سوره ی مائده - آیات 64 الی 67
خدا مفسدان را دوست ندارد
بعد از ظهور اسلام، قدرت و ثروت یهودیان كم شد و به خصوص پس از مبارزاتى كه با مسلمانان داشتند، بسیار ضعیف شدند. بعضى از آنان به مسخره و با گستاخى مىگفتند: «دستان خدا بسته است كه بخششى به ما نمىكند!» خداوند مهربان مىفرماید:
و یهود گفتند: دست خدا بسته است. دستهایشان بسته باد! و براى آنچه گفتند، لعنت شوند. بلكه دستان او گشاده است. هر گونه بخواهد مىبخشد و به یقین، آنچه از نزد پروردگارت به سوى تو فرود آمده، سركشى و كفر بسیارى از آنان را افزایش مىدهد. و تا روز قیامت بین آنان دشمنى و كینه قرار دادیم. هر بار كه آتش جنگى افروختند، خدا آن را خاموش ساخت و در زمین براى فساد مىكوشند و خدا مفسدان را دوست ندارد.
آیهی 64
اگر ایمان بیاورند
خداوند مهربان، اهل كتاب را نصیحت مىكند كه ایمان بیاورند و به دستورات تورات و انجیل و قرآن عمل كنند تا گناهانشان را ببخشد:
و اگر اهل كتاب ایمان بیاورند و پرهیزكار شوند، به یقین بدىهایشان را مىپوشانیم و آنان را به باغهاى پر نعمت وارد مىكنیم.
و اگر آنان به تورات و انجیل و آنچه از جانب پروردگارشان به سوى ایشان نازل شده است عمل كنند، از بالاى سرشان و از زیر پاهایشان روزى مىخورند. از میان آنان گروهى میانهرو هستند و بسیارى از آنان كارهاى بدى مىكنند.
آیات 65 و 66
جانشین پیامبر(ص)
سال دهم هجرى، آخرین سال عمر پیامبر اكرم(ص)، مراسم حج بسیار باشكوه برگزار شد. مسلمانان زیادى از هر شهر و دیار در این مراسم شركت كردند. در راه بازگشت از سفر، محلى بود به نام غدیر خم كه از شمال به مدینه، از شرق به عراق، از غرب به مصر و از جنوب به یمن منتهى مىشد. در اینجا مسلمانان باید از یكدیگر جدا مىشدند، اما پیامبر اكرم(ص) دستور توقف دادند. مسلمانانى كه جلوتر رفته بودند، بازگشتند و صبر كردند تا آنان كه عقب مانده بودند نیز رسیدند و همه با پیامبر(ص) نماز خواندند. پیامبر(ص)، پس از نماز فرمودند همه براى شنیدن یك پیام مهم الهى آماده شوند. از جهاز شتران، منبرى ساختند تا همه بتوانند پیامبر(ص) را ببینند. رسول اكرم(ص) بالاى منبر رفتند و فرمودند: «من به زودى از میان شما خواهم رفت. من مسئولم، شما هم مسئولید. شما دربارهی من چگونه شهادت مىدهید؟» مردم گفتند: «گواهى مىدهیم كه تو وظیفه و رسالت خود را انجام دادى و خیرخواه ما بودى و در راه هدایت ما بسیار تلاش كردی .»
پیامبر(ص) فرمودند: «آیا به یگانگى خدا و رسالت من و حقانیّت روز رستاخیر گواهى مىدهید؟» همه گفتند: «آرى.»
سپس فرمودند: «اى مردم آیا صداى مرا مىشنوید؟» گفتند: «آرى.»
همه ساكت شدند. پیامبر(ص) فرمودند: «اكنون بنگرید با این دو چیز با ارزش و گرانمایه كه در میان شما به یادگار مىگذارم، چه خواهید كرد؟» پرسیدند: «كدام دو چیز گرانمایه؟» پیامبر(ص) فرمودند: «اول كتاب خدا، كه یك سوى آن در دست پروردگار و سوى دیگرش در دست شماست. از قرآن دست برندارید كه گمراه نشوید. دوم خاندانم، كه خداوند مهربان فرموده كه این دو از هم جدا نمىشوند تا در بهشت به من بپیوندند. از این دو پیشى نگیرید و عقب نمانید كه در هر دو صورت هلاك خواهید شد.» آنگاه دست على(ع) را گرفت و بلند كرد و همه مردم او را دیدند. صداى پیامبر(ص) بلندتر و رساتر شد و فرمودند: «هر كس من مولا و رهبر او هستم، على مولا و رهبر اوست.» سپس دعا كردند: «خداوندا! با دوستان او دوست باش و با دشمنانش دشمن. یارانش را یارى كن و هر كس یارى او را ترك كند، از یارى خویش محروم ساز. حق را همراه او بدار و او را از حق جدا نكن.» سپس فرمودند: «آگاه باشید همهی حاضران وظیفه دارند این خبر را به غایبان برسانند.» خطبه پیامبر اكرم(ص) به پایان رسید. هنوز جمعیت پراكنده نشده بود كه بر او وحى شد: «امروز آیین شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم.» میان مسلمانان شورى برپا شد و همه به على(ع) تبریك گفتند. پیامبر اكرم(ص) مأموریت مهم خود را انجام داده بود. او پیام الهى براى معرفى على(ع) را اینگونه دریافت كرد:
اى پیامبر! آنچه از سوى پروردگارت به تو نازل شده، برسان و اگر انجام ندهى، پیامش را نرساندهاى. و خدا تو را از مردم حفظ مىكند. به راستى كه خدا گروه كافران را هدایت نمىكند.
آیهی 67
آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
جزء ششم - سورهی مائده