تبیان، دستیار زندگی
همه ما دوستدار فرج بلکه عاشق نزدیک و نزدیک تر ظهور حضرت حجت هستیم. اما این نکته نباید سبب آن شود که بدون بررسی دقیق و موشکافانه به سراغ روایات ظهور برویم و به خاطر این عشق وصف ناپذیر در دام مصداق یابی های خودخواسته و یا توقیت و تعیین زمان برای ظهور حضرت ب
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرگ ملک عبدالله در روایات ظهور (1)

ظهور

مرگ امیر عبدالله، پادشاه عربستان در سوم بهمن ماه سال جاری (1393) سبب شد تا دوباره چشم ها به سوی روایات نشانه های ظهور حضرت ولی عصر(عج) دوخته شود و دل ها امید بیشتری نسبت به نزدیکی ظهور آن امام همام بیابد.

اگرچه گرایش به این روایات در چند سال گذشته با وخامت اوضاع جسمی ملک عبدالله و شایعه فوت او چندین بار تکرار شده اما این بار، بازار توجه به این روایات به دلیل قطعی شدن مرگ او رواج بیشتری پیدا کرده است.


همه ما دوستدار فرج بلکه عاشق نزدیک و نزدیک تر ظهور حضرت حجت هستیم. اما این نکته نباید سبب آن شود که بدون بررسی دقیق و موشکافانه به سراغ روایات ظهور برویم و به خاطر این عشق وصف ناپذیر در دام مصداق یابی های خودخواسته و یا توقیت و تعیین زمان برای ظهور حضرت بیافتیم.

البته از سوی دیگر نیز در صورت صحت و پس از بررسی دقیق نباید از این روایات غافل ماند و آنها را به گوشه ای وانهاد. چرا که اینها می توانند نشانه هایی از آمدن گل خوشبوی فاطمه سلام الله علیها باشند و ما را به سوی آمادگی بیشتر و رصد دقیقتر اوضاع سیاسی و اجتماعی عالم رهنمون سازند.

با این حال این اتفاق از یک سو می تواند بسیار مبارک و میمون باشد. چرا که هر از چندی شیعیان منتظر حضرت ولی عصر (عج) را وادار به رصد اوضاع پیرامونی خود می کند. همچنان که انقلاب اخیر مردم مصر و احتمال انطباق حوادث سیاسی و اجتماعی مصر کنونی با روایات ظهور، چشم ها را به آن سو کشاند و منجر به بررسی و تحلیل جدی این روایات شد.

اما باید مراقب بود که شوق فراوان، ما را به دام پیش داوری های نامربوط و تطبیق های غیر منطقی و گاه گناه آلود و همراه با توقیت نکشاند.

بنابراین سعی خواهیم کرد بدون پیش داوری های ذهنی به بررسی کوتاه و اجمالی این روایات پرداخته و در نهایت احتمال انطباق آن با شرایط کنونی را تحلیل کنیم.

روایات مرتبط با مرگ عبدالله، آخرین پادشاه مقتدر پیش از ظهور تعداد روایاتی که ادعا می شود به مرگ «عبدالله»، آخرین پادشاه مقتدر حجاز مرتبط است، فراوان است. آیت الله کورانی در کتاب عصر الظهور، در فصلی با عنوان بحران حکومت در حجاز چنین می گوید:

«روایات منابع شیعه و سنی بر این نکته اتفاق دارند که طلیعه ظهور حضرت مهدی (عج) در حجاز، پیدایش خلاء سیاسی و کشمکش بین قبائل بر سر فرمانروائی است. و این حوادث در پی مرگ پادشاه و یا خلیفه ای رخ می دهد که با مردنش گشایشی در امور به وجود می آید. برخی روایات، نام او را «عبدالله» و اعلان خبر مرگ او را روز عرفه تعیین کرده اند. پس از مرگ او حوادثی پیاپی در حجاز رخ می دهد که تا خروج سفیانی و ندای آسمانی و درخواست اعزام نیرو از سوریه به حجاز و سرانجام، ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) ادامه می یابد.» (عصر الظهور، ص 261؛ ترجمه کتاب عصر ظهور، ص 258)

همه ما دوستدار فرج بلکه عاشق نزدیک و نزدیک تر ظهور حضرت حجت هستیم. اما این نکته نباید سبب آن شود که بدون بررسی دقیق و موشکافانه به سراغ روایات ظهور برویم و به خاطر این عشق وصف ناپذیر در دام مصداق یابی های خودخواسته و یا توقیت و تعیین زمان برای ظهور حضرت بیافتیم.

با توجه به نگارش این کتاب که در شعبان سال 1408 قمری مصادف با اسفند 1366 به پایان و چاپ رسیده و با در نظر داشتن احترام عمیق نسبت به این محقق سختکوش، احتمال وجود ذهنیت قبلی و یا پیش داوری و تطبیق با شرایط معاصر از سوی نگارنده بعید به نظر می رسد. چرا که ملک عبدالله در سال 2005 میلادی (1384 شمسی) رسما به پادشاهی رسیده است و این کتاب بسیار پیش از آن زمان به رشته تحریر درآمده است.

البته باید در نظر داشت که عبدالله در سال 1982 میلادی (1360 شمسی)، یعنی زمانی که برادرش فهد به سلطنت رسید، به عنوان ولیعهد عربستان منصوب شده است. همچنین پس از اینکه ملک فهد در سال 1995 میلادی (1373 شمسی) دچار سکته مغزی شد، وی بطور غیر رسمی پادشاه عربستان شد و 10 سال بعد رسماً به پادشاهی رسید.

