تبیان، دستیار زندگی
سخن چینی از این جهت زشت دانسته شده که این گونه رفتار موجب می شود که سخن دیگری که به شخص خاصی گفته شده، به دیگران منتقل شود که یا موجب اختلاف می شود یا آن رازش فاش می گردد، در حالی که آن راز را تنها به آن شخص گفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عملی که اعتماد سوز است!

سخن چینی


سخن‌چینی، نوع چینش خاص سخن و بیان مطالب است که میان دو شخص، اختلافی را موجب شود یا راز و خبر کسی فاش گردد.

اشخاص به دلایل روحی و روانی گاه، دیگری را سنگ صبور خود قرار می ‌دهند و می ‌خواهند آنچه که روح و روان آنها را می ‌آزارد بر زبان رانند و خود را سبک کنند.

اصولاً گفتن، یکی از راه ‌های تخلیه فشارهای سنگین درونی است. از همین رو امیر مؤمنان علی (علیه السلام) برای رهایی از فشارها در نیمه‌ های شب به بیابان می‌ رفت و با چاه سخن می‌گفت. (بحارالانوار، ج22، ص 105 تا 107)

و یا در برخی از روایات است که هرگاه بر تو امری سنگین‌ شد به چاه سخن بگو.

جابر بن‌ یزید جعفی که از خواص اصحاب حضرت امام محمد باقر و امام صادق علیهما السلام است، می ‌گوید: برای من حضرت باقر هفتاد هزار حدیث و گفتار سری بیان کردند که من تا به حال به هیچ کس نگفته‌ام و از این به بعد نیز به احدی نخواهم گفت.

او می‌گوید: من به حضرت امام (علیه السلام) عرض کردم: فدایت شوم! شما یک بار بسیار سنگین و بزرگی را بر من حمل کردید، بواسطه بیان اسرار شما که من نمی ‌توانم به کسی بازگو کنم! و چه بسا حرکت و خلجانی از آنها در سینه من پیدا می ‌شود که شبیه حالت جنون است، از بازگو نکردن و پنهان نمودن آنها.

حضرت فرمودند: ای جابر! چون چنین حالی برای تو پیش آید از خانه‌ات به سوی صحرا برو و گودالی را در زمین حفر کن و سر خود را در آن کن و سپس بگو: محمد بن علی به چنین و چنان سخنانی مرا آگاه کرده است؛ و گودال را از آن اسرار خسته‌ کننده خود آگاه کن!»

اما برخی از انسان ‌ها وقتی این فشارها سنگین شد دنبال سنگ صبوری می‌گردند که همان دوستان و آشنایان است. پس به سراغشان می ‌روند و اسرارهای مگوی خویش را بر زبان می ‌رانند و آن را در نزدشان امانت می‌ گذارند، در حالی که این افراد در این امانت خیانت کرده و آن را به گوش دیگرانی می ‌رسانند و موجبات اختلاف یا اختلاف بیشتر یا افشای رازی می ‌شوند که شخص تنها در نزد او به امانت گذاشته بود. این گونه است که عمل خیانت در امانت نیز به رفتار نابهنجار سخن‌ چینی افزوده می ‌شود.

در روایت آمده است مردی به امام علی بن‌ الحسین (علیه السلام) عرض کرد که فلان شخص در مورد شما چنین و چنان می ‌گوید حضرت به او فرمود: حق برادری برادرت را به جا نیاورده‌ای، با اینکه او تو را امین دانست، تو درباره او خیانت کردی و نیز احترام ما را هم نگاه نداشتی زیرا که ما از تو سخنی شنیدیم که نیاز و احتیاجی به شنیدن آن نداشتیم، آیا نمی‌ دانی که سخن‌چینان، سگ‌های دوزخند؛ به برادرت بگو مرگ برای همه ماست و قبر، ما را در بر می‌ گیرد روز قیامت وعده ‌گاه ماست خداوند در آن روز بین ما قضاوت کند (ارشاد القلوب، ابومحمد حسن بن محمد ابی الحسن دیلمی).

احوال و داستان‌های بی‌فایده و غیبت و سخن‌چینی از این و آن است که اینها همه از پستی و زبونی قوه شهویه می‌باشد. پس یکی از عللی که می‌توان برای سخن‌چینی نام برد پرگویی و بیهوده‌گویی است

آثار زیانبار سخن‌ چینی

نابهنجاری سخن‌ چینی که در برخی ‌‌ها یک خصلت و منش رفتاری شده است، برای جامعه بسیار زیانبار و فساد انگیز است. از این رو در دین مبین اسلام، یکی از گناهانی که بسیار نکوهش شده سخن‌ چینی است.

از نظر اسلام این نابهنجاری و منکر اجتماعی چنان زشت و قبیح است که سخن‌چین از بدترین افراد جامعه اسلامی معرفی شده است.

امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت می‌کند که آن حضرت(صلی الله علیه و آله) به صحابه خویش فرمود: آیا شما را به بدترین شما آگاه نکنم؟ گفتند: بلی یا رسول‌الله! فرمود: آن  که سخن‌‌چینی کرده و میان دوستان جدایی افکند و برای مردمان پاکدامن عیب‌جویی کند.(جامع السعادات، ج 2، ص 212؛ و نیز اصول کافی، ج 4، ص 75)

حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید: «بر تو باد که از سخن‌چینی دوری نمائی که آن کینه را در دل می‌کارد و شخص را از خدا و خلق دور می‌گرداند.» (غرر الحکم، انتشارات دانشگاه تهران، 1366، ج2، ص 296)

آن حضرت درباره تاثیر سخن‌چینی در ایجاد دشمنی و کدورت میان افراد جامعه فرموده است: «هرکس کارش سخن‌چینی باشد خویشانش با وی بجگند و بیگانه دشمنش گردد.» (همان ج 5، ص 367)

حسادت

چنان‌که امام صادق(علیه السلام) در این رابطه می‌فرماید: بزرگترین اقسام سحر، سخن‌چینی است که به واسطه آن بین دوستان جدایی می‌اندازد و دشمنی را به جای صفا در بین کسانی که با یکدیگر یکرنگ بودند قرار می‌دهند و به سبب سخن‌چینی خون‌ها ریخته می‌شود و خانه‌ها خراب و پرده‌ها کشف می‌شوند و سخن‌چین بدترین کسی است که روی زمین راه می‌رود.(احتجاج، جلد 2، ص 82، میزان‌الحکمه، ج 13، ص 4679)

علل سخن‌چینی

علمای علم اخلاق برای این صفت ‌پست و زشت و رفتار نابهنجار، علل و عوامل متعددی را بیان کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان به عوامل زیر اشاره کرد:

1- حسادت و بدخواهی: گاهی حسادت به دیگری در مقام یا مال یا شخصیت او، سبب می‌شود که فرد، بدخواه او گردد و درصدد برآید که هر طوری شده لطمه و ضربه‌ای به او وارد کند. به دنبال این اندیشه می‌کوشد با خبرچینی و نقل گفتار و رفتار ناپسندی که او در حق دیگران گفته یا انجام داده وی را، خوار و بدنام گرداند. و لذا در روایات اسلامی حسد، تباه‌کننده ایمان و نیکی‌ها و موجب سلب آرامش و بدبختی دنیا و آخرت آدمی معرفی شده است. (علم‌الهدی، سیداحمد؛ اخلاق و روانکاوی از نظر اسلام، تهران، انتشارات یاسر، چ دوم، 1360، ص 250)

امام صادق(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت می‌کند که آن حضرت(صلی الله علیه و آله) به صحابه خویش فرمود: آیا شما را به بدترین شما آگاه نکنم؟ گفتند: بلی یا رسول‌الله! فرمود: آن  که سخن‌‌چینی کرده و میان دوستان جدایی افکند و برای مردمان پاکدامن عیب‌جویی کند

2- احساس حقارت: سخن‌چینی که در باطن خود حقارت و ذلت را احساس می‌کند برای جبران شکستهای درونی و رسیدن به اهداف شوم خود متوسل به این حربه می‌شود.

3- دشمنی: عداوت به دو گونه است: عداوت و دشمنی شخصی را در دل پنهان کردن و منتظر فرصت مناسبی بودن (کینه) و یا آشکارا درصدد اذیت و آزار شخصی برآمدن و او را دشمن دانستن. حال در برخی موارد اشخاص برای اظهار کینه و عداوت خود متوسل به سخن‌چینی می‌شوند. بدین صورت که آنها تلاش می‌کنند با نقل گفتار و کردار ناپسند فردی که مورد دشمنی واقع شده، از او انتقام گرفته و او را بکوبند و منفور گردانند. لذا در اسلام علاوه بر اینکه دستور به عفو و گذشت داده شده، کینه و دشمنی به شدت نکوهش شده است.

4- طمع و چشم دوختن به اموال مردم: و آن یکی از شاخصه‌های حب به دنیاست و از جمله رذایل به حساب می‌آید. گاهی افراد به خاطر طمعی که دارند در نزد فرد مخاطب، گفتار و رفتار ناپسند دیگری را که درباره او گفته و یا انجام داده، برایش بازگو می‌کنند و هدف از این کار زشت، چشم طمعی است که به اموال فرد مخاطب دوخته‌اند.

5- پرگویی و هرزه‌گویی: سبب پرگویی، یا حرص داشتن فرد بر شناخت چیزهای بی‌فایده یا تفریح و سرگرمی یا جلب دوستی و وقت‌گذرانی به وسیله نقل حکایات، احوال و داستان‌های بی‌فایده و غیبت و سخن‌چینی از این و آن است که اینها همه از پستی و زبونی قوه شهویه می‌باشد. پس یکی از عللی که می‌توان برای سخن‌چینی نام برد پرگویی و بیهوده‌گویی است. (نراقی، ملامهدی؛ علم اخلاق اسلامی، ترجمه سیدجلال‌الدین مجتبوی، تهران، حکمت، چ سوم، 1372، ص 245)

فرآوری: زهرا اجلال            

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع:

سایت سماموس

سایت دارالحدیث

مطالب مرتبط:

5تکنیک برای درمان همیشگی کینه و نفرت

پرهیز از هر چه خدا دوست نمی‌دارد

كالبدشناسی غیبت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.