تبیان، دستیار زندگی
پس از جنگ احد، پیامبر(ص) همراه یارانش، بالاى كوه احد رفت. ابوسفیان فریاد زد: «اى محمد! یك پیروزى در مقابل پیروزى شما».
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان

سوره ی نساء - آیات 104 الی 114

سستى نكنید

پس از جنگ احد، پیامبر(ص) همراه یارانش، بالاى كوه احد رفت. ابوسفیان فریاد زد: «اى محمد! یك پیروزى در مقابل پیروزى شما». پیامبر(ص) به مسلمانان فرمودند پاسخ آنان را بدهید و مسلمانان گفتند: «هرگز وضع ما با شما یكسان نیست. شهیدان ما در بهشتند و كُشته‏هاى شما در جهنم.»

ابوسفیان فریاد زد: «ما بت بزرگ عزى را داریم و شما ندارید.» پیامبر(ص) فرمودند به آنان بگویید: «سرپرست و تكیه‏گاه ما خداست و شما سرپرست و تكیه‏گاهى ندارید.» ابوسفیان گفت: «سربلند باد هبل».

پیامبر دستور دادند مسلمانان بگویند: «خداوند برتر و بالاتر است.»

ابوسفیان فریاد زد: «میعادگاه ما سرزمینِ بدر صغرى.»

مسلمانان با زخم‏هاى فراوان به مدینه بازگشتند. روز بعد پیامبر اكرم(ص) فرمان داد كسانى كه در جنگ احد بودند باید براى تعقیب دشمن آماده شوند. مسلمانان با همان حال، از مدینه خارج شدند و تا «حمراء الاسد» پیش رفتند. دشمنان اسلام در حالى كه به سوى مكه مى‏رفتند، تصمیم گرفتند برگردند و كار مسلمانان را یكسره كنند و به همین دلیل در «روحاء» اردو زدند. اما وقتى شنیدند كه مسلمانان براى تعقیب آنان بسیج شده‏اند و به سوى آنان مى‏روند، از ترس این كه پیروزى‏شان تبدیل به شكست شود، به سرعت به سوى مكه فرار كردند. فرمان خداوند را در قرآن چنین مى‏خوانیم:

و در تعقیب آن قوم سستى نكنید. اگر شما درد مى‏كشید، همان گونه كه شما درد مى‏كشید آنان نیز درد مى‏كشند. و شما به چیزهایى از خدا امید دارید كه آنان امید ندارند. و خداوند داناى حكیم است.

آیه‌ی 104

مى‏خواستند تو را گمراه كنند

«بشر»، «بشیر» و «مبشر» سه برادر منافق از طایفه‏اى به نام «بنى‏ابیرق» بودند. آنان از خانه‌ی مسلمانى به نام «رفاعه» مقدارى مواد غذایى، شمشیر و زره دزدیدند و یكى از مسلمانانِ با ایمان به نام «لبید بن سهل» را كه در آن خانه زندگى مى‏كرد، متهم به دزدى كردند.

لبید از این تهمت بسیار خشمگین شد؛ شمشیر كشید و به سوى آنان رفت و فریاد زد: «مرا متهم به دزدى مى‏كنید؟ در حالى كه خودتان به این كار سزاوارترید؟ شما همان منافقانى هستید كه پیامبر خدا(ص) را هجو(9) مى‏كردید و اشعار هجو خود را به قریش نسبت مى‏دادید. یا باید این تهمت را ثابت كنید یا شمشیر خود را بر فرق شما فرود مى‏آورم.»

برادران منافق كه اوضاع را چنین دیدند، از او عذرخواهى كردند. اما چون فهمیدند كه «قتاده» برادرزاده‌ی «رفاعه» جریان را به اطلاع پیامبر(ص)رسانده است، نقشه‏اى كشیدند كه خود را از این رسوایى نجات دهند.

