تبیان، دستیار زندگی
پنج شنبه شب برنامه نود بعد از یک ماه تعطیلی با حضور کی روش به روی آنتن رفت تا اتفاقات جالبی در برنامه رقم بخورد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جهت دهی معنادار فردوسی پور در نود


برنامه نود با یک ماه تعطیلی  با حضور کی روش به روی آنتن رفت تا اتفاقات جالبی در برنامه رقم بخورد.


کی روش و فردوسی پور

با پایان جام ملت های آسیا و نتایج رقم خورده برای تیم ملی فوتبال کشمکش ها حول محور نیمکت تیم ملی آغاز شد.

این نیمکت داغ چنین خاصیتی در جهان دارد. حتی بزرگترین مربیان جهان نیز از حرارت آن در امان نیستند. نگرفتن نتیجه مناسب کافی است تا منتقدان با تیغ تیز خود گردن مربیان را نشانه بروند. متاسفانه در بیشتر اوقات در چنین شرایطی احساسات بر منطق و علم غلبه می کند و حرف حساب در آن گم می شود.

با نگاهی بر آنچه در فوتبال دنیا می گذرد به راحتی در می یابیم هرجا حرف حساب و برنامه حاکم بود آنجا پس از گذر از مرحله بحران رو به پیشرفت می گذارد. هرجا بلبشو ، احساس و قلدری حرف غالب بود چرخیدن به دور دایره باطل ادامه خواهد داشت.

با کمال تاسف فوتبال ما بیشتر رویه دوم را می پسندد و چنین است که با تغییر مربی گمان می کنیم همه چیز درست شد. این اصرار بد با مرور آمار تعویض مربیان تیم ملی طی سالیان اخیربه خوبی هویدا می شود. مربیانی که اغلب آنها  به شکل احساسی و بدون داشتن برنامه مشخص آمدند  و همانگونه هم رفتند. تاسف ما وقتی بیشتر می شود که در یابیم چنین رویه ای دست مربیان را برای برنامه دراز مدت می بندد و آنها را وادار می کند برای کسب نتیجه مناسب وحفظ جایگاه خود حتی به امر سخیف بازیکن سالاری تن بدهند.

در این بین شخصیت یک مربی و توانایی های فنی او اگرچه تاثیر گذار است اما این اتفاق فقط درصد محدودی به او کمک می کند. جدای از برخی مربیان وطنی که چندی پیش سکان هدایت تیم ملی را بر عهده داشتن و هرکدام فراخور احوال خود تن به برخی شرایط دادن در بین مربیان خارجی نیز ما شاهد چنین روشی بوده ایم.

از برانکو گرفته که با فشار مدیران بالا سری یک تیم سیزده یا چهارده نفره درست کرده بود و حتی جلوی افغانستان دست به ترکیب تیمش  نزد تا همین  کی روش چه بخواهیم و چه نخواهیم اسیر بازیکن سالاری (همه کاره بودن نکونام) بوده اند.

همه این اتفاقات تلخ قبل از این که به خود مربیان مربوط باشد به فضایی ربط پیدا می کند که جامعه فوتبال برای آنها ترسیم کرده است.

وقتی ماندن و نماندن یک مربی به نتایج گره خورد و نه برنامه ؛ همان موقع است که گربه رقصانی بازیکن شروع می شود. این روش نحس اکنون در باشگاه های ما به شدت جاری است. مربی باشگاهی ما با دیدن صندلی لرزان و برای حفظ آن مجبور می شود شان و جایگاه خود را تنزول دهد و...

با پایان جام ملتها باز هم کشمکش ها شروع شد. قبل از همه کی روش به عنوان یک مربی حرفه ای نگاه ها را از مسایل فنی دور ساخت. او با حمله به درخشان و قلعه نویی به عنوان مربیان  تیم های پرطرفدار ؛ خط و نشان کشیدن برای کارشناسان بدون پشتوانه مردمی را آغاز کرد. او کاری کرد که خیلی ها حساب کار خود را بکنند.

با نگاهی بر آنچه در فوتبال دنیا می گذرد به راحتی در می یابیم هرجا حرف حساب و برنامه حاکم بود آنجا پس از گذر از مرحله بحران رو به پیشرفت می گذارد. هرجا بلبشو و احساس و قلدری حرف غالب بود چرخیدن به دور دایره باطل ادامه خواهد داشت

از سوی دیگر افرادی که همیشه در تلویزیون در چنین مواقعی رختخواب پهن می کردند از ترس  عواقب بد حتی اطراف جام جم آفتابی نشدند! مجری برنامه نود هم که خودش عامل شانتاژ و فرافکنی است این بار در مقام ماله کشی برآمد.

به جای پرداختن به امور فنی که می تواند ما را با وجود عدم نتیجه گیری یک گام به جلو هدایت کند جهت دهی به افکار عمومی آغاز شد و دوستان گرمابه و گلستان یک طرفه به قاضی رفتند و راضی به خانه برگشتند.