اکنون با دسته بندی این روایات به تحلیل آنها خواهیم پرداخت. البته پیش از هر چیز بیان این نکته لازم است که ما در این مقاله در صدد بررسی سندی این روایات نیستیم. چراکه بررسی سندی به طولانی شدن و تخصصی شدن موضوع خواهد انجامید و ثمره ای برای مخاطبان عمومی نخواهد داشت.

البته قرار داشتن یک روایت در کتب معتبر روایی بحثی مجزا و لازم است که نمی توان به هیچ وجه از کنار آن به سادگی عبور کرد. لذا روایات مذکور از کتب معتبر روایی نقل می گردد.

این روایات را می توان به چند دسته تقسیم کرد:

1 ـ مرگ شخصی به نام «عبدالله»:

ـ شیخ طوسی در کتاب الغیبة، ص 447 از ابوبصیر نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود:

«مَنْ‏ یَضْمَنْ‏ لِی‏ مَوْتَ‏ عَبْدِ اللَّهِ أَضْمَنْ لَهُ الْقَائِمَ ثُمَّ قَالَ إِذَا مَاتَ عَبْدُ اللَّهِ لَمْ یَجْتَمِعِ النَّاسُ بَعْدَهُ عَلَى أَحَدٍ وَ لَمْ یَتَنَاهَ هَذَا الْأَمْرُ دُونَ صَاحِبِكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ یَذْهَبُ مُلْكُ السِّنِینَ وَ یَصِیرُ مُلْكُ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ فَقُلْتُ یَطُولُ ذَلِكَ قَالَ كَلّا.»

«هر كس مردن عبداللَّه را براى من ضمانت كند من هم آمدن قائم را براى او ضمانت می كنم. بعد از آنكه عبد اللَّه مرد دیگر مردم بر سر كسى اجتماع نمی كنند و این امر (ظهور دولت حق) به خواست خدا به صاحب شما منتهى می گردد و بعد از آن سلطنتِ چندین ساله از بین می رود و به سلطنتِ چند ماهه و چند روزه تبدیل مى شود. عرض كردم: آیا این ماجرا طول می كشد؟ فرمود: نه!»

طلیعه ظهور حضرت مهدی (عج) در حجاز، پیدایش خلاء سیاسی و کشمکش بین قبائل بر سر فرمانروائی است. و این حوادث در پی مرگ پادشاه و یا خلیفه ای رخ می دهد که با مردنش گشایشی در امور به وجود می آید.

تحلیل:

ـ این تنها روایتی است که در منابع کهن روایی پیرامون این مطلب یعنی مرگ عبدالله درج شده است. بنابراین این روایت جز در کتاب الغیبه شیخ طوسی در هیچ منبع کهن روایی نیامده است.

ـ این روایت هیچ دلالتی بر سرزمین حجاز و کشور عربستان ندارد و ممکن است مقصود از مرگ عبدالله یکی از حوادث مرتبط با عراق، سوریه یا دیگر کشورها باشد. چنانکه در این برهه از زمان این اسم بین دو نفر از حاکمان کنونی عرب مشترک است: یکی عبدالله اردنی و دیگری عبدالله سعودی.

ـ شاهد دیگر بر این نکته که این روایت مخصوص سرزمین حجاز نیست، تغییر پایتخت اسلام در دوران های مختلف به شهرها و کشورهای گوناگونی نظیر کوفه، بغداد، دمشق و مرو است.

ـ این روایت بر رخدادهای دوران های پیشین هم قابلیت تطبیق داشته است و این مرتبه اولی نیست که اوضاع حجاز با این روایت منطبق می شود. همچنانکه برخی از بزرگان نظیر على بن یوسف بن المطهر حلی (برادر علامه حلی، متوفای 703 ه) مراد از این عبدالله را آخرین پادشاه بنی العباس یعنی عبدالله المستعصم (متوفای656 ق) می‌داند و واقعه‌ای است که رخ داده است. (العدد القویّة، ص 78)

ـ با توجه به اینکه روایات نشانه های ظهور به دلیل مصون ماندن از تحریف، دو پهلو و چند وجهی بیان شده، ممکن است، مقصود از «عبدالله»، اسم جنس، یعنی بنده خدا باشد. بنده خدا، هم به بنده خوب و هم به بنده ناشایست خدا اطلاق می شود. همچنانکه در مورد دیگر اسامی مرتبط با نشانه های ظهور ـ نظیر سید یمانی یا نفس زکیه و یا سفیانی و دجال ـ همین مطلب صادق است.

ادامه دارد ......

سید مصطفی بهشتی

مدرّس حوزه علمیّه    

بخش مهدویت تبیان   


مقالات مرتبط:
حوادث مصر در آستانه ظهور   
"مستند ظهور" در ترازوی نقد   
پیش قراولان سفیانی، یا عمله های صلیب و صهیون؟!    
 
صوت های مرتبط:
علائم باقیمانده ظهور   
علائم قرینه و مقترنه به ظهور 
علایم و زمان ظهور امام زمان(عج) چیست؟  

فیلم های مرتبط:
روایاتی در مورد علائم ظهور 
زمینه ظهور امام زمان(عج)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.