدهایم که حسابی غیبت میکند و میگوید دلم حال آمد که او را افتضاح کردم. دیدهایم تهمت میزند و شایعه پراکنی میکند و بعد میگوید دلم حال آمد و چه خوب شد که آبرویش را بردم. اینکه دلم حال آمد یعنی صفت رذیلهام را ارضا کردم. باید خودسازی کرد و الاّ در پرتگاه هستیم. باید این صفات رذیله را رفع کرد و الاّ در پرتگاهیم.
یک مثال عوامانه است که میگویند یک شخصی در اصفهان آلو سیاه دید و گرفت و خورد و دید خیلی مزه ندارد. بعد یک وقتی آمد و بادمجان دید و خیال کرد آلوسیاه است و خورد و گفت مرده شورت را ببرند که هرچه بزرگتر میشوی بدمزهتر میشوی. آدمی که صفات رذیله دارد، اینگونه است که هرچه بزرگتر شود در دل رسوخ میکند. شجره خبیثه میرسد به آنجا که عالم را به هم میریزد. به قول عوام دلش حال بیاید هرطور که خواست بشود. عالم را به هم میریزد، برای اینکه صفات رذیله خود را ارضا کند. انسان اگر در زندگی شخصی خودش فکر کند که این فکر چیز خوبیست: «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ»[6]
انسان یک ساعت فکر کند از یک سال عبادت بالاتر است. حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» در شرح چهل حدیث، روایتى را متذكّر مىشوند كه مىفرماید: یك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت است.[7]مسلم ایشان روایت را دیدهاند. انسان یک ساعت فکر کند، مثل هفتاد سال عبادت است. فکر اینکه من اگر حسود باشم، در زندگیام غیبت و تهمت و شایعه است. اگر مال دوست و پول پرست باشم، حرام میخورم. وقتی حرام خوردم، وای به دلم که سیاه میشود و به قول قرآن: «فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ»[8]
آنگاه نمیتواند به دیگران رسیدگی کند زیرا پول پرست است و اگر متکبر باشد، زیر بار حق و حقیقت نمیرود و بالاخره میرسد به جایی که:
بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش بر همه آفاق زد
پی نوشت ها:
1. زیارت جامعه کبیره.
2.الشمس، 9و10: «كه هر كس آن را پاك گردانید، قطعاً رستگار شد، و هر كه آلودهاش ساخت، قطعاً درباخت.»
3. الشمس، 15: «و از پیامدِ كار خویش، بیمى به خود راه نداد.»
4. المائده، 3: «امروز دین شما را برایتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم.»
5 المعارج، 1: «پرسندهاى از عذاب واقعشوندهاى پرسید.»
6. تفسیر العیّاشى، ج 2، ص 208
7. چهل حدیث، ص 191.
8. الزمر، 22: «پس واى بر آنان كه از سختدلى یاد خدا نمىكنند.»
فر آوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: تلخیصی از درس اخلاق آیت الله مظاهری