تبیان، دستیار زندگی
پس از آن كه مؤمنان از جنگ احد برگشتند، منافقانى كه در جنگ شركت نكرده بودند، آنان را سرزنش كردند و گفتند اگر حرف ما را گوش مى‏دادید و به جنگ نمى‏رفتید، كشته نمى‏دادید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان

سوره ی آل عمران - آیات 168 الی 175

اگر راست مى‏گویید...

پس از آن كه مومنان از جنگ احد برگشتند، منافقانى كه در جنگ شركت نكرده بودند، آنان را سرزنش كردند و گفتند اگر حرف ما را گوش مى‏دادید و به جنگ نمى‏رفتید، كشته نمى‏دادید.

خداوند مهربان مى‏فرماید:

به كسانى كه نشستند و درباره برادران خود گفتند اگر از ما اطاعت مى‏كردند كشته نمى‏شدند، بگو: اگر راست مى‏گویید مرگ را از خودتان دور كنید.

آیه‌ی 168

آنان كه در راه خدا كشته شده‏اند

خداوند مهربان پس از آن كه منافقان و فراریان از جنگ را سرزنش مى‏فرماید، از حال شهیدان به بازماندگان خبر مى‏دهد:

هرگز گمان مبرید آنان كه در راه خدا كشته شده‏اند، مرده‏اند؛ بلكه آنان زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.

آنان به آن‏چه خداوند از فضل خود به ایشان داده خوشحالند و براى كسانى كه درپى‏شان هستند و هنوز به آنان نپیوسته‏اند شادى مى‏كنند، كه نه ترسى دارند و نه اندوهگین مى‏شوند. به آنان نعمت و فضل خدا را مژده مى‏دهند و خدا پاداش مومنان را تباه نخواهد كرد.

آیات 169 الى 171

خدا بهترین پشتیبان است

پس از پایان جنگ احد، كفار به فرماندهى ابوسفیان، به سرعت به سوى مكه بازگشتند. اما در منطقه «روحاء» نظرشان عوض شد و تصمیم گرفتند به مدینه برگردند و مسلمانان را نابود كنند.

پیامبر اكرم(ص) به محض دریافت خبر، دستور داد سپاه اسلام آماده نبرد شود. مخصوصاً فرمود: «مجروحان هم شركت داشته باشند.» دو تن از یاران پیامبر(ص) كه برادرِ هم بودند مى‏خواستند خود را به سپاه اسلام برسانند. آن‏قدر حال آن دو بد بود و آن‏قدر جراحت داشتند كه به سختى حركت مى‏كردند. یكى از آن دو كه حالش از دیگرى بهتر بود، گاه برادرش را هم به دوش خود مى‏كشید تا به سپاه رسیدند.

مسلمانان در محلى به نام «حمراءالاسد» اردو زدند. این خبر به گوش سپاه كفر رسید و ترس و وحشت عجیبى در دلشان افتاد. اتفاقاً یكى از مشركان كه از مدینه به سوى مكه مى‏رفت، به اردوگاهِ مسلمانان رسید. مشاهده‌ی وضع مجروحان و استقامت و پایدارى آنان، او را به سختى تكان داد. این شخص كه «معبدالخزاعى» نام داشت وقتى به سرزمین «روحاء» رسید، نزد ابوسفیان رفت و گفت: «محمد را دیدم با سپاهى بزرگ كه تاكنون مانند آن را ندیده بودم. آنان در تعقیب شما هستند و به سرعت پیش مى‏آیند.»

ابوسفیان با ترس و نگرانى گفت: «ولى ما همه آنان را كشتیم و مجروح ساختیم.» معبدالخزاعى جواب داد: «من نمى‏دانم شما چه كردید. فقط مى‏دانم كه آنان با سپاهى بزرگ به سوى شما مى‏آیند.»

ابوسفیان و یارانش تصمیم گرفتند هر چه سریع‏تر به مكه فرار كنند و براى این فرصت كافى داشته باشند، از گروهى از مردم قبیله «عبدالقیس» كه براى خریدِ گندم قصد رفتن به مدینه را داشتند، خواهش كردند كه به پیامبر اكرم(ص) بگویند كه ابوسفیان و یارانش به سوى مدینه مى‏آیند تا بقیه‌ی مسلمانان را تارومار كنند. به این ترتیب آنان مى‏خواستند مسلمانان را بترسانند. اما وقتى این خبر به پیامبر(ص) و مسلمانان رسید، نه تنها نترسیدند بلكه با ایمان بیش‏ترى آماده‌ی مبارزه با مشركان شدند. اما پس از سه روز اقامت در «حمراءالاسد» چون خبرى از دشمنان نشد، به سلامت و بدون این كه جنگى در بگیرد، به مدینه بازگشتند. خداوند مهربان از بخشایش بزرگ خود نسبت به مسلمانان سخن مى‏گوید:

آنان كه دعوت خدا و رسول را پس از آن همه زخم خوردن، قبول كردند. براى كسانى از آنان كه نیكى كردند و پرهیزكارى كردند، پاداش بزرگى است. كسانى كه مردم به آنان گفتند كه مردم براى جنگ با شما جمع شده‏اند، از آنان بترسید؛ ایمانشان زیادتر شد و گفتند خدا ما را بس است و او بهترین پشتیبان است. پس آنان با نعمت و بخششى از جانب خدا بازگشتند در حالى كه هیچ آسیبى به ایشان نرسیده بود و جویاى خشنودى خداوند بودند و خداوند داراى بخششى بزرگ است. این شیطان است كه دوستانش را مى‏ترساند، پس اگر مومنید از آنان نترسید و از من بترسید.

آیات 172 الى 175

فرزانه زنبقی
نشر لک لک


آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
سوره ی آل عمران - آیات 92 الی 200 جزء چهارم

سوره ی آل عمران - آیات 162 الی167

سوره ی آل عمران - آیات 156 الی161

سوره ی آل عمران - آیات 152 الی155


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.