هنر سفارش نمیپذیرد
همراه با هرمز عبداللهی، مترجم
«گابریل گارسیا مارکز» در کشور ما هم مانند بسیاری از نقاط دنیا نویسندهای بسیار شناخته شده و سبک نوشتاری او منشأ آثار مختلفی شده است. «توفان برگ» که نخستین کتاب مارکز است و بسیاری از کارهای بعدی او، به گفته خودش از این اثر مایه گرفتهاند، توسط «هرمز عبداللهی» به فارسی ترجمه و در چندین نوبت و توسط چند ناشر مختلف، چاپ شده است. این کتاب و دو ترجمه دیگر عبداللهی با نامهای «قدرت و جلال» نوشته «گراهام گرین» و «پسرکی با پیژامه راه راه» نوشته جان بوین بهانهای شدند برای گفتو گو با «هرمز عبداللهی».
بخشهایی از سخنان او :
مترجمی من
در مورد ما مترجمهای ایرانی به ویژه مترجمهای سابقهدار باید بگویم که همه ما از دوران مدرسه اهل کتاب و شعر و هنر بودهایم و نیز سالها به خواندن داستانهای انگلیسی پرداختهایم. خود من در گرمای طاقتفرسا و بدون کولر تابستانهای داغ دوره جوانی اصل کتابهای انگلیسی را با ترجمه بزرگان و سرآمدان برجسته تطبیق میکردم و سالهای سال هم متن فارسی و هم متن انگلیسی را در کنار هم خواندهام. ما با چند سال اقامت در کشورهای مبدا مترجم نشدهایم: بسی رنج بردم در این سال سی.
داستان اگر کوتاه باشد باید چندین بار بخوانم تا چم و خم و ویژگیهای زبانی و ساختار و فرم و ژانر داستانی آن دستم بیاید اما داستان بلند را هنگامی که اصل کتاب را میخوانم در طول کتاب این ویژگیهای زبان و ساختار زبان و ژانر آن و واژگان و اصطلاحات خاص آن نویسنده بر من آشکار میشود. اما داستان کوتاه، رمانی است فشرده که در چند صفحه همه شگردها را باید دریابم و زبان و ویژگیهای ادبی و ساختاری آن را بیرون بکشم و چون هر داستان کوتاهی ماجرا و زبان و ساختار و متن خاص خود را دارد، هم از این رو دقت و فراست و ویژگیهای خاص آن داستان را باید نیک دریابیم تا از انتقال پیام ادبی، هنری و اجتماعی نویسنده دور نیفتیم.
اولویت جنبه زیباییشناسی بر جنبه آموزشی اثر در ادبیات کودک و نوجوان
اگر کودکان و نوجوانان که نزدیک به یک سوم جمعیت کشور را تشکیل میدهند اهل کتاب خواندن بودند تیراژ کتاب به حداکثر هزار و پانصد تا نمیرسید. یکی از دلایل کتابنخوانی در میان کودکان و نوجوانان شیوه آموزش و پرورش است که چنان تکالیف شاق و زحمت افزا و وقت گیری برای این نسل در نظر گرفته است که طفلان ما فرصت سر خاراندن ندارند، آنها ساعت7و8 صبح باید سرکلاس باشند که با این راهبندان نفس گیر حتما باید 5 صبح از خواب بیدار شوند و عصر که برمیگردند جنازهای بیش نیستند.
من فکر میکنم در ادبیات کودک و نوجوان جنبه زیباییشناسی بر جنبه آموزشی اثر اولویت دارد. بگذریم. از این مقوله که از نظر پست مدرنیستها ادبیات کودک یکی از گونههای ادبی تحقیر شده است و نیز هستند. اما من بر این عقیدهام که هدف ادبیات نشان دادن ارزشهای زیباییشناسی ادبیات کودک و نوجوان است و اگر بتوانیم برای ادبیات ذاتی قائل شویم این ذات چیزی جز باز نمود «زیبایی» در متن ادبیات نخواهد بود و جنبه آموزشی عنصر بیرونی یک اثر ادبی است. اما از بخت بد بیشتر تعاریف در پیرامون ادبیات کودک بر جنبه آموزشی آن تاکید کرده است که نویسنده نیستند و آنها فکر میکنند که با نوشتن یک داستان در ساختار تربیتی و ژنتیکی کودک تفسیر و دگرگونی به وجود بیاورند که از نظر من با در نظر گرفتن تربیت محیط اعم از پدر و مادر و خانواده و مدرسه و جامعه هدفی نیست که به آسانی به دست بیاید.
ما در اینجا به دو اثر مطرح جهانی اشاره میکنیم که در حوزه ادبیات کودکان به عنوان نوشتههای شاخص میتوان بر آن دو انگشت گذاشت یکی شازده کوچولو که اثری ابدی است و از دل برآمده و بر دل مینشیند و دیگری هریپاتر که کتابی است بر محور اندیشه و پیشینه و درک و دریافت روزآمد از اندیشه و سلیقه مخاطب. من نمیگویم که چیزی به اسم آموزش وجود ندارد. اما اگر جامعه در بطن خود گرایشها و رهنمودها و روندهای دیگری را در آستین داشته باشد ادبیات آموزشی چندان تاثیر عمیقی بر جای نخواهد گذاشت و دیری نخواهد پایید که کودک و نوجوان پای در راه بزرگسالان خواهد گذاشت راهی که سرمایه و محورهای پیچیده آن حرف اول را میزند و ادبیات از پیش طراحی شده تاثیر آنی و زود گذر خواهد بود. ادبیات و هنر جزو مقولههای تجویزی نیستند و تنها با مقوله زیباییشناسی است که میتوان بر اذهان غرق در جهان صوتی و تصویری کورمال کورمال راهی را در چشم انداز یافت تا مگر در این غرقاب جلیقه نجاتی باشد. در نگاه زیباییشناسانه چیزی به نام ادبیات کودک وجود ندارد. نویسنده بر اثر علاقه و شور درونی خود مینویسد و پس از آنکه اثر متولد شد جامعه تصمیم میگیرد که آن را در کدام مقوله کودک و نوجوان یا بزرگسال قرار دهد. نمونه بارز آن آثار چارلز دیکنز است که نویسنده برخی از آثارش را برای بزرگسالان نوشته بود اما مورد اقبال کودک و نوجوان قرار گرفت. نویسنده با روح هنری خود اثری را بر روی کاغذ میآورد و کسی نمیتواند در این مرحله از خلق اثر از او بخواهد که آن را برای کدام گروه سنی و کدام طبقه یا اندیشه بنویسد زیرا در آفرینش اثر هنری، تحلیل است که فرمان میدهد. هنر سفارش نمیپذیرد تنها پس از آفرینش اثر هنری تحلیل است که فرمان میدهد؛ هنر سفارش نمیپذیرد و تنها پس از آفرینش اثر هنری است که گروهی این و گروهی آن پسندند، در هنر آنچه باید نباید.
منبع: روزنامه آرمان