مسجد نماد شهر اسلامی
در صدر اسلام، مساجد به عنوان مهمترین و یا به تعبیر صحیح تر، به عنوان تنها پایگاه فرهنگی- اجتماعی مردم به حساب میآمدند. انجام فرایض دینی (نماز)، تنها بخش کوچکی از عملکرد مساجد بود. به طوری که تمام گردهماییها، سخنرانیها، آموزش احکام دینی، حل و فصل مشکلات مردم و... در مساجد انجام میپذیرفت و این مکان مقدس به عنوان تنها مرکز تجمع افراد جامعه و هم چنین هدایتگر فعالیتهای مختلف اجتماعی محسوب میشد. علاوه بر فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، مساجد از عملکرد پایگاه سیاسی نیز برخوردار بودند؛ چه در زمان پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) و چه بعد از آن (توسط حکام وقت)، مساجد محل بیان عقاید دینی و سیاسی و ترویج آن بودند. با گذشت زمان و محدودیتهای ایجاد شده توسط حکومتهای غاصب و ستمگر، عملکرد مساجد رفته رفته به سمت اجرای فریضهی نماز جماعت و بعضاً سخنرانیها و مراسم مذهبی حرکت نمود و پایگاه سیاسی- اجتماعی این مراکز مذهبی تضعیف گردید. البته در این میان مساجدی نیز بودند که با حضور علمای مبارز شیعه نقش موثر خود را در نظام سیاسی- اجتماعی کشور و بعضاً به عنوان مراکز شکلگیری مبارزات سیاسی ایفا میکردند؛ از آن جمله میتوان به مبارزات علمای شیعه در نهضتهای تنباکو، مشروطه، بی حجابی (حادثه مسجد گوهرشاد مشهد)، پانزده خرداد سال 1342و نهایتاً انقلاب اسلامی اشاره نمود. در اواخر حکومت ستم شاهی پهلوی، مساجد به عنوان مهمترین مرکز سازماندهی حرکتهای مبارزاتی (از جمله راهپیمایی، تظاهرات و مبارزات مسلحانه) محسوب میشدند. بعد از شکلگیری انقلاب اسلامی، این مراکز به پایگاههای حقیقی سیاسی- اجتماعی خود برگشتند و علاوه بر انجام فرایض دینی، کلیهی آموزشهای مذهبی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در مساجد انجام میپذیرفت. شکلگیری تشکل مهم کمیتههای انقلاب در ابتدای انقلاب اسلامی و تشکل بسیج مردمی از جمله این فعالیتها بودندکه در زمان جنگ تحمیلی حق علیه باطل تأثیر حقیقی آن جلوهگر شد. در زمان هشت سال دفاع مقدس، مساجد به عنوان مراکز بسیج نیرو و جمع آوری نیازهای جبهههای نبرد، فعالیت میکردند. ضمن این که کلیهی کلاسهای آموزش دینی، اجتماعی و حتی هنری در مساجد تشکیل میشد. متأسفانه در سالهای بعد از جنگ تحمیلی، عملکرد مساجد کمرنگ شده و به خصوص در دههی گذشته که اغلب مساجد تنها در زمان انجام فریضهی نماز جماعت و یا مراسم عزاداری ماههای محرم و صفر و نیز برنامههای ماه مبارک رمضان فعال هستند. ضمن این که بعضی مساجد نیز مکانی برای اجرای مراسم سوگواری متوفی به حساب میآیند.
