فوتبال ایران و پرسش همیشگی
با اتفاقات رخ داده پس از حذف فوتبال ایران از جام ملتهای آسیا باز هم این سوال مطرح میشود که چرا هیچوقت در فوتبال ایران و هنگام تصمیمگیریهای حساس، آرامش وجود ندارد.
جام ملتهای آسیا 2015 برای فوتبال ایران تمام شد و حالا باز هم تمام بحث و جدالها حول محور سرمربی تیم ملی میچرخد. از هم کارشناسان، منتقدان، موافقان، مخالفان، دوستان و دشمنان فوتبال ایران درباره انتخاب مربی جدید یا ماندن کارلوس کیروش صحبت میکنند. این جاست که یک پرسش تکراری ذهن هواداران فوتبال در ایران را میآزارد؛ چرا فوتبال ایران همیشه در بزنگاهها و زمان تصمیمگیریها مهم و حساس، با مشکل مواجه میشود؟
تمام تیمهای ملی فوتبال در دنیا، روزهای خوب و بد داشتهاند. حتی تیمهایی که قهرمان جهان شدهاند، در یک مقطع خاص، طعم تلخ شکست و ناکامی را چشیدهاند.نکته اصلی و وجه تمایز این تیمها با تیمهایی که هرگز در هیچ رویدادی موفق نمیشوند این است که به جای جنجالآفرینی و هیاهو، از شکست پلی برای پیروزی میسازند و ناکامی در تصمیمگیریشان خللی ایجاد نمیکند.
تیم ملی آلمان به عنوان مدعی همیشگی قهرمانی در جامهای جهانی و جام ملتهای اروپا در چندین دوره پیاپی در مرحله نیمهنهایی یا فینال این رقابتها ناکام ماند ولی کسی در آن کشور جنجالسازی نکرد و این شکستها را زمینهای برای تخریب هر آن چه بود، قرار نداد. چند بار سرمربی آلمانیها تغییر کرد تا این که بالاخره مزد این آرامش در تصمیمگیری را در سال 2014 گرفتند.
در ایران اما، هر بار که تیم ملی در یک رقابت شکست خورده – جام ملتهای آسیا، بازیهای آسیایی، مقدماتی جام جهانی یا خود جام جهانی – عدهای شروع میکنند به تخریب تمام آن چیزی که تیم ملی در آن مقطع ساخته است. برای این عده فرقی هم نمیکند که سرمربی تیم ملی داخلی باشد یا خارجی و این مساله نشان میدهد که انتقادهای تخریبی این افراد، از روی علاقه نیست.
روزی که افشین قطبی با تیم ملی از جام ملتهای آسیا حذف شد، همین عده تیم ملی را به باد تهاجم گرفتند و کاری کردند که قطبی طوری از ایران برود که دیگر اثری از او باقی نماند! با این حال، همان تیم ملی تنها چند روز بعد از اتمام جام ملتها در دیداری دوستانه روسیه را با ستارگانش شکست داد. کارشناسان منصف فوتبال، آن رد را حاصل کار قطبی در تم ملی دانستند.
تیم ملی آلمان به عنوان مدعی همیشگی قهرمانی در جامهای جهانی و جام ملتهای اروپا در چندین دوره پیاپی در مرحله نیمهنهایی یا فینال این رقابتها ناکام ماند ولی کسی در آن کشور جنجالسازی نکرد و این شکستها را زمینهای برای تخریب هر آن چه بود، قرار نداد. چند بار سرمربی آلمانیها تغییر کرد تا این که بالاخره مزد این آرامش در تصمیمگیری را در سال 2014 گرفتند
این برخورد بد، پس از حضور ایران در جام ملتهای آسیا و مقدماتی جام جهانی در دورههای سپری شده رای امیر قلعهنویی، علی دایی و دیگران هم رخ داد تا ایرانیها در فوتبال به "خوشاستقبال و بد بدرقه بودن" شهره شوند.
در نقطه مقابل اما کارلوس کیروش چند سال است که در ایران کار میکند و ثبات حضورش روی نیمکت تیم ملی ایران، مثال نقض رفتار نامناسب ایرانیها با مربیان تیم ملی بوده است. هرچند در همین مدت هم ماندن کیروش ماجراها و فراز و نشیبهای زیادی داشته است.
یک بار نشد که فوتبال ایران، در رقابتهایی شرکت کند و پس از آن، مساله سرمربی به جنجال تبدیل نشود. همیشه این مشکل برای ایران وجود داشته است.
تیم ملی ژاپن درست مانند ایران در ضربات پنالتی از امارات شکست خورد و از جام ملتها حذف شد اما فدراسیون فوتبال این کشور بلافاصله پس از این اتفاق اعلام کرد که "خاویر آگیره" سرمربی این تیم خواهد ماند و به کارش ادامه خواهد داد. ژاپن سالهاست که سطح فوتبالش را از آسیا فراتر برده اما هیچکس پس از این اتفاق در این کشور نگفت که تاوان حذف تیم ملی ژاپن، برکناری مربی خارجی است و مربیان ژاپنی باید تیم ملی را هدایت کنند.
کرهجنوبی نمونه دیگری از فوتبال فراآسیایی است. این کشور هم از وجود مربیان خارجی متعدد استفاده کرده است و کسی هم با این مساله مشکلی ندارد. حتی در کشورهای صاحب فوتبالی مانند انگلیس هم حضور مربی خارجی در رأس تیم ملی، ولو با ناکامی همراه باشد، به جنجال بدل نمیشود.
تیم ملی ژاپن درست مانند ایران در ضربات پنالتی از امارات شکست خورد و از جام ملتها حذف شد اما فدراسیون فوتبال این کشور بلافاصله پس از این اتفاق اعلام کرد که "خاویر آگیره" سرمربی این تیم خواهد ماند و به کارش ادامه خواهد داد. ژاپن سالهاست که سطح فوتبالش را از آسیا فراتر برده اما هیچکس پس از این اتفاق در این کشور نگفت که تاوان حذف تیم ملی ژاپن، برکناری مربی خارجی است و مربیان ژاپنی باید تیم ملی را هدایت کنند
بحث ما در این جا نیز، له یا علیه کارلوس کیروش نیست بلکه انتقادی است از کسانی که همیشه تلاش میکنند فضای فوتبال ایران را متشنج کنند و با آلوده کردن فضا، منافع خود را جستجو کنند. انتقاد ما از فضای آلودهای است که هر از گاهی شکل میگیرد تا واقعیتها آن طور که باید و شاید دیده نشوند.
مشکل اصلی فوتبال ایران این است که برخی بلد نیستند چطور انتقاد کنند ولی در عوض برخی دیگر خیلی خوب میدانند چگونه حرفهای مسموم و مخرب خود را در لباس انتقاد به خورد دیگران دهند.
بارها گفتهایم و گفتهاند که لازمه پیشرفت فوتبال، وجود آرامش در فضای تصمیمگیری است. فدراسیون فوتبال ایران، بیش از همیشه با چالش ناارامی روبرو است و منتقدان مدیریت فعلی فدراسیون عزم خود را جزم کردهاند که در آن تغییر ایجاد کنند. از سوی دیگر، منتقدان تیم ملی و کیروش هم پای خود را در یک کفش کردهاند که روی نیمکت تیم ملی، مارک "ایرانی" بزنند.
هر اتفاقی که بیفتد و صلاح فوتبال ایران در ماندن کیروش یا آمدن مربی جدید داخلی یا خارجی باشد، بیش و پیش از هر چیزی، فوتبال ایران به آرامش نیاز دارد. بدون فضای آرام برای تصمیمگیری، هر تصمیمی گرفته شود، به نابودی داشتههایمان میانجامد.
محمدعلی ایزدی بخش ورزشی تبیان