تبیان، دستیار زندگی
وقتی عینک دودی وارونه نما از چشمان کسی برداشته شود، تفاوت آن چه که می دیده با آنچه اکنون می بیند، انبوهی از سؤال بر سرش می ریزد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیاه نمایی با عینک دودی!

خوش بینی

پیام جهانی رهبر معظم انقلاب اسلامی، اگر چه جوانان اروپا و آمریکای شمالی را خطاب کرده است، اما درس هایی مهم دارد برای همه ی جوانان.

به خصوص برای آن ‌هایی که سیری در قرآن کرده ‌اند یا دلبسته ی آیات خداوندی قرآنند، خیلی جذاب است که زمینه ‌های قرآنی دقیق پیام رهبرشان را بازبینی کنند.

بیانات رهبر فرزانه ی ما پشتوانه ی محکم قرآنی دارد و این مسئله را نه با پژوهش های گسترده، که با تأمل و دقتی کوتاه می توان دریافت.


تطبیق تعدادی از نکات این پیام اخیر را با آیات روشنگر قرآن مرور می کنیم:

حرف های مستقیم با قلب های زنده

آنچه که قرآن از رسالت رهبران الهیِ جامعه توصیف و تبیین می کند، ارائه ی الگوهایی است برای هدایت، در شرایط مختلف و با مخاطبان متفاوت.

برای رساندن پیام به گوش مخاطب، راه های زیادی هست؛ اما گاهی لازم است مستقیم و بی ‌واسطه حرف زد. مثل آن جا که خدا مستقیماً خطاب می کند: یا ایها الناس...!

شرایط این روزهای دنیا هم به گونه ‌ای پیچیده شد که رهبر معظم انقلاب ضروری دیدند که جوانان اروپایی را بی واسطه مورد خطاب قرار دهند: "حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار می دهم."

و فرمودند: "حسّ حقیقت‌ جویی را در قلب های شما (جوانان) زنده ‌تر و هوشیارتر می‌ یابم".

واقعاً هم با قلب های مرده و با گوش هایی که خودشان را به کری زده اند، نمی توان سخن گفت. خداوند به آخرین سفیر هدایتش فرمود: "إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ"[1] "مسلّما تو مردگان (كفر و عناد) را نتوانى شنواند و دعوت خود را به كران، در جایى كه پشت كرده و روی ‌گردانند نتوانى رساند."

این دعوت به پرسشگری، می تواند برگرفته از سه شیوه ی هدایتی و تربیتی قرآن باشد: 1- سوال از آگاهان: "فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ" "اگر نمى ‏دانید، از آگاهان بپرسید." 2- منشأ و منبع اخبار را دنبال کردن: " إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا.""اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق كنید." 3- مراجعه به خویشتن و پرسیدن از خود: "فَرَجَعُوا إِلى‏ أَنْفُسِهِم‏

عینک های دودی

آقا در آغاز پیامشان اشاره می کنند به عینک های سیاهی که رسانه های غربی بر چشم مردمشان زده ‌اند و این گونه اسلام را وحشت انگیز و خطرناک و البته وارونه می بینند: "سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌ طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه می گردد... تلاش های زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد."

و این سابقه ی طولانی مخالفان حقیقت، به زمان انبیای الهی بر می گردد؛ مثل زمانی که موسی علیه السلام برای برآوردن ندای حق برخاسته بود و این به ضرر صاحبان زر و زور و تزویر بود.

یک راه برای شکستن موسی(علیه السلام)، این بود که مردم را از او و رسالتش بترسانند. در ذهن مردم از موسی دشمنی بتراشند که نه تنها معجزاتش جادوگری است، بلکه قرار است آسیب بزرگی به آن ها بزند!

مثل همیشه "تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سود جویی ‌های ستمگرانه بوده است."

قرآن از زبان سردمداران کاخ فرعون می ‌گوید: "قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلیمٌ* یُریدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ فَما ذا تَأْمُرُون"[2] "مهتران قوم فرعون گفتند: این جادوگرى است دانا. مى‏ خواهد شما را از سرزمینتان بیرون كند."