با توجه به مقدمهی مذکور، این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان این مکان مذهبی را مجدداً احیا نمود و به مرکزی برای فعالیتهای مختلف اجتماعی تبدیل نمود. برای پاسخ به این سوال ابتدا باید به این مهم توجه داشت که در دههی اخیر با رشد مراکز فرهنگی دیگر از جمله کتابخانهها، فرهنگسراها، کانونهای فرهنگی و... از یک سو و رشد رسانههای صوتی و تصویری (از جمله شبکههای متعدد صدا و سیما، اینترنت، تلفن همراه و...) از سوی دیگر، حضور در مساجد به خصوص برای نسل جوان به حداقل رسیده است، آن هم برای نماز جماعت و یا سخنرانی افراد خاص. لذا به منظور ایجاد تغییر و تحول در وضعیت فعلی، مساجد باید هم در بعد فیزیکی و هم در بعد عملکردی آن مطابق با نیاز امروز جامعه اسلامی متحول شوند. سرعت رشد رسانههای صوتی و تصویری از یک طرف و رشد روز افزون لوازم و وسایل ارتباطی از طرف دیگر، بخش اعظم نیازهای فرهنگی، آموزشی و اجتماعی مردم و به خصوص جوانان را پر کرده است. به طوری که گرایش آنها به حضور در مراکز فرهنگی و مذهبی همچون مساجد و کتابخانهها به حداقل رسیده است. البته این مشکل در شهرهای بزرگ به مراتب بیشتر از شهرهای کوچک و حتی روستاها میباشد.
همان طوری که اشاره شد، مساجد باید در ابعاد فیزیکی و عملکردی متحول شوند. این تحول در بعد فیزیکی آن به تغییر در شکل کنونی و فضاهای موجود در مساجد برمیگردد. بدیهی است آثار و نشانههای سنتی مساجد (هم چون گنبد، منارهها، هنر کاشیکاری و...) باید به طور کامل حفظ شوند. چرا که این نشانهها ریشه در تاریخ و فرهنگ اسلامی دارند. ولی در فضاهای داخلی و حتی خارجی مساجد باید تغییراتی ایجاد شوند که در عین ایجاد سیما و منظری جذاب با نیازهای امروز مردم و به خصوص نسل جوان مطابقت داشته باشند. از آن جمله میتوان به فضاهای آموزشی قرآن و دروس دینی با استفاده از تکنیکها و لوازم جدید (رایانه، لوازم مدرن صوتی و تصویری و...)، فضاهای تفریحی و ورزشی، فضاهای دوستی و... اشاره نمود.
در بعد عملکردی مساجد، باید عنوان نمود که به منظور تعریف فعالیتهای مختلف اجتماعی، شکلگیری تشکلهای مردمی از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهند بود. تقویت فرهنگ محلهای که در گذشتهای نه چندان دور از ارزشهای بالایی بهره مند بوده و افراد هر محله برای حفظ حریم و حرمت محله خود، با تعصب و تلاش فراوان کوشا بودند، باید مجدداً احیا شود. ولی امروزه در شهرهای بزرگ و به خصوص در کلان شهرها به علت گستردگی فیزیکی شهر از یک سو و ورود افراد مهاجر با فرهنگهای بومی و محلی متفاوت از سوی دیگر، اهمیت محلهها کمرنگ شده است.
لذا احیای مجدد فرهنگ محلهای با شکلگیری تشکل شوراهای محلهای (منتخب از افراد معتمد و متعهد محله از قشرهای مختلف اجتماعی)، باید مدنظر قرار گیرد. این شوراها از نظر تشکیلات قانونی باید زیر مجموعه شوراهای شهر عمل کنند تا مسایل و مشکلات محلهی خود را در شورای شهر مطرح و در جهت رفع آنها اقدام نمایند. کانون فعالیت شوراهای محلهای باید در مسجد محله باشد تا اهالی آن محله مسایل و مشکلات خود را با حضور در مسجد مطرح نمایند. ضمن این که این شوراها باید برای رشد و توسعهی فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی و فیزیکی محلهی خود با مشارکت اهالی محله برنامهریزی کنند.
در مقالهی بعدی به اهمیت معماری مساجد بهعنوان نمادهای یک شهر اسلامی، پرداخته خواهد شد.
فرهاد محلاتی
کارشناس ارشد معماری
بخش محیط شهر تبیان