تبیان، دستیار زندگی
در سینما فیلم هایی هستند که از کارکرد سرگمی صرف فاصله می گیرند و تا مدت ها ذهن را مشغول می کنند. برخی درون مایه مذهبی دارند، برخی روان شناسی ، برخی جامعه شناسی و ... فیلم «سیزده» تمرکزش را روی معضلات نوجوانی گذاشته.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : منیژه خسروی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من بمانی13 سال دارم!


در سینما فیلم هایی هستند که از کارکرد سرگمی صرف فاصله می گیرند و تا مدت ها ذهن را مشغول می کنند. برخی درون مایه مذهبی دارند، برخی روان شناسی ، برخی جامعه شناسی و ... فیلم «سیزده» تمرکزش را روی معضلات نوجوانی گذاشته.

من بمانی13 سال دارم!

هومن سیدی بعد از فیلم تحسین شده «آفریقا» این بار موضوعی متفاوت را برای روایت «سیزده» انتخاب کرد. فیلم داستان پسری به نام بمانی ( با بازی یسنا میرطهماسب) است که به خاطر اختلاف پدر و مادر مجبور است تنهایی زندگی اش را سپری کند.بدیهی ترین اتفاق ممکن گرایش او به دوستانی است که بتوانند خلا عاطفی اش را پر کنند. از قضا او با دختر و دو پسری بزرگ تر از خود آشنا می شود که از نظر روحی و روانی شرایط مناسبی ندارند و برای گذران زندگی دست به دزدی می زنند.بدتر این که دختر ، معتاد هم هست و ظاهرا مرتکب یک قتل نیز شده. بمانی بحران بلوغ هم دارد ؛ شب ها زن همسایه را نگاه می کند و روزها به امید همراهی با دختر بزرگ تر از خود از خانه بیرون می زند...

***

«سیزده» از این حیث قابل اعتنا است که در میان فیلم های بی خاصیت ، سعی کرده تلنگری به خانواده ها بزند و برخی مفاهیم فراموش شده که در گذران تند زندگی به آن دچار شده ایم را گوشزد کند.حتما این جمله برای پدر و مادرهای شاغل ملموس است: آن ها صبح زود بچه را روانه مدرسه می کنند و شب، خسته به خانه بازمی گردند. طبعا دراین شتاب ، فرصت چندانی برای تمرکز بر امور فرزند نمی ماند.

مشخصه مهم فیلم «سیزده» همنشینی تلخی و شیرینی است. فیلم های زیادی هستند که به خاطر تلخی بیش از حد مخاطب را اذیت می کند تا جایی که رغبتی دوباره برای تماشای آن باقی نمی ماند. انگار کارگردان از این که در طول 90 دقیقه با روان مخاطب بازی کند

حالا «سیزده» این مفهوم را نه به این شکل بلکه در قالب زندگی یک زوج که در آستانه طلاق هستند روایت می کند. شاید اگر کارگردان ، همین مفهموم را برای خانواده ای عادی بیان می کرد اثر گذاری بیشتری می داشت. الان خیلی ها بعد از مواجهه با فیلم احتمالا خوشحال می شوند که خب خدا را شکر ما که با همسرمان مشکلی نداریم.

من بمانی 13 سال دارم

واقعیت اما این است که از دل خانواده های بدون مشکل هم ، بحران نوجوانی می تواند به شکلی حاد بوجود بیاید. سال ها است متخصصان علوم تربیتی در پی تبیین و تفهیم این بحران ها برای خانواده ها هستند اما سینمای ما کمتر به این موضوع نزدیک شده. اگر هم شده قهرمان اصلی پدر و مادر بوده اند نه نوجوان ها. «سیزده» حالا تلاش تحسین شده ای برای رفتن به این مسیر است. طبعا در همین ابتدا راه و با علم به خطوط قرمز ، نمی توان انتظار داشت تصویر بحران عریان تر باشد اما کارگردان با خلق فضا و موقعیت های اثر گذار موفق شده حرفش را بیان کند.

