زبان و جهانی شدن
با توجه به فراگیر بودن جهانی شدن و تأثیرات چشمگیر آن در تمامی ابعاد زندگی میتوان این طور گفت که حوزهی ادبیات که جزء پررنگ فرهنگ است نیز حقیقتاً از این تأثیرات بی نصیب نمانده است.
در سالهای اخیر با بحثهای گستردهای در حوزهی جهانی شدن رو به رو هستیم. حوزههای گوناگون زندگی اجتماعی اعم از اقتصاد، سیاست، هنر، ادبیات و محیط زیست از تأثیرات این دگرگونیها بی نصیب نیستند. دنیای کنونی با سرعتی شدید در جهت شکلگیری جهانی واحد در حال حرکت است. در دنیای حاضر سخن از دولت-ملتهای پراکنده نیست، بلکه مفهوم جامعه و تعریف آن نزد یک جامعه شناس به کل تغییر کرده است. اگر پیش از این سخن از ثباتی نسبی در عرصههای مختلف یک زندگی اجتماعی بود اکنون سیالیت، عدم محدودیت و در جریان بودنِ همیشگی، از ویژگیهای جوامع حاضر است.
محققین بسیاری بر این عقیده هستند که جهانی شدن پدیدهای نوظهور نیست. از همان زمانهای دور که تمدنهای بزرگ باستان شکل گرفتند، تمدنها در پی جهانی شدن بودند. تلاشهای نظامی در جهت گسترده کردن مرزها و بسط دادنِ فرهنگ، دین و زبان خود به تمامی مناطق محصوره، از مواردی هستند که به خوبی نشان دهندهی این امر هستند. با وجود تفاوتی که میان محققین بر سر تعیین کردن زمان شروع جهانی شدن وجود دارد، همه متفق القول هستند که در دنیای کنونی جهانی شدن به وسیلهی تکنولوژی های ارتباطی رشد چشمگیری پیدا کرده است.
با توجه به فراگیر بودن این پدیده و تأثیرات چشمگیر آن در تمامی ابعاد میتوان این طور گفت که حوزهی ادبیات که جزء پررنگ فرهنگ است نیز از این تأثیرات بی نصیب نمانده است. ادبیات و زبانهای گوناگون اکنون در سطحی جهانی در جریان هستند. اهمیت این نکته زمانی درک میشود که به علاقه و آگاهی بیشتر مردم امروزی نسبت به زبانهای مهجور و غیرقابل استفاده توجه کنیم. امروزه مردم دنیا میتوانند از طریق وسایل ارتباط جمعی نسبت به ادبیات و قواعد زبانی دنیا اطلاعات کسب کنند و آنها را بیاموزند.
اما سوال مهمی که در این میان بسیار جنجال برانگیز است این است که آیا 6500 زبانی که ثبت شدهاند به یک میزان قابلیت گسترش در جهان را دارند؟ آیا زبان خاص یک خرده فرهنگ که تنها جمعیت کمی در دنیا را پوشش میدهد به اندازهی زبان انگلیسی و یا زبان فرانسه قابلیت جهانی شدن را دارد؟
نکتهی مهمی که درک آن به هیچ وجه دشوار نیست این است که در دنیای کنونی اقتصاد جهانی و رسانههای ارتباط جمعی چهرهی جهان و فرهنگهای گوناگون را تغییر داده است. در دنیای حاضر کشورهایی که مالک رسانههای ارتباط جمعی هستند و گردانندگان اصلی چرخهی اقتصاد جهانی محسوب میشوند قابلیت بیشتری دارند تا زبان و فرهنگ خاص خود را میان مردم جهان اشاعه بدهند. با رشد یک فرهنگ چیره در میان ملل مختلف مردم کشورهای گوناگون خود را ملزم میدانند که به یادگیری زبان و ادبیات غالب بپردازند. از آنجایی که زبان و ادبیات یک ملت پلی است رو به سوی جهان بینی و فرهنگ خاص آن ملت، اشاره به این نکته ضروری است که مردم دنیا با آموختن زبانی خاص متمایل به فرهنگی خاص نیز میشوند.
با توجه به نکات گفته شده میتوان این طور نتیجهگیری کرد که درست است که جهانی شدن امکاناتی برای گستردهتر شدن زبانهای مهجور فراهم میکند اما این امکان ملزم به داشتن سرمایهی کافی است. لذا کشورهایی که مالکان اصلی وسایل ارتباط جمعی هستند قادرند در جریانی یک سویه زبان و فرهنگ غالب خود را میان مردم جهان بسط دهند و دنیا را به سمت یک همگونیِ تنظیم شده پیش ببرند. در این میان آگاهی ما نسبت به هدف و مقصود پنهان، مسیر ما را دگرگون میکند. امید است که با بیشتر شدن آگاهی به جای حرکتی منفعلانه، از شرایطی یکسان به جای شکست، پیشرفتی وسیع در تمامی عرصه ها ایجاد کنیم.
منابع
گل محمدی، احمد (1389)؛ جهانی شدن فرهنگ، هویت. تهران: نشر نی
Campbell, j. Mackinnon, A. Stevens, C. (2010). An Introduction To Global Studies. USA: Wiley-Blackwell