آنان همراه یكى از سخنوران قوم خود، نزد پیامبر(ص) رفتند و قتاده را متهم كردند كه به آنان تهمتِ ناروا زده است. خویشان این سه برادر نیز از آنان دفاع كردند و در حضور پیامبر(ص) شهادت دادند كه دزدى، كار آنان نبوده است. پیامبر اكرم(ص) شهادت آنان را پذیرفت و قتاده را سرزنش كرد كه چرا بى‏دلیل به كسى تهمت دزدى زده است.

قتاده به سوى عموى خود بازگشت و جریان را براى او تعریف كرد. عمویش او را دلدارى داد و گفت: « از خدا كمك مى‏خواهیم، خداوند پشتیبان ماست.»

و خداوند مهربان، دروغگویان را رسوا مى‏سازد و از راز گناهكاران پرده برمى‏دارد:

به راستى ما این كتاب را به حق بر تو نازل كردیم تا همان‏طور كه خدا به تو آموخته است، میان مردم داورى كنى و طرفدار خیانتكاران نباش. و از خدا آمرزش بخواه كه او آمرزنده‌ی مهربان است. و از كسانى كه به خود خیانت مى‏كنند دفاع نكن؛ به راستى خداوند خیانتكارانِ گناهكار را دوست ندارد.

آنان از مردم پنهان مى‏كنند، اما از خدا پنهان نمى‏دارند، و شبانگاه كه براى چاره‏اندیشى سخنى مى‏گویند كه او از آن راضى نیست، او با آنان است. و خدا به آن‏چه انجام مى‏دهند، احاطه دارد. آرى شما در زندگى دنیا از آنان دفاع كردید، اما كیست كه در برابر خداوند، در روز قیامت از آنان دفاع كند یا چه كسى وكیل آنان خواهد بود؟ و هر كس كار بدى انجام دهد یا به خود ستم كند، آنگاه از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده‌ی مهربان خواهد یافت و هر كس گناهى مرتكب شود به زیان خودش است و خداوند داناى حكیم است. و كسى كه خطا یا گناهى مرتكب شود، سپس آن را به بى‏گناهى نسبت دهد، به راستى بار تهمت و گناه آشكارى به دوش گرفته است. و اگر فضل و رحمت خدا بر تو نبود، گروهى از آنان تصمیم داشتند تو را گمراه كنند، ولى جز خودشان را گمراه نمى‏كنند و هیچ زیانى به تو نمى‏رسانند. و خدا بر تو كتاب و حكمت نازل كرد و آن‏چه را نمى‏دانستى به تو آموخت و فضل خدا بر تو بزرگ است.

آیات 105 الى 113

نجوا نكنید مگر...

نجوا یعنى چه؟ آهسته حرف زدن دو نفر با هم و به اصطلاح، سخنان درگوشى را نجوا مى‏گویند. این كار كه معمولاً كار ناپسندى به حساب مى‏آید و اگر براى انجام عملى زشت یا ارتكاب گناهى صورت پذیرد شیطانى مى‏شود، در بعضى شرایط لازم و ضرورى است. این شرایط استثنا عبارتند از:

- انجام كارهاى نیك و پسندیده مثل كمك مالى كردن كه باید براى حفظ آبروى فرد نیازمند، مخفیانه صحبت شود.

- در امر به معروف و نهى از منكر كه لازم است مواردى گفته شود كه اگر در جمع بیان شود، موجب شرمندگى افراد مى‏شود.

- صلح دادن بین مردم كه اگر با هر كدام از طرفین به صورت جداگانه و مخفیانه صحبت شود، نتیجه‌ی بهترى خواهد داشت.

- در هر مورد دیگرى كه موجب خشنودى خداوند شود.

و در قرآن مى‏خوانیم:

در بسیارى از نجواهایشان فایده‏اى نیست، مگر كسى كه به كمك دیگران یا كار نیك یا اصلاح در میان مردم فرمان دهد و هر كس براى بدست آوردن خشنودى خدا چنین كند، پاداش بزرگى به او خواهیم داد.

آیه‌ی 114

فرزانه زنبقی
نشر لک لک


آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
سوره ی نساء - آیات 24 الى 147

سوره ی نساء - آیات 95 الى 103

سوره ی نساء - آیات 92 الى 94

سوره ی نساء - آیات 88 الى 91


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.