تبیان، دستیار زندگی
وقتى حكومت ، حكومت حق است ، این حق متعلق به كسان معینى است و این به معناى آن نیست كه یك طبقه ، طبقه ى ممتازند؛ زیرا در جامعه ى اسلامى ، همه فرصت آن را دارند كه خود را به آن زیورها بیارایند و همه مى توانند كه آن شرایط را براى خود كسب كنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قشر ضعیف نمی توانند حاکم شوند؟!

امام علی علیہ السلام

مساله حکومت و حاکمیت در اسلام از مواردی است که جزء ضروریات اولیه دین تلقی شده و زیربنای گسترش معارف الهی در جوامع بشری قرار گرفته است. عقل سلیم حکم می کند که مبانی و ارکان حکومت الهی تبیین شود تا مرزبندی مشخصی بین حکومت دینی و سایر حکومتهایی که ساخته فکر بشر است، صورت گیرد. در این میان استفاده از نظرات رهبران الهی که دارای مقام عصمت اند ما را در کشف دقیق تئوری حکومت دینی یاری نموده و از فرو افتادن در پرتگاه گمراهی نجات می بخشد. بیانات امیرالمومنین(علیه السلام) در نهج البلاغه به مثابه چراغی است که می تواند بشر امروزی را در تاریکی فتنه ها راهنمایی کرده و اورا به کمال شایسته ای که متناسب با مقام انسانیت اوست برساند.

مسئله ى حكومت در نهج البلاغه، به صورت یك بحث تجریدى نیست. حضرت على علیه السلام با امر حكومت درگیر بوده و در این كتاب شریف به عنوان یك حاكم و كسى كه با اداره ى كشور اسلامى - به همه ى مشكلات و مصیبت ها و دردسرهایش - روبرو بوده و به جوانب گوناگون این مساءله رسیدگى كرده، سخن گفته است. توجه به این امر براى ما كه در شرایطى مشابه شرایط امیرالمو منین على علیه السلام قرار داریم، بسى آموزنده است.

معناى حكومت

ابتدا باید دید كه آیا حكومت از دیدگاه امام علیه السلام به همان معنایى است كه در فرهنگ متداول جهان كهن و جهان امروز از آن فهمیده مى شود؟ یعنى حكومت مترادف است با فرمانروایى، سلطه، تحكم و احیانا برخوردارى حاكم یا حاكمان از امتیازاتى در زندگى؟ یا حكومت در فرهنگ نهج البلاغه، مفهوم دیگرى دارد؟ در این باب از چند كلمه و اصطلاح مشخص در نهج البلاغه استفاده مى كنیم كه عنوان امام ، والى و ولى امر براى حاكم و عنوان رعیت براى مردم از آن قبیل است. (بیانات مقام معظم رهبرى در كنگره هزاره نهج البلاغه (كنگره اول )، 1360)

در قرآن و همین طور در حدیث - مخصوصا در نهج البلاغه - دو چهره از حاكم تصویر شده است: یك چهره ى مثبت و یك چهره ى منفى. چهره ى مثبت به عنوان امام هدى - امام هدایت كننده به حق - معرفى مى شود و چهره ى منفى هم به عنوان امام و پیشواى آتش و گمراهى، شناسایى مى شود. امام هدى، پیغمبران و اولیا و حكام به حق اسلامى و حكام بنده ى خدا و شایسته بر طبق معیارهاى الهى هستند؛ و امام باطل - امام آتش - طاغوتها هستند. (در مكتب جمعه ، ج 7، ص 194 / خطبه هاى نماز جمعه تهران 6/8/62)

وقتى حكومت، حكومت حق است، این حق متعلق به كسان معینى است و این به معناى آن نیست كه یك طبقه، طبقه ى ممتازند؛ زیرا در جامعه ى اسلامى، همه فرصت آن را دارند كه خود را به آن زیورها بیارایند و همه مى توانند كه آن شرایط را براى خود كسب كنند

حكومت حق است یا تكلیف؟

آیا حكومت كردن، یك حق است یا یك تكلیف؟ حاكم حق حكومت دارد یا موظف است كه حكومت كند، و كدام انسان مى تواند یا مى باید حكومت كند؟ از نظر نهج البلاغه، حكومت هم حق است و هم وظیفه.

براى كسى كه از شرایط و معیارها و ملاك هاى حكومت برخوردار است؛ در شرایطى وظیفه است كه حكومت را قبول كند، و نمى تواند این بار را از دوش خود بر زمین بگذارد. (بیانات مقام معظم رهبرى در كنگره هزاره نهج البلاغه (كنگره اول )، 1360)

امیرالمو منین علیه السلام در بیانى خلاصه و موجز، حكومت را هم یك حق مى داند و هم یك وظیفه و هم یك تكلیف. به این ترتیب نیست كه هر كسى كه برایش شرایط تولیت امور مردم فراهم شد و توانست به نحوى با كسب وجاهت و تبلیغ، و با كارها و شیوه هایى كه معمولا طالبان قدرت خوب مى دانند آن شیوه ها چیست؛ نظر مردم را جلب كند و بتواند حكومت كنند. وقتى حكومت، حكومت حق است، این حق متعلق به كسان معینى است و این به معناى آن نیست كه یك طبقه، طبقه ى ممتازند؛ زیرا در جامعه ى اسلامى، همه فرصت آن را دارند كه خود را به آن زیورها بیارایند و همه مى توانند كه آن شرایط را براى خود كسب كنند. البته در دوران بعد از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله یك فصل استثنایى وجود دارد؛ اما نهج البلاغه بیان خودش را به صورت عازم ارایه مى دهد و بارها و بارها به این حق اشاره مى كند.

در قرآن و همین طور در حدیث - مخصوصا در نهج البلاغه - دو چهره از حاكم تصویر شده است: یك چهره ى مثبت و یك چهره ى منفى. چهره ى مثبت به عنوان امام هدى - امام هدایت كننده به حق - معرفى مى شود و چهره ى منفى هم به عنوان امام و پیشواى آتش و گمراهى ، شناسایى مى شود

امام، حكومت را حق مى داند. این چیزى است كه در نهج البلاغه واضح است. (بیانات مقام معظم رهبرى در كنگره هزاره نهج البلاغه (كنگره اول )، 1360)

و سخن آخر اینکه:

حکومت از نگاه امیرالمومنین (علیه السلام) که در معانی امامت، ولایت، امارت و رعایت بکار رفته است برای ایجاد امنیت و اصلاح بلاد و جلوگیری از هرج و مرج برای هر دولت و ملتی ضرورت دارد به گونه ای که نبود حکومت به فروپاشی کشورها می انجامد.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش نهج البلاغه تبیان  


منابع:

نهج البلاغه ، نامه 53

سایت تعلیمات اسلامی واشنتگتن

نهج البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنه‏اى ـ محمد مهدی علیقلی

وبلاگ دین و فلسفه

مطالب مرتبط:

حكومت علوی، الگوی حكومت مهدوی ‏

ویژگی های حکومت

هدف اسلام است یا حکومت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.