وقتی عینک دودی وارونه نما از چشمان کسی برداشته شود، تفاوت آنچه که می دیده با آنچه اکنون می بیند، انبوهی از سوال بر سرش می ریزد.

رهبر

از خود بپرسید...

بمباران اطلاعات غلط و دروغ های بزرگ، فرصتی برای فکر کردن به آدم نمی دهد. جوانان اروپایی و همه ی آن هایی که فقط به یک صدا –آن هم علیه اسلام و مسلمانان- گوش می دهند، باید برای فکر کردن و رها جستن، قدری به خود فرصت دهند. کمی تأمل، کمی تردید در شنیده ها و دیده های یکسویه و چند سوال:

"از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته ‌های دور باشد نه مسائل روز؟

چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری می شود؟...

پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌ های این سیاه ‌نمایی گسترده پرسش و کاوش کنید."

این دعوت به پرسشگری، می تواند برگرفته از سه شیوه ی هدایتی و تربیتی قرآن باشد:

1- سوال از آگاهان: "فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ"[3] "اگر نمى ‏دانید، از آگاهان بپرسید."

2- منشأ و منبع اخبار را دنبال کردن: " إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا."[4] "اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق كنید."

3- مراجعه به خویشتن و پرسیدن از خود: "فَرَجَعُوا إِلى‏ أَنْفُسِهِم‏"[5]

"از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس ‌افکنی و نفرت‌ پراکنی، این ‌بار با شدّتی بی ‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟

مگر چه معانی و ارزش هایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرت های بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویر سازی غلط از اسلام، تأمین می گردد؟"

با قلب های مرده و با گوش هایی که خودشان را به کری زده اند، نمی توان سخن گفت. خداوند به آخرین سفیر هدایتش فرمود: "إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ""مسلّما تو مردگان (كفر و عناد) را نتوانى شنواند و دعوت خود را به كران، در جایى كه پشت كرده و روی ‌گردانند نتوانى رساند"

قرآن؛ بدون پیش ‌داوری

"آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟" "أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن"‏[6] "فَاقْرَوُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏"[7]

قرآن به عنوان ستون معرفتی اسلام و ثقل اکبر دین، بهترین و بی ‌شائبه ترین منبع شناخت اسلام است. بدون دیدن و خواندن قرآن، اسلام شناسی بی معناست؛ و بدون شناخت اسلام، پیش داوری و قضاوت درباره آن، بی منطقی است.

"در واکنش به سیل پیش داوری ‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی ‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء می کند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن می گریزانند و می ترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد....

با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی ‌الله‌ علیه‌ و آله ‌و ‌سلّم) آشنا شوید."

پلی از اندیشه و انصاف

از نظر رهبر عزیز انقلاب، میان اسلام ناب و جوانان اسیر در حصار رسانه ها، شکاف بزرگی پدید آمده که پر کردن آن به صورت فردی مقدور نیست اما راه گریز از این شکاف، بنای پلی است از اندیشه و انصاف.

محصور کردن خود در بند اندیشه های جهت دار دیگران، نوعی هلاکت داوطلبانه است. قرآن هشدار می دهد مبادا خود را به دست خویش به هلاکت اندازید: "وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ"[8]

"امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌ صورت فردی نمی تواند شکاف های ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما می تواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکاف ها بسازد."

پی نوشت ها:

[1] - نمل، 80

[2] - اعراف، 109-110

[3] - انبیاء، 7.

[4] - حجرات، 6.

[5] - انبیاء،64.

[6] - نساء، 82.

[7] - مزمل، 20.

[8] - بقره، 195.

فاطمه حسینی مجرد       

کارشناس ارشد کلام اسلامی

بخش قرآن تبیان           


مطالب مرتبط:

از این ثروت ها بهره ببریم

فرد با تقوا چه ویژگی هایی دارد؟

حفظ دین در طوفان بى دینى

شناختنامه شیطان

چراغ سبز به شیطان