در حالی که دهها نقطه ضعف و قوت در کار کی روش وجود داشته و دارد به مسایل اصلی توجه نشد و کاری کردند که او با آرایی که ضمن احترام به آن فاقد ارزش فنی است  تایید شود و باز هم در بر پاشنه ای که آقایان دوست دارند بچرخد.

فراموش نمی کنیم پس از پایان جام جهانی نیز چنین فشار رسانه ای و حاشیه ای را شاهد بودیم. فارغ از این که کدام وجه کار- ماندن و نماندن کی روش- به صلاح فوتبال ماست خیلی ها تلاش کردند که حتی بخش فنی کار کی روش مورد ارزیابی قرار نگیرد. توجیه آنها چه بود؟ چه کسی در ایران وجود دارد که می تواند عملکرد کارلوی افسانه ای را ارزیابی کند!

آیا این عین خودباختگی نیست؟ آیا این خواسته زیادی است که کارنامه کارلوس کی روش با این دستمزد کلان مورد ارزیابی منصفانه کارشناسان امتحان پس داده قرار گیرد؟

صد البته منصفانه ترین حالت این است که باور کنیم کارلوس کی روش دارای نقاط مثبت بسیاری برای فوتبال ماست. از مقابله با برخی بازیکن زیاده خواه که مورد تایید همه واقع شد- البته در برخی اوقات این عمل هم با تناقض شدید همراه است- گرفته تا حرارت فراوان مرد موزابیکی که مورد توجه همه قرار گرفت.

کی روش

اما انصاف را باید همیشه مد نظر داشت. کی روش نقاط ضعف ملموسی هم دارد.(از نوع بازی دفاعی و ضد فوتبال گرفته تا توهین به مربیان ایرانی که آخرین آنها علی کریمی بود) اینجاست که باید پای اهل فن و مسئولیت پا پیش بگذارند و با رصد همه داده ها به پردازش واقعی بپردازند و خروجی آن در منظر تصمیم گیری قرار داده شود.

افسوس و صد افسوس که فوتبال ما در چنبره یک برنامه تلویزیونی و مجری تقریبا جوانش گرفتار شده و همه راه ها به تحمیل نظرات مجری این برنامه  ختم می شود. برنامه ای تاثیر گذار که همه هنرش طی این چند ساله تغییر ذائقه مردم از اصل به حاشیه بوده است.

اگر امروز همه به بخش فنی و اخلاقی فوتبال انتقاد داریم -که انتقادی به جاست- سوال این است: نقش برنامه تاثیر گذار فوتبال در این فرایند چقدر است؟ آیا این برنامه و تهیه کنندگان آن می توانند به راحتی از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند؟

وزیر ورزش که در بازگشت تیم ملی از جام جهانی برای استقبال از تیم ملی به فرودگاه رفته بود نقل می کند به محض ورود اعضای تیم ملی شاهد فشار عجیبی در خصوص ابقای کی روش شدم. هنوز حرفی در خصوص رفتن و ماندن او مطرح نشده و برایم جالب بود چه دست هایی درکار است تا در برابر احتمال تعویض او مقاومت کند. این اعمال فشار به گونه ای بود که حتی نمی خواستند به ما اجازه ارزیابی بدهند!!!

امروز نیز ما شاهد همین جریان هستیم. جریان مخربی با استفاده از احساس پاک و نظرات بی غل و غش مردم بی گمان ضرر خود را در رفتن کی روش جستجو می کند. بدون تردید قبل از این که به بحث رفتن و یا ماندن کی روش نظر کنیم حق این است که این جریان مرموز شناسایی و مورد حمله قرار گیرد. جریانی که قبل از توجه به منافع فوتبال به دنبال تثبیت منافع خود است. آنها با شگردی هنرمندانه منافع خود را به منافع فوتبال با استفاده از خواسته احساسی مردم پیوند زده اند.

این همان خطری است که به نوع دیگری از آن ؛در بالا اشاره داشتیم. خطری که در مرحله اول شان و جایگاه  امثال کارلوس کی روش را تهدید می کند. خطری که اگر با آن مقابله نشود پس از این کی روش و هر مربی دیگری را که روی نیمکت تیم ملی بنشیند تهدید خواهد کرد. کی روش به عنوان یک مربی حرفه ای باید با این روش توهین آمیز به مربیان مقابله کند.

جریان سازان این ماجرا در پشت صحنه به گونه ای عمل می کنند که اگر مربی تیم ملی با ما بود و به خواسته ما تن در داد مورد حمایت است و اگر غیر از این بود دمار از روزگارش در می آوریم.

امیدواریم متولیان و تصمیم گیرندگان و به عبارتی بزرگان ورزش و فوتبال با قبول این واقعیت تلخ همه توان خود را به کار ببندند تا یکبار برای همیشه ریشه این جریان و جریان سازان خشک شود تا فوتبال ما روی آرامش به خود ببیند.

بهمن اسدی

بخش ورزشی تبیان