***

هومن سیدی با دومین ساخته بلندش نشان داد که کارش را خوب بلد است و می تواند فضاهای ذهنی منحصر بفردی ترسیم کند. «سیزده» ساختاری متفاوتی از فیلم های ساخته شده بر اساس قواعد کلاسیک دارد.حرکت دوربین ، مکث روی آدم ها ، سکوت آزار دهنده و ... باعث شده «سیزده» امضای متفاوتی داشته باشد.

***

مشخصه مهم فیلم «سیزده» همنشینی تلخی و شیرینی است. فیلم های زیادی هستند که به خاطر تلخی بیش از حد مخاطب را اذیت می کند تا جایی که رغبتی دوباره برای تماشای آن باقی نمی ماند. انگار کارگردان از این که در طول 90 دقیقه با روان مخاطب بازی کند ، لذت می برد؛ فارغ از این که خود سوژه فی نفسه تلخ است و نیاز به تاکیدات بی مورد ندارد.

سینمای ما به فیلم های از جنس «سیزده» بشدت نیاز دارد. فیلم هایی که در عین خوش ساخت بودن ، حرفی تاثیر گذار دارند و زاویه ای تازه برای مخاطب می گشایند.

«سیزده» اما از این دام فرار می کند و به داستان تلخش ، رنگی از شیرینی می بخشد. برای همین در صحنه قتل ، اتفاقی عجیب(شلیک گلوله) و واکنش به آن ناخودآگاه صحنه ای مضحک می آفریند و از تلخی ماجرا می کاهد. ( نمونه متعالی اش را در کارهای برادران کوئن به وفور دیده ایم) یا بعد از مشاجره پدر و مادر بمانی ، نوع کتک خوردن مرد توسط همسرش ، طوری طراحی شده که مخاطب را به خنده وا می دارد.

اوج ملاحت ، بازی علی ملاقلی پور ( فرزند زنده یاد رسول ملاقلی پور و کارگردان سینما) است که رَپر معروف را تقلید می کند. آن هم درست جایی که یک عده جوان ِ بی هدف دور هم نشسته اند و شرایط شان بخودی خود مخاطب را به تاسف وا می دارد.

من بمانی 13 سال دارم

مهم تر از همه این جنس شخصیت های اصلی داستان (آزاده صمدی، امیر جدیدی، نوید محمدزاده ) و بازی های خوب آن ها است که باعث می شود مخاطب با آن ها همراه شوند و به اصطلاح پس زده نشوند.

آزاده صمدی در نقش دختر معتاد ولگرد، یکی از بهترین بازی هایش را انجام داده و توانسته شمایلی متفات از این کاراکتر ثبت کند. معمولا عادت داریم دختران معتاد در فیلم ها ، آدمهایی رنگ و رو رفته و همیشه مستاصل باشند ، اما کاراکتر صمدی از این کلیشه فرار کرده.

***

سینمای ما به فیلم های از جنس «سیزده» بشدت نیاز دارد. فیلم هایی که در عین خوش ساخت بودن ، حرفی تاثیر گذار دارند و زاویه ای تازه برای مخاطب می گشایند. حالا چرا این فیلم در بدترین شرایط اکران شده و تبلیغ مناسبی برای آن انجام نمی شود ، احتمالا بی ربط به سرمایه گذاری بابک زنجانی در آن نیست!

دیگاه منتقد فرانسوی تکمله خوبی برای این نوشته است که بعد از جشنواره سال گذشته به ایسنا گفته بود: «امسال فیلم‌هایی بهتر و مبتنی بر سنت ایرانی دیدم که از آن جمله می‌توان به فیلم «13» ساخته هومن سیدی اشاره کنم که نه تنها یک داستان روایت می‌کند، بلکه در عین حال اراده‌ای قوی برای ایجاد و ارائه سینمای بسیار خوب به مخاطب دارد.»

منیژه خسروی

بخش سینما و تلویزیون